قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كبر، دليل انكار حق‏

خداوند متعال سازمان عقل را به گونه اى آفريده است كه در مقابل حق تسليم است، چه از راه مشاهده، لمس، شنيدن، استدلال و برهان و چه به هر شيوه اى كه ما را به حق برساند. عقل در مقابل حق تسليم مى شود و آن را پس نزده، انكار نمى كند. انكار حق به خاطر بيمارى كبر است. كينه ورزى حاصل بيمارى حسد است. كينه كينه ورزان به اهل بيت عليهم السلام از عقل آنها نبوده است، بلكه: «أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَآ ءَاتهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ»  كينه از حسد بوده است حال، انكار و امتناع از قبول حق نيز از كبر است: «أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكفِرِينَ»
اين ها را بايد تفكيك كنيم كه گمراه نشويم. انكار دانشمندانى كه منكر خدا هستند از عقل نيست، از كبر علمى آنان است، لذا هر كدام به خاطر حادثه اى، از صندلى كبر سرنگون شدند و به حق اقرار كردند. هر حسودى وقتى از حسادت معالجه شد، در برابر پيغمبر و ائمه عليهم السلام فروتنى كرد. هر مغرورى وقتى از غرور افتاد، اهل توحيد شد. شما هيچ بار منفى را نمى توانيد به عقل نسبت دهيد. ما بايد تمام برنامه ها را از هم تفكيك كنيم. اشتباه مردم دنيا اين است كه: حقايق را خلط كرده، خيال مى كنند كه اگر دانشمندى توده اى، كمونيسم، لاييك و منكر حق بوده، براى نبوغ، فعاليت مغزى و عقل او است، نه، بلكه اين انكار به خاطر فعاليت كبر در او است؛ يعنى بيمارى روانى دارد و الّا عاقل ترين عقلاى عالم، انبيا هستند كه خدا را با همه وجود باور داشتند. اگر عقل عامل انكار مى بود، آنها منكرترين مردم عالم مى بودند، ولى مؤمن ترين بودند، چون حسد نداشتند، با خوبى ها كينه نداشتند و چون كبر نداشتند، انكار نيز نداشتند. يا چون ريا نداشتند، ظاهر و باطن آنان در حركات يكى بود، بلكه باطن آنان بهتر بود.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه