قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

هم نشينى با انبيا با توجه به خدا

خدا به خاطر سرمايه اى كه در حرّ بوده، لحظه اى به حرّ بن يزيد نگاهى كرد، ببينيد اين نگاه چه كرد؟ سرش را پايين انداخت و آمد و جملاتى را گفت كه ترجمه اش اين است:
 لطف الهى به من خار زار                نيز اميد دهد به وصل يار
 يك نظر آن دلبر مهوش كند               عاقبت كار مرا خوش كند
 از مى آن ساقى شيرين لبم                 لطف كند، صبح نمايد شبم
 در گذرد از گنهم لطف دوست             لطف، چنين پرگنهى را نكوست
 در گذر اى دوست گناه مرا                 صبح كن اين شام سياه مرا
 اى كرمت از ازل اول عطا                 زان كرم آمرز ز من هر خطا
  بر دلم افروز تو نور يقين                  با همه اخيار كنم همنشين 
همين گونه نيز شد؛ با همه اخيار همنشين شد. نه اين كه او را در قيامت فقط دو ساعت كنار پيامبران عليهم السلام ببرند، بعد بگويند: كافى است، بلكه «وَمَن يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مّنَ النَّبِيّينَ وَالصّدّيقِينَ وَالشُّهَدَآءِ وَالصلِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلئِكَ رَفِيقًا»
يك نگاه، يك نظر و يك رويكرد. «وَ بِنُورِ وَجْهِكَ الّذى أضاءَ لَهُ كُلُّ شَى ء»  اين چهره و اين وجه، اين حقيقت الحقايق كه قوام همه ارزش هاى ما به احاطه اين حقيقت است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه