قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اظهار عجز هنگام ورود به مسجد

اين مطلب از طريق معارف الهى و مسائل علمى به اثبات رسيده كه انسان يكى از عاجزترين و ناتوان ترين موجودات روى زمين و بلكه عالم خلقت است .

روزگارى كه در رحم مادر قرار داشت ، قدرتى براى حفظ خود جز عنايت حضرت حق نداشت ؛ روزى كه مى خواست متولد شود از خود در برابر حوادث احتمالى قوت دفاع نداشت .

چند سالى كه در گهواره و دامن مادر و آغوش پدر و ايام صباوت بود ، ارزياب هيچ برنامه اى نبود و با مواظبت و محبت و لطف ديگران خود را به جوانى رساند .

در ايام جوانى در مقابل پيش آمدها چنان ناتوان بود كه اگر وسايل علمى و پزشكى و اجتماعى نبود جان سالم به در نمى برد !

و به وقت پيرى و ضعف و عجز و ناتوانى حكومتى كامل بر او برقرار مى كند و در يك لحظه ناگهان چراغ پر فروغ عمرش خاموش مى شود .

اين عاجز ناتوان ، اگر وسايل مادى در اختيارش نبود ، هيچ كارى از پيش نمى برد و تمام ادعاها و كبر و نخوت و خودبينى و خودخواهيش ، طبل توخالى و كيسه اى نازك پر از باد هوا است .

عجز واقعيتى است كه با آب و خاك انسان عجين است و در مقام مقايسه با موجودات زنده ، شايد بتوان گفت كه انسان از عاجزترين جنبندگان صحنه خاك است !

عجز جسمى ، عجز عقلى و عجز نفسى ، از همراهى انسان دست بردار نيست و راه جبران عجز پناه آوردن به مسائل مادى و برنامه هاى دنيايى نيست ، بلكه راه جبران عجز اتصال معنوى به قدرت لايزال است ، همان راهى كه تمام انبيا و امامان عليهم السلامو اوليا و عاشقان در آن سير كردند ، خلأ قدرت فقط با عنايت حضرت دوست قابل پر كردن است و بس كه تمام وسايل قدرت ظاهرى باد آورده و باد برنده است !!

براى رفع عجز و ناتوانى ، بايد به پيشگاه مقدس او به التماس و لابه و دعا و زارى نشست و عرضه داشت :

 

  • يا الهى دردمندان توييم د ، خلاصى ام از اين زندان و بند پادشاها حكم و فرمان آن توست بخششى كن ميهمان خويش را بخشش تو هست انعام همه رحم كن بر حال من اى پادشاه اين چنين سرگشته را بنماى راه[382]

  • پاى بند بند و زندان توييم رحم كن بگشاى اين صيد از كمند اين گدا يك لحظه اى مهمان توست از كرم كن مر غنى درويش را كوس سلطانيست بر بام همه اين چنين سرگشته را بنماى راه[382] اين چنين سرگشته را بنماى راه


منبع : عرفان اسلامی جلد 4
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه