قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عشق به حق

در روايات است كسي كه واقعاً عاشق قيامت است، مي‌كوشد آنجا را آباد كند. كسي كه عاشق خداست دنبال خدا مي‌دود، كسي كه عاشق ملائكه است، مي‌دود اين كه آن صفات ملكوتي را در خودش ايجاد كند. بشود فرشته‌اي كه در زمين زندگي مي‌كند، كسي كه عاشق قرآن است مي‌دود دنبال قرآن كه بفهمد قرآن را و رنگ و شكل بگيرد. اول بايد سراغ علم به متعلقات رفت كه اين باعث مي‌شود ما كه سراغ علم به متعلقاتيم باعث مي‌شود يك ميدان گسترده‌اي از مطالعه براي خودمان فراهم كنيم، بعد فراهم شده‌ها را به اندازة سعة وجودي مردم به مردم انتقال بدهيم. چون مردم هم قبول مي‌كنند. وقتي به ما مؤمن باشند و ما را آدم خوبي بدانند ما را آدم مصدق و درستي بدانند و به ما اعتماد داشته باشند قبول مي‌كنند. اين تجربه‌اي است كه در گذشته ديده شده ما نيز در زمان خود ديده‌ايم. من با زرتشتي، يهودي، مسيحي، بهائي، لائيك، بي‌دين، لات، چاقوكش و با عرق‌خور برخورد داشتم. وقتي انسان با اين ها مي‌نشيند و اينها دل مي‌دهند به حرف‌هاي آدم قبول مي‌كنند. يعني طبع آدم حق را قبول مي‌كند، مگر اين كه خود انسان سايه بيندازد روي عقل كه عقل كار آن نورافكن روي پشت پيشاني لوكوموتيو را نتواند انجام بدهد. اگر انسان بين عقل و بين حقايق «من» بودنش فاصله بشود، محروم مي‌ماند. ولي وقتي كه عالم بشود، عاشق مي‌شود. عاشق كه شد، عشق موتور عجيبي است كه انسان را حركت مي‌دهد و سر از پا نمي‌شناسد.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه