قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رحم خدا، علاج نفس اماره‏

وقتى كسى در ساليانى طولانى، وجود خودش را به گناه عادت بدهد، در حقيقت نفس خود را با تغذيه گناه چاق كرده، قوت و قدرت داده و اين نفس در وجود انسان، حكومت مى كند و مهار انسان را نيز در اختيار مى گيرد و به طور پيوسته «لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ» مى شود. «امّار» از لفظ «امر» است؛ يعنى با قاطعيت و قدرت به انسان براى رفتن به جانب گناه حكم مى كند و چون انسان در اسارت او است، نمى تواند سرپيچى كند و اگر بخواهد حكم او را اجرا نكند، مورد آزار قرار مى گيرد، آرامش خاطر صاحب نفس را به هم مى ريزد و نمى گذارد او آرام باشد. نفس عصيانگر آرامش خود را مى خواهد و آرامش او در ارتكاب گناه است در چنين حالى، قدرت نفس عصيان گر، در حدّى است كه قرآن مجيد مى فرمايد: جز با كمك رحمت خدا، نجات از اين نفس امكان ندارد: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبّى»  علاج آن نه كار روان شناس است، نه كار علوم امروز و نه كار خانواده، بلكه صاحب نفس امّاره بايد تصميم قاطعى بگيرد كه از حالت امّاره بودن با توبه واقعى و بازگشت به پروردگار فاصله بگيرد و از غذا دادن به اين معده خطرناك جهنّمى خوددارى كند، تا اين كه ضعيف شود، در حدّى كه ديگر نتواند بر انسان حكمرانى كند و انسان با مرگ نفس امّاره از شرّ آن راحت شود. اين خانمِ كاخ شديداً دچار نفس امّاره بود و خود او به اين مسأله- در اواخر سوره يوسف- اقرار كرده است كه تمام اشتباهات من نسبت به حضرت يوسف عليه السلام و عشق من به او و كامجويى از او، بر اساس نفس اماره بوده است. البته هر گنهكارى بعد از گذشتن دوره جوانى، بهار عمر، قدرت، توان و افتادن در ضعف، پيرى و خاموشى غرائز و از كار افتادن شهوات، به بدى و زشتى خودش در گذشته اقرار مى كند و در درون، وضعيت خود را لمس مى كند. آيا در اين حال، توبه واقعى كرده و تمام گذشته را طبق برنامه هاى الهى جبران مى كند و اهل نجات مى شود، يا نه، به قدرى ضعف و زبونى باطنى بر او حاكم است كه حال جبران كردن گذشته را نيز ندارد و به شقاوت ابدى دچار مى شود.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه