قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جمال دل

آورده اند كه محنت زده اى در راهى مى رفت ، مخدّره اى بس با جمال پيشش آمد ، چشمش بر كمال حسن او افتاد ، دلش صيد آن جمال گشت ، بر پى آن مخدّره مى رفت ، چون آن مخدّره به در سراى خود رسيد ، التفاتى كرد ، آن محنت زده را ديد بر پى وى ، گفت : مقصود چيست ؟ گفت : سلطان جمال تو بر نهادِ ضعيفم سلطنت رانده است و در كمند قهر خويش آورده است ، با توام دعوى عشقبازى
است و اين دعوى نه مجازى است .آن مخدّره را بر كسوت جمال ، حليّت عقل بر كمال بود ، گفت : اين مسئله تو را فردا جواب دهم و اين اشكال تو حل كنم . روز ديگر آن ممتحن منتظر نشسته بود و ديده گشاده ، تا جمال بر كمال مقصود كى آشكار گردد و واقعه او چون حل كند ؟آن مخدّره مى آمد و از پى او پرستارى آيينه در دست ، گفت : اى پرستار ! آن آينه فراروى او دار تا به آن سر و روى ، او را رسد كه با ما عشقبازى كند و تمنّاى وصال ماش بود ؟!! دلْ مشتاق جمال دل ديگر است و روحش روحى غير از ارواح ، مشتاق در
سلطه عشق حق است ، مشتاق عاشق عبادت و دورى از گناه است ، عارف دلخسته يار و جان نثار محبوب است ، اهل حال فرموده اند :قُلُوبُ الْمُشْتاقينَ مُنَوَّرَة بِنُورِ اللّه فَإِذا تَحَرَّكَ اشْتِياقَهُمْ أَضاءَ النُّورُ مابَيْنَ السَّماءِ وَالأَرْضِ ، فَيَعْرِضَهُمُ اللّه عَلَى الْمَلائِكَةِ وَيَقُولُ : هؤلاءِ المُشْتاقُونَ إِلَىَّ ، أُشْهِدُكُمْ أَنّى إِلَيْهِمْ أَشْوَق  .دل هاى مشتاقان حق وحقيقت روشن به نور خداست، چون شوقشان به حركت
آيد ، بين آسمان و زمين نور بدرخشد . حضرت حق آنان را به ملائكه نشان مى دهد ومى فرمايد: اينان مشتاق منند، شاهد باشيد كه من به آنان مشتاق ترم .

برگرفته از کتاب عرفان اسلامی
 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه