اما بعد از مدتى: «فَوَضَعَ دَواءَ القُرآنِ عَلى داءِ قَلبِهِ» دل را كه به واسطه قرآن، از بت ها خالى كردند، چون امام باقر عليه السلام در اينجا به دل بيمار اشاره مى كنند. اما دلهايى نيز بوده اند كه از اول بيمار نبودند و نشدند و بدون بيمارى از دنيا خارج شدند. حرف امام عليه السلام در اينجا درباره دل بيمار است.
دل با قرآن معالجه شد؛ يعنى از بت ها خالى شد. انسانى شده است كه خدا را بر هر برنامه اى مقدم مى كند؛ يعنى به مقام، زن، فرزند، داماد، عروس، طلا، علم، سياست و شهوت مى گويد: من، از همه شما جلوتر هستم و شما همه پشت سر من هستيد، چون راه من به سوى خداست. اگر شما مى توانيد با من بسازيد، به دنبال من بياييد، نه جلوتر از من. چون اگر جلوتر بروند، باز مانع مى شوند و بين ما و خدا سايه مى اندازند، خداگرفتگى پيش مى آيد، مانند ماه گرفتگى كه ما ديگر نمى توانيم خدا را ببينيم.
بعد از سلامت دل، به همه چيز اعلام قطعى مى كند كه همه چيز پشت سر من است، من دارم به طرف محبوب ازل و ابد مى روم، اگر شما با او سازشى داريد، به دنبال من بياييد، اگر سازشى نداريد، ما با شما جنگى نداريم، فقط قطع رابطه مى كنيم. اينجا ديگر گرفتار هيچ پول، صندلى و رابطه نامشروعى نمى شود:
«فَوَضَعَ دَواءَ القُرآنِ عَلى داءِ قَلبِهِ فَأسْهَرَ بِهِ لَيْلَهُ وَ أَظْمَأَ بِه نهارَهُ» تمام روزهاى عمرش را روزه دار محسوب مى شود و براى او ثواب روزه مقبول مى نويسند.
منبع : پایگاه عرفان