قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خوف ممدوح


خوف ممدوح ، خوفى است كه هم چون حالات عالى ديگر روانى براى انسان از ضروريات است .بدون اين خوف راهى براى ترقى و تعالى وجود ندارد و منهاى اين خوف آدمى را در پيشگاه قرب حضرت او جايى نيست .اين خوف از اوصاف عالى موقنين و از آثار برجسته وجود متّقين و نشانه اى از اتّصال محبّين به جناب اوست .عاشقان حضرتش هرگز از اين خوف جدا نبوده و بدون اين حالت عالى زيست
نداشتند .خاتم پيامبران  صلى الله عليه و آله مى فرمود :أَنَا أَخْوَفُكُمْ مِنَ اللّهِ  .خائف ترين شما از خدا من هستم .چه مسائل مهمّى كه از خوف انبيا در قرآن و كتب اسلامى نقل شده و چه برنامه هاى پر اهميّتى در اين زمينه از اولياى خدا و ائمه هدى  عليهم السلام و عارفان الهى به ما رسيده ، نشنيده ايد كه سر حلقه عارفان و روح عاشقان ، على  عليه السلام شبى چند بار از خوفى كه از عظمت حق داشت و از اوضاع جهان بعد نسبت به آنان كه مورد لطف نخواهند بود از خود بيخود مى شد !! سالكان راه مى گويند : كم ترين درجه خوف آن است كه در اعمال و اطوار تجلى كند ، آنجا كه انسان از هر گناهى كناره گيرد ، معلوم مى شود از خوف بهره ور است و تازه اين خوددارى از ناهان در فرهنگ الهى ورع شمرده شده و چنانچه انسان از شبهات بپرهيزد داراى تقوا گشته و چون نظر از غير حق بردارد و هيچ نفسى جز به ياد او نكشد داراى صدق شده و در زمره صديقان آمده است .خوف پر و بالى است كه به وسيله آن بندگان حضرت حق ، به سوى هر مقام شايسته اى پرواز كرده و به سبب آن از منازل پر هول آخرت با كمال اطمينان عبور مى كنند .كسى كه غرق در شهوات است و آلوده به هر لذّت حرام و ترسى كه او را از افتادن در لجنزار گناه حفظ كند نداشته باشد ، چگونه مى خواهد از عذاب فردا درامان باشد ؟ در خبر مهمّى از حضرت صادق  عليه السلام چنين مى خوانيم :لا يَكُونُ مُؤْمِنٌ مُؤْمِناً حَتّى يَكُونَ خائِفاً راجِياً ، وَلا يَكُونُ خائِفاً راجِياً حَتّى يَكُونُ عامِلاً لِما يَخافُ وَيَرْجُو  .كسى را مؤمن نمى گويند مگر اين كه داراى بيم و اميد باشد و بيم و اميد در كسى
نيست مگر آن كه به مقتضاى بيم و اميد عمل كند .راستى انسان داراى ترس ، از گناه خوددارى مى كند و دارنده اميد براى بهره بردن در دنيا و آخرت به دستورهاى حق گردن مى نهد !جمله اى را بدين مضمون از بعضى از حكما نقل كرده اند :« من خافَ شَيْئاً هَرَبَ مِنْهُ وَمَنْ خافَ اللّهَ هَرَبَ إِلَيْهِ » .كسى كه از چيزى ترس دارد ، از آن فرار مى كند و هركس از خدا مى ترسد با حرص و ولع به سويش مى رود .آرى ، اگر انسان از گناه و عواقب آن بترسد ، از آن فرار مى كند و هركس از مقام خدا بترسد براى تبديل ترسش به حالت امن به او پناه مى برد .خوف ممدوح خوفى است كه در دنيا و آخرت به وجود آورنده امنيت باطن و آرامش فكر وجان است چنانچه در قرآن مجيد آمده وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ اَمْناً   .و يقيناً ترس و بيمشان را تبديل به امنيت كند .كه ايمان و عمل صالح و ترس از خدا و وحشت از گناه و عذاب فردا ، علّت امنيت در دنيا و آخرت است . صاحبان اين خوف در قرآن مجيد و روايات و اخبار مورد تمجيد قرار گرفته و از آنان به عنوان عباد صالح ياد شده است .اين خوف در هركس نباشد ناقص است و بنا به فرموده نبىّ بزرگ اسلام  صلى الله عليه و آله : ناقص ملعون است .اگر اين خوف ، يعنى خوف از عظمت حق و كوچكى خود ، خوف از مقام خدا ، خوف از جريمه جرم ، خوف از سوء عاقبت بر اثر عدم تربيت در آدمى نباشد چه علّتى براى رشد و تكامل و مصون ماندن از خطرات درونى و بيرونى وجود دارد ؟ اگر اين خوف نباشد ، چگونه انسان بنده حق مى شود و به چه سبب از گناه خوددارى مى كند و چگونه درصدد دور كردن خود از عذاب فردا برمى آيد ؟!بدون اين خوف چگونه ، انسان ، انسان است و با چه وسيله اى ، مى تواند با دشمنان شرف و فضيلتش مبارزه كند ؟

بر گرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه