در اين سوره صحبت از زنى است كه داراى عشق نفس امّاره اى شديد و آتشين است كه شعله اين عشق، تمام ارزش هاى انسانى اين زن را سوزانده، كه ديگر نسبت به شوهر و پاكدامنى خود، و لطمه زدن به موقعيت جنس زن حسابگر نيست. اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: عشق او را كور كرده است، نمى بيند. نه خدا را مى بيند، نه قيامت و نه عاقبت خود را. ديگر پاكى خودش را لحاظ نمى كند و حقوق شوهرش را نمى بيند. در مسيرى افتاده است كه فقط مى گويد: اين جوان بايد كام مرا برآورد. همين و بس. ديگر نمى فهمد كه اين كار خيانت به خود و شوهر است. خرابى دنيا و آخرتش است و اين شهوت او را به گناهى مى كشد كه اگر اين گناه اتفاق بيفتد، در قيامت عذابش دو برابر ديگر گناهان است. در حالى كه بى نماز، روزه خوار و قاتل را دو برابر عذاب نمى كند. «عباد الرحمن» زير بار سنگين گناه نمى روند: «وَ عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذَا خَاطَبَهُمُ الْجهِلُونَ قَالُواْ سَلمًا» وقتى با زبان نفهم ها برخورد مى كنند، درگير نمى شوند؛ چون آن درگيرى را به سود خود نمى بينند. وقتى با كسى درگيرى علمى پيدا مى كند، سود دارد؛ چون طرف مقابل از اشكال و شبهه اش مجاب مى شود. وقتى با كسى درگيرى اخلاقى پيدا مى كند، در آن درگيرى عملًا به طرف مقابل، درس رعايت ادب مى دهد كه طرف مقابل خجالت زده مى شود. عباد واقعى خدا با زبان نفهم ها، جاهلان و آنهايى كه بر نادانى خود مصرّ هستند، درگير نمى شوند و مى گويند: ما با شما بحث و حرفى نداريم. برو به سلامت. «وَ إِذَا مَرُّواْ بِاللَّغْوِ مَرُّواْ كِرَامًا» هنگامى كه به شخص بى هنر و گفتار و كردار بيهوده مى رسند، با بزرگوارى عبور مى كنند و خود را در معرض مسخره مسخره كنندگان قرار نمى دهند. كرامت و بزرگوارى دارند. بعد صفات ديگر آنان را بر مى شمارد و مى فرمايد: «وَ لَايَزْنُونَ» عباد خدا اهل رابطه نامشروع با نامحرم نيستند. تا چه وقت؟ تا وقتى جوان هستند؟ نه، تا آخر عمر؛ زيرا نگاه اهل معرفت به همه مسائل، نگاهى روشن بينانه و درست است.
دو برابر بودن گناه زنا
اهل بندگى خدا، زنا را تنها زنا نمى بينند كه هوس كنند انجام بدهند، بلكه آنها در باطن خود زنا را عذاب مضاعف و دو برابر مى بينند، لذا براى آنان هيچ لذتى ندارد، بلكه از زنا فرار مى كنند. «وَ لَايَزْنُونَ وَمَن يَفْعَلْ ذَ لِكَ يَلْقَ أَثَامًا* يُضعَفْ لَهُ الْعَذَابُ يَوْمَ الْقِيمَةِ» كسانى كه مرتكب زنا شوند خود را درگير دوزخ و عذاب دو برابر كرده اند. بى نماز، روزه خوار، رباخور، قاتل و مانند آن يك عذاب دارند. اما آن كسى كه دامن پاك خود را به زنا نجس مى كند، چون اين دامن پاك براى خدا خيلى ارزش دارد، از اينرو دو برابر عذاب مى شود.
اين نوع عشق، زن را كور كرده و در جايگاه حضيض و پستى قرار مى دهد و او را به اسفل سافلين جهنم سوق مى دهد. آيا نمونه چنين زنانى لياقت دارند كه مردان و زنان از آنها تقليد كنند. اين يك طرف داستان است، اما طرف ديگر جوانى قرار دارد كه در اوج جوانى است، ولى نگاه او به زندگى و هستى، همان نگاهى است كه خدا دارد.
منبع : پایگاه عرفان