يكى از بزرگترين علماى شيعه، مرحوم صاحب جواهر «1» است كه اين كتاب فقهى عظيم را از سنّ بيست سالگى شروع به نوشتن كرد و در سنّ هفتاد سالگى آن را تمام كرد، چون خيلى مفصل، اجتهادى و كاربردى است. روزى قلم در دستش، در حال نوشتن بود، با گريه به محضر مبارك ايشان آمدند و عرض كردند: فرزند جوان بيست ساله شما، امروز سحر از دنيا رفت. اشك ايشان ريخت، قلم را از روى كاغذ برداشت، فاتحه اى خواند، گفت: بيشتر از اين من وظيفه ندارم، چون بايد اين كار خدايى را تمام كنم. او را ببريد دفن كنيد، چون تشييع جنازه بر من واجب نيست. دلم مى سوزد، چون پدر هستم، ولى اين كار، كار پروردگار است. من نمى توانم وقت داده شده به من را، در غير اين كار هزينه كنم. اكنون وظيفه من اين است. خدا به كمّيت كار ندارد. ممكن است شش ساعت به نظر ما كم باشد، ولى از ارزش عظيمى برخوردار است. اين شش ساعت را مى شود به منفعت ابدى و سود دايمى، بهشت، رضايت خدا، نشاط قلب مردم و هدايت يك گمراه تبديل كرد.
حركت مثبت موجودات عالم
سوگند به بعد از ظهر، به عصر، به حدود شش ساعت زمان كه در اختيار انسان است. خيلى عجيب است؛ ما در عالم نتوانستيم حيوانى را بشناسيم، چه دريايى، چه صحرايى و چه هوايى، كه عمر خويش را تلف كند. تمام
حيوانات عالم، از هر صنفى، در محدوده وجود خود، در كار مثبت هستند. وحشتى كه دانشمندان فعلى جهان دارند، انقراض نسل بعضى از حيوانات بر اثر شكارهاى بى رويه است كه ثابت كردند كه اگر نسل اين حيوانات منقرض شود، به زندگى، هوا و اوضاع كره زمين لطمه مى خورد. معلوم مى شود كه همه موجودات در كار مثبت هستند كه انقراض يكى از آنان به جهان لطمه وارد مى كند. معلوم مى شود همه در كار درست هستند و قدم منفى ندارند. از آيات قرآن كريم استفاده مى شود كه حتى صداى حيوانات، صداى مثبت است:
«وَ إِن مّن شَىْ ءٍ إِلَّا يُسَبّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِن لَّاتَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» هيچ موجودى نيست، مگر اين كه با صدا و گفتار خود، خدا را تسبيح مى كند: «قَالُواْ أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِى أَنطَقَ كُلَّ شَىْ ءٍ»
در آيه، مسأله نطق، گفتار و قول مطرح است. وجود مبارك حضرت سيد الشهداء عليه السلام روايتى دارند كه حدود پنجاه حيوان را حضرت اسم مى برند و نطق آنها را ترجمه مى كنند. با اين توضيح حضرت ابى عبدالله الحسين عليه السلام معلوم مى شود كه هيچ حيوانى صدا، قدم و حركت بى ربط ندارد. «2» همكارى بين حيوانات نيز از شگفتى هاى كار پروردگار مهربان است كه دو حيوان يا دو گياه غيرهمجنس، چگونه در هنگام نياز، به كمك و يارى يكديگر مى آيند. ملاحظه كرديد، قارچ ها سبزينه ندارند. رنگ تمام قارچ ها، سفيد و خاكسترى است، ولى به كلروفيل، يا همان ماده سبزينه نيازمند هستند. بخشى از قارچ ها روى تنه درخت ها روييده مى شوند كه اين كمبود خود را از سبزينه درخت ها تأمين كنند و درخت ها نيز اين ماده را كريمانه به آنها مى دهند و تعدادى از قارچ ها در كنار جلبك ها مى رويند، چون جلبك ها ريشه ندارند، ولى ماده سبزينه اضافه دارند. اما قارچ ها ريشه دارند و ماده سبزينه ندارند. جلبك ها از ريشه قارچ استفاده مى كنند و قارچ ها از ماده كلروفيلى جلبك ها. همجنس نيستند، ولى مانند دو دوست، نيازهاى يكديگر را برطرف مى كنند.
منبع : پایگاه عرفان