قدرت عشق، عاشق را براى رسيدن به معشوق حركت مى دهد. البته معشوق نيز عاشق را راهنمايى مى كند كه اگر مى خواهى به من برسى: «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً»
اين گونه به من مى رسى. عشق از يك طرف به عاشق حركت صعودى مى دهد، مى گويد: برو تا به او برسى. وجدان نيز از طرف ديگر او را نگه مى دارد كه سقوط نكند و به پستى ننشيند و به زباله تبديل نشود.
همه جنس هايى كه در بسته بندى هست، به آن ماده نگهدارنده مى زنند، شير، پنير، ماست و همه خوردنى هاى بسته بندى شده. عشق حركت مى دهد و وجدان نگهدارنده است، كه از اين حركت عقب گرد نكند. كمال اين عشق و وجدان در حضرت يوسف عليه السلام موج مى زد.
زليخا ديگر كيست؟ حضرت يوسف عليه السلام زيباى مطلق را تماشا مى كند. قدرى گوشت و پوست و استخوان كه در كنار هم چيده شده اند، به نام زليخا، اين كه زيبايى ندارد؟ ذره اى رگ، عصب، ابرو، چشم، لب، دهان و دندان در برابر زيباى مطلق، چه جاى تماشايى دارد؟! ايشان دائم از اين زن نفرت دارد؛ چون پشت اين زيبايى ديو را مى بيند.
منبع : کتاب چهره ملكوتى يوسف عليه السلام تالیف :آیت الله استاد حسين انصاريان