قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ولادت حضرت معصومه (س)

در تعداد اولاد امام کاظم(ع) اختلاف است. چنانکه یعقوبى براى آن حضرت هیجده پسر و بیست وسه دختر ذکر مى کند. (6) و برخى از کتب انساب مانند «عمده الطالب » والمجدى امام کاظم(ع) را داراى شصت فرزند مى دانند که بیست وسه نفر از آنها پسر و سى وهفت تن دختر مى باشند (7) در هرحال بر ما روشن مى شود که امام کاظم(ع) اولاد بسیارى داشتند. علل عمده این امر به چند مساله برمى گردد: 1 - همانگونه که در مورد همسران رسول خدا(ص) گفته مى شود، امام نیز به پیروى از پیامبر اکرم(ص) مى خواسته با ازدواج با خانواده هاى مختلف آنها را به مذهب تشیع شائق سازد و یا اگر با خانواده هاى شیعى ازدواج مى کرد، در صدد بود با توجه به نابسامانى اقتصادى جامعه شیعه که از فشار حاکم ناشى مى شد، آن خانواده ها را علاوه بر پوشش فرهنگى و رهبرى سیاسى، پوشش اقتصادى دهد. 2 - علت دیگر فراوانى فرزندان امام کاظم(ع) شاید از این جهت باشد که امام(ع) جو سیاسى وقت را مخالف سادات و علویان مى دید، به گونه اى که با زندانى کردن و به شهادت رساندن سادات بر آن بودند تا مخالفان حکومت را از میان بردارند و ممکن بود با این رویه، نسل پیامبر از بین برود. 3 - شاید امام(ع) مى خواستند به واسطه این فرزندان که تحت تربیت خاص واقع مى شدند، فرهنگ شیعه را استحکام بخشند. چه این پس از شهادت امام صادق(ع) حوزه علمیه شیعه تحت فشار قرارگرفت و بیم آن مى رفت در آینده کسى جز وصى وى، از اسرار آل محمد(ص) آگاهى نداشته باشد تا آن را منتشرسازد. 4 - فرزندان امام کاظم(ع) پس از وى، یاران صمیمى امامت در عصر امام رضا(ع) شدند و امام کاظم(ع) به این مساله توجه داشت. ولادت حضرت معصومه(س) حضرت فاطمه معصومه(س) از فرزندان امام کاظم(ع) و شخصیتهاى برجسته خاندان موسوى است که دو امام را در عصر خویش درک کرده و از رهنمودهاى آن بزرگان بهره برده است. با توجه به محدودیتى که شیعیان در عصر موسوى داشتند، تاریخ تشیع در این دوره به صورت کامل تدوین نشده و یا تالیفات و آثار پیشینیان در طى حوادث و رویدادها از بین رفته است. چنانکه روایات و احادیث امام کاظم(ع) هم نسبت به ائمه پیش از خود چون امام صادق(ع) رواج نیافته و تنها بخشى از علوم و معارف حضرتش به ما رسیده است. این مساله در مورد تاریخ تولد حضرت فاطمه معصومه(س) نیز مطرح است. برخى به نقل از کتاب «نزهه الابرار فى نسب اولاد ائمه الاطهار» (8) و کتاب «لواقع الانوار فى طبقات الاخیار» (9) ولادت ایشان را در مدینه اول ذیقعده سال 173هجرى مى دانند، چنانکه میرزا ابوطالب تبریزى گوید: «... از کتاب نزهه الابرار فى نسبه اولاد الائمه الاطهار نقل شده، در روز دوشنبه اول ماه ذیقعده از سال یکصدوهفتادوسه متولدشده و در دهم ماه ربیع الثانى سال دویست ویک در قم وفات کرده ». (10) برخى دیگر ولادت ایشان را اول ذیقعده سال 183هجرى ذکر مى کنند (11) که ظاهرا لغزشى در ثبت تاریخ ولادت صورت گرفته است و با توجه به شهادت امام کاظم(ع) در سال 183هجرى (12) و زندانى بودنشان در طى سالهاى 179 (13) تا 183 منطقى به نظر نمى رسد که حضرت معصومه(س) در سال 183هجرى تولد یافته باشد. مولف «مستدرک سفینه البحار» (14) در اصلاح تاریخ فوق و تعیین سال ولادت حضرت معصومه(ص) مى نویسد: «فاطمه المعصومه المولوده فى غره ذى القعده سنه 173» (15) . «فاطمه معصومه در اول ذیقعده 173هجرى دیده به جهان گشود». البته باید متذکرشد که این اختلاف تنها در سال ولادت رخ داده و همگى روز ولادت را اول ذیقعده عنوان کرده اند. علاوه بر اینکه سال ولادت حضرت معصومه(س) با شهادت امام کاظم(ع) مصادف مى شود و موجب خدشه دار شدن قول سال 183 است، نکته دیگرى مطرح است و آن این که حضرت امام کاظم(ع) چهار دختر به نام «فاطمه » داشتند (16) که حضرت معصومه(س) بزرگترین آنهاست و باید میان تولد ایشان و شهادت پدر به میزان تولد فاطمه صغرى، فاطمه وسطى و فاطمه اخرى فاصله باشد. لذا اول ذیقعده سال 173هجرى قمرى روز ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) مى باشد. (17) محیط تربیتى حضرت فاطمه معصومه(س) در محیطى پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان همه به فضایل اخلاقى آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایى و تقوا، راستگویى و بردبارى، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگى و پاکدامنى و یاد خدا از صفات تبار پیامبر(ص) بود (18) . پدران این خاندان همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت بودند و هریک در انتخاب همسر و تربیت فرزند توجه کافى مبذول مى داشتند. همانگونه که رسول اکرم(ص)، خدیجه کبرى را به همسرى انتخاب کرد تا به تربیت فرزندانش همت گمارد و او نخستین ایمان آورندگان به اسلام شد و شخصیت ملکوتى چون حضرت فاطمه زهرا(س) را پرورش داد. ائمه طاهرین(ع) نیز به پیروى از رسول اکرم(ص) در انتخاب همسر نهایت دقت را به عمل آوردند، تا فرزند معصومى که پس از آنها به امامت خواهدرسید، از مادرى پاکدامن و پارسا متولدشود. امام کاظم(ع) نیز از این اصل تبعیت نمود. مادر حضرت معصومه(س) حمیده مادر بزرگوار امام کاظم(ع) از مهاجران مغرب بود و به پیشنهاد امام باقر(ع) به همسرى فرزندش امام صادق(ع) درآمده بود. امام صادق درباره مقام والاى همسرش که مادر امام کاظم(ع) شد فرماید: «حمیده مصفاه من الادناس کسبیکه الذهب، مازالت الاملاک تحرسها حتى ادیت الى کرامه من الله لى، والحجه من بعدى » (19) . «حمیده مانند شمش طلاى خالص، از ناپاکى ها و ناخالصى ها، پاک است، فرشتگان او را همواره نگهدارى کردند تا به من رسید، به خاطر کرامتى که خدا نسبت به من، و حجت پس از من(فرزندش امام کاظم(ع)) عنایت فرمود.» حمیده بانویى آگاه و حدیث دان بود و احادیثى را که از امام صادق(ع) و دیگران شنیده بود، همچون یک راوى مورد اعتماد به مردم نقل مى کرد و درواقع یکى از اساتید مجامع علمى بانوان در عصر امام صادق(ع) محسوب مى شد (20 . وى در حوزه آموزشى خویش با دخترى از اهالى مغرب به نام «نجمه » آشناشد. نجمه علوم اسلامى را از همسر امام صادق(ع) فرامى گرفت و نشانه هاى عقل و هوشیارى و ایمان به خدا از رفتار و سیره عملى وى مشهودبود. حمیده گوید: روزى که نجمه به خانه ما راه یافت، پیامبر(ص) را در عالم خواب دیدم که به من فرمود: (اى حمیده نجمه را به پسرت موسى(ع) ببخش و همسر او کن، همانا به زودى بهترین فرد روى زمین از او متولد مى شود. من به این دستور عمل کردم و نجمه را همسر فرزندم امام کاظم(ع) نمودم و از او حضرت امام رضا(ع) به دنیا آمد» (21) . نجمه به اندازه اى از حلاوت ذکر و مناجات با خدا بهره برد که در ایام شیردادن به امام رضا(ع) نمى توانست چون سابق به اعمال عبادى خویش بپردازد، از اینرو به بستگان گفت: مرا با یافتن دایه کمک کنید. از او سوال شد، مگر شیرت کم شده است؟ در پاسخ گفت: «لااکذب والله، وما نقص الدر، ولکن على ورد من صلاتى وتسبیحى، وقدنقص منذ ولدت » (22) . «سوگند به خدا دروغ نمى گویم، شیرم کم نشده، ولى براى من ذکرهایى از نماز و تسبیح هست که از هنگام پرستارى و شیردادن به این نوزاد از آن عباداتم کاسته شده است ». گروههاى مختلف فکرى و سیاسى چون شیعیان، عباسیان و خوارج با امویان مخالف بودند و مخالفت گروههایى چون شیعه امامیه به سالهاى آغازین عصر خلافت مى رسید. به شهادت رساندن امامان شیعه موج خشم و نفرت را در میان شیعیان به حرکت درآورده بود و گاه این حرکتها به صورت قیامهایى علیه خاندان اموى خودنمایى مى کرد. عباسیان که به صورت خزنده حیات سیاسى خود را در دوره خلافت امویان شروع کرده بودند با دو پشتوانه دینى و دنیایى حکومت را به دست گرفته و احزاب مدعى را یکى پس از دیگرى برکنار کردند. سابقه دنیایى آنها، اتکاء به سابقه اشرافیت قریشى بود که ریشه در پیمان سیاسى و تجارى یک قرن گذشته اعراب داشت و سابقه دینى آنها، اتصال به خاندان نبوت و وراثت فاطمى و علوى بود که در دل مردم مومن حجاز و عراق و یمن و ایران ریشه دوانده بود.(نقشه 5) عباسیان از خاندان عموى پیامبر، «عباس » بودند و از خاندان مکى «هاشم » محسوب مى شدند، همین سبب ادعاى حقانیت خود را بر خلافت در چشم مومنان مى آراستند، حال آنکه بنى امیه از این امتیاز محروم بودند. با این همه پس از استقرار حکومتشان با علویان همان رفتارى را نمودند که پیش از آنها خاندان اموى کرده بود. خلفاى معاصر حضرت معصومه(س) حضرت فاطمه معصومه(س)، دخت گرامى امام موسى کاظم(ع) در سال 173 هجرى تولد یافت و دولت عباسى از سال 132 هجرى با به خلافت رسیدن ابوالعباس سفاح بوجود آمد و تا سال 656 هجرى ادامه داشت. از این رو تمامى حیات حضرت معصومه(س) در دوره خلافت عباسیان بوده، بر خلاف امام کاظم(ع) که زوال حکومت اموى را شاهد بوده است. خلفاى عباسى از آغاز حکومت تا انجام حیات حضرت معصومه(س) به قرار زیر است: 1 - سفاح 132 هجرى 2 - منصور136 هجرى 3 - مهدى 158 ه.ق 4 - هادى 169 ه.ق 5 - هارون الرشید 170 ه.ق 6 - امین 193 ه.ق 7 - مامون 128 - 198 ه.ق(نقشه 6) علامه سید جعفر مرتضى عاملى گوید: «عباسیان ناگزیر بودند که میان انقلاب خود و اهل بیت خط رابطى ترسیم کنند به چند دلیل: نخست: آنکه بدین وسیله توجه فرمانروایان را از خویشتن به جاى دیگر منصرف مى ساختند. دوم: آنکه مردم بیشتر به آنان اعتماد مى کردند و از پشتیبانیشان برخوردار مى گردیدند. سوم: آنکه دعوت خود را بدین وسیله از ابتذال و برانگیختن شگفتى مردم مى رهانیدند. چه اینان در سرزمینهاى اسلامى آنچنان از شهرت کافى برخوردار نبودند و مردم نیز براى هیچیک از آنان، بر خلاف علویان حق دعوت و حکومت را نمى شناختند. از این رو با وجود علویان، دعوت عباسیان اگر به سود خودشان آغاز مى شد امرى فریب آمیز و باور نکردنى مى نمود. چهارم: آنکه مى خواستند اعتماد علویان را نیز به خود جلب کنند و این از همه برایشان مهمتر بود. چه مى خواستند، بدین وسیله رقیبى در میدان تبلیغ و دعوت نداشته باشند و نمایش اینکه دارند، به نفع علویان تبلیغ مى کنند، خود آنان را از تحرک باز دارند». لیکن امام صادق(ع) مخالفت خود را با دستگاه عباسى اعلام کرد، رشته سیاست را از دست خلیفه وقت خارج ساخته، خشم وى را به جان خرید. امام صادق(ع) پس از استوارى حکومت منصور در جواب سوال وى که چرا به دربار عباسى رفت و آمد نمى کند فرمود: «ما کارى نکرده ایم که به جهت آن از تو بترسیم و از امر آخرت پیش تو چیزى نیست که بدان امیدوار باشیم و این مقام تو در واقع نعمتى نیست که آن را به تو تبریک بگوییم و تو آن را مصیبتى براى خود نمى دانى که تو را دلدارى بدهیم، پس پیش تو چکار داریم؟» حکومت بر سرزمین پهناور اسلامى چنان منصور را مغرور کرده بود که مبانى سیاسى خلافت عباسى را به فراموشى سپرد و پیشواى علویان و امام شیعیان را به شهادت رساند. قیام علویان موضعگیرى امام صادق(ع) و عکس العمل منصور، علویان را با فتنه سیاست بازان عباسى آشنا ساخت و پرده از پنهانکارى آنها برداشت. از این رو قیام علویان در مصر موسوى رو به اوج نهاد و مخالفت با خلافت عباسى فراگیر شد. برخى از قیامهاى عصر عباسى به قرار زیر است: 1 - قیام محمد بن عبدالله محض (عصر امام صادق - 145 ه)2 - قیام ابراهیم بن عبدالله محض (عصر امام صادق - اول رمضان 145 ه)3 - فراخوانى على بن عباس بن حسن (عصر موسوى)4 - قیام فخ به رهبرى حسین بن على بن حسن مثلث(عصر موسوى،169 ه) در قیام فخ برخى از شخصیتهاى هاشمى و غیر هاشمى به شهادت رسیدند و بعضى چون «یحیى بن عبدالله بن حسن » و «ادریس بن عبدالله بن حسن » به ایران و مصر رفتند تا به خونخواهى رهبر قیام فخ قیامهاى دیگرى برپا دارند. هر چند یحیى در کار خود توفیق نیافت و پس از هجرت به منطقه «دیلم » به بغداد فراخوانده شد و به شهادت رسید، ولى ادریس از مصر به مراکش رفت و حکومت ادریسیان را بنا نهاد که تا دو قرن دوام آورد. حکومتى که به قول محمد جواد مغنیه نخستین حکومت شیعه شناخته شد. موقعیت علمى و منابع مالى قیام کنندگان عموم رهبران قیام در عصر موسوى و برخى از پیروان آنها از شاگردان مکتب امام صادق(ع) و شخصیتهاى برجسته علمى مذهبى عصر خود بودند که به پارسایى زندگى مى گذراندند. فهرست شمارى از شخصیتهاى انقلابى مکتب جعفرى به ترتیب زیر است: 1 - ابراهیم بن عبدالله محض 2 - محمد بن عبدالله محض 3 - حسین على، رهبر قیام فخ 4 - سلیمان بن عبدالله 5 - یحیى بن عبدالله بن حسن، صاحب دیلم و مرد شماره 2 قیام فخ 6 - ادریس بن عبدالله بن حسن، پایه گذار حکومن ادریسیان با توجه به این نکته که قیام کنندگان عصر موسوى خود از عالمان دینى محسوب مى شدند که مکتب امام معصوم (ع) را درک کرده، از آن بهره برده و آنگاه اقدام به قیام علیه عباسیان نموده بودند و تایید آنها چون قیام فخ و گسترش آیین وکالت و پذیرش هدایاى خلفاى جور از سوى امام کاظم(ع)، ما را به این نکته هدایت مى کند که منابع مالى قیام کنندگان علاوه بر غنایم جنگى، کمکهاى مالى امام(ع) بوده است. شیخ صدوق نقل مى کند زمانى که امام کاظم(ع) نزد هارون الرشید حاضر شده هارون غضب خود را پنهان کرد و به دلجویى امام پرداخت و پرسید: چرا به دیدار ما نمى آیى؟ امام فرمود: پهناورى کشورت و دنیا دوستى تو مانع از آن مى شود. پس از آن هارون الرشید هدایایى به آن حضرت داد و امام در رابطه با قبول هدایا فرمود: «به خدا قسم، اگر من در فکر تزویج افراد مجرد خاندان ابوطالب نبودم که تا نسل او براى همیشه قطع نشود، هرگز این هدایا را نمى پذیرفتم ». از طرفى وقتى ائمه طاهرین(ع) مى خواهند اصحاب خود را توثیق نمایند از عبارت «حزب آبائى » و «من حزبنا» استفاده مى کنند. چنانکه امام رضا(ع) در توثیق اسماعیل بن خطاب و صفوان بن یحیى فرمایند: «رحم الله اسماعیل بن الخطاب، رحم الله صفوان، فانهما من حزب آبائى و من کان من حزبنا ادخله الله الجنه ». به سبب اینکه قیام کنندگان ولایت ائمه طاهرین(ع) را پذیرفته و ائمه پیروى آنها را تایید کرده اند، در ردیف افراد حزب آنها، که همان حزب الله است داخل شده اند. پیشوایان دینى نیز سرپرستى آنها را پذیرفته و منابع مالى آنها را هم تامین مى کنند. از این رو امام کاظم(ع) حتى هدایاى خلفاى جور را مى پذیرد تا به خاندان ابوطالب رساند، خاندان پرشور شیعه اى که قیامهاى عصر موسوى را برپا مى نمایند. وکلا و کارگزاران امام کاظم(ع) امام کاظم(ع) براى سامان بخشى به نظام فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى جامعه شیعه و انسجام امت اسلامى، وکلا و کارگزارانى را در مناطق مختلف کشور پهناور اسلامى قرار داده بود تا جهان تشیع در زیر لواى سازماندهى واحد با امام علیه السلام در ارتباط باشند. این ارتباط موجب مى شد تا امام بتواند به سوالات مستحدثه پاسخ گوید، مسائل مالى چون پرداخت وجوهات از طریق وکلا به آسانى صورت پذیرد و نظام اقتصادى شیعیان سامان یابد. برخى از این وکلا که از اصحاب خاص امام کاظم(ع) شمرده مى شوند، به قرار زیر هستند: 1 - اسامه بن حفص 2 - ایوب بن نوح 3 - نضر بن قابوس 4 - عبدالرحمن بن حجاج 5 - عبدالله بن جندب بجلى 6 - على بن مهزیار7 - على بن یقطین شهر آرمانى غدیر با توجه به توسعه سازمان وکلا در عصر موسوى و قیامهاى مورد تایید مقام ولایت، هارون الرشید و دستگاه لافت بیمناک شدند. آنها مى دانستند که امام هارون را غاصب خلافت پیامبر و زمامدارى جهان اسلام مى داند و اگر توان براندازى حکومت عباسى را داشته باشد، در آن تامل نخواهد کرد و با براندازى دولت عباسى، حکومت اسلاى بر مبناى اصول تعیین شده در فلسفه سیاسى اسلام را بنا خواهد نهاد. قیام هاى پى درپى علویان نظام پوشالى عباسى و شعارهاى دروغین رژیم سفاک هارونى را بر ملا ساخته بود و سازمان وکلا این فرصت را مى داد تا امام براى آینده جهان اسلام اندیشه کند و در صدد مقابله با عباسیان برآید. هارون در طى جلسات متعدد مسائلى را با امام کاظم(ع) در میان نهاد تا از اندیشه سیاسى امام آگاهى یابد. روزى به آن حضرت گفت: حاضر است «فدک » را به او برگرداند. امام فرمود: در صورتى حاضرم فدک را تحویل بگیرم که آن را با تمام حدود و مرزهایش پس بدهى! هارون پرسید: حدود و مرزهاى آن کدام است؟ امام فرمود: اگر حدود آن را بگویم هرگز پس نخواهى داد. هارون اصرار کرد و سوگند یاد نمود که این کار را انجام خواهد داد. امام در تعیین حدود آن فرمود: حد اولش: عدن، حد دوم آن: سمرقند، حد سوم: افریقا و حد چهارم آن نیز مناطق ارمنیه و بحر خزر است. هارون که با شنیدن هر یک از این حدود، تغییر رنگ مى داد و به شدت ناراحت مى شد، نتوانست خود را کنترل کند و با خشم و ناراحتى گفت: با این ترتیب چیزى براى ما باقى نمى ماند! امام کاظم(ع) فرمود: مى دانستم که نخواهى پذیرفت و به همین سبب از گفتن آن امتناع داشتم. امام مجموع قلمرو اسلامى را حدود فدک معرفى کرد و با این بیان مشروعیت امامت و رهبرى اهل بیت عصمت(ع) و تصاحب غاصبانه آن از سوى خلفا را بر ملا ساخت. روزى دیگر هارون، امام موسى کاظم(ع) را کنار کعبه دید، رو به امام کرده و گفت: «تو هستى که مردم پنهانى با تو بیعت کرده، تو را به پیشوایى برمى گزینند؟»امام فرمود: «انا امام القلوب و انت امام الجسوم ». «من امام دلها هستم و تو پیشواى تن هایى ». زندانى شدن و شهادت امام کاظم(ع) امام کاظم(ع) در زمان خلافت هارون دو بار زندانى شد. مدت زندانى شدن آن حضرت در مرتبه اول مشخص نیست ولى در مرتبه دوم از سال 179 تا183 هجرى قمرى یعنى مدت چهار سال در زندان بود که به شهادت ایشان منجر شده است. تاکید رسول اکرم(ص) بر اینکه امام حسن و امام حسین علیهما السلام فرزندان اویند، موجب شکوه و عظمت اهل بیت در میان مسلمانان شد. چنانکه روایات زیادى در باره نهادى شدن بزرگداشت اهل بیت(ع) در جوامع روایى شیعیان و اهل سنت آمده است. از جمله حدیث ثقلین و حدیث سفینه که از طریق دهها راوى نقل شده است. عباسیان در مقابل این مقام الهى اهل بیت(ع) که شایستگى آنها را براى امامت و خلافت به اثبات مى رساند، خود را بنى اعمام رسول خدا(ص) دانسته و اینگونه استدلال مى کردند، زمان رحلت پیامبر(ص)، عباس عموى او زنده بود و با وجود او حقى براى فرزندان عموهاى دیگر رسول خدا(ص) باقى نمى ماند. حال آنکه شیعه براى اثبات امامت هرگز به قانون وراثت توجهى نداشت. بلکه نصوص وارده از پیامبر و امام سابق در رابطه با تعیین امام بعدى را شرط امامت ائمه اثنى عشر مى دانست. دولت عباسى سعى داشت حسنین و فرزندان آنها را، فرزندان على بن ابیطالب(ع) قلمداد نمایند و اذهان مردم را از اهل بیت به خود متوجه سازند. ابن اثیر سبب زندانى شدن امام کاظم(ع) را اینگونه نقل مى کند: هارون الرشید در رمضان 179 ه.ق به مقصد حج عمره به مکه مى رفت که در سر راه خود به مدینه آمده و وارد روضه رسول خدا(ص) شد پس از زیارت مرقد مطهر براى جلب توجه مردم در رابطه با نسب خویش به رسول خدا(ص) این چنین سلام داد: «السلام علیک یا رسول الله یابن عم » «سلام بر تو اى رسول خدا، اى پسر عمو». در این هنگام موسى بن جعفر(ع) که در آن مجلس حاضر بود، پیش آمده و خطاب به رسول خدا(ص) فرمود: «السلام علیک یا ابه » «سلام بر تو اى پدرم ». با شنیدن این سخن رنگ از رخسار هارون پریده و خطاب به امام کاظم(ع) گفت: «هذا الفخر، یا اباالحسن جدا» به واقع این مایه افتخار است یا اباالحسن، و سپس دستور توقیف آن حضرت را صادر کرد. امام از زندانى به زندان دیگر انتقال یافت و به سبب فضایل اخلاقى زندانبانان را تحت تاثیر قرار داد تا در بیست و پنجم رجب سال 183 هجرى قمرى در زندان سندى بن شاهک به شهادت رسید. و در باب التین بغداد مقبره قریشى ها به خاک سپرده شد. حضرت معصومه(س) در عصر شهادت پدر حضرت فاطمه معصومه(س) در سال 173 هجرى قمرى به دنیا آمد و حضرت امام موسى کاظم(ع)183 هجرى به شهادت رسید، از این رو حضرت معصومه(س) در عصر شهادت پدر بزرگوارش ده سال و برادر ارجمندش حضرت امام رضا(ع) سى وپنج سال داشتند. در میان خاندان طهارت و امامت فرزندان توسط بزرگان خانواده آموزش داده مى شدند و علوم الهى را از پدر، مادر و برادر فرا مى گرفتند. در عصر موسوى نیز این سیره حسنه ادامه داشت و حضرت معصومه(س) از همان دوران کودکى به آموزش علوم دینى مى پرداخت. استعداد ذاتى، طهارت روح و برخوردارى از استادان معصوم که از علوم الهى بهره وافى دارند، وى را به مرحله اى از کمال علمى رساند که روزى جمعى از شیعیان وارد مدینه شدند و تعدادى پرسش در نامه اى نوشته و به خاندان امامت بردند. حضرت موسى بن جعفر(ع) در سفر بود و امام رضا(ع) در مدینه تشریف نداشت. هنگامى که آن گروه از مدینه قصد عزیمت داشتند، از اینکه خدمت امام رضا(ع) نرسیده بودند و دست خالى بدون پاسخ به سوالات علمى و دینى خویش به وطن برمى گشتند، بسیار اندوهگین بودند. حضرت فاطمه معصومه(س) که در آن ایام هنوز به سن بلوغ نرسیده بود، از مشاهده غم و اندوه آنان متاثر شده و پاسخ پرسشهاى آنان را نوشت و به آنها عنایت فرمود. شیعیان مدینه را با سرور و شادى ترک کردند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مواجه شده و واقعه را به اطلاع حضرت رساند و دستخط حضرت معصومه(س) را به امام ارائه دادند. حضرت امام کاظم(ع) پس از مطالعه جواب سوالات، شادى و ابتهاج خود را با این جمله بیان فرمودند: «فداها ابوها; پدرش به فدایش ». از این رو حضرت معصومه(س) در عصر رضوى علاوه بر اینکه از خاندان امام کاظم(ع) شناخته مى شد، از بانوان دانشمند، محدثه و پارساى عصر خویش محسوب مى گشت و با وجود ناآرامى ها و ناملایمات فراوان چهار روایت از آن بانوى مکرمه به دست ما رسیده که در محور اصول اعتقادى شیعه و تاکید به وصایت حضرت امیرالمومنین و تثبیت جایگاه غدیر در فرهنگ تشیع است. 1 - «تاریخ العرب » فلیپ حتى، ص 167، «مدینه منوره »، صالح لمعى مصطفى، ص 17. 2 - «تاریخ یعقوبى »، ج 1، ص 400. 3 - «طبقات ابن سعد» ج 1، ص 499. 4 - «سیرى در وادى عشق »، ص 33،34. 5 - «الانوار البهیه »، محدث قمى، ص 170. 6 - «تاریخ یعقوبى »، ج 2، ص 421. 7 - «عمده الطالب »، ص 196-197، «المجدى »، ص 106. 8 - این اثر تالیف «سیدموسى برزنجى شافعى مدنى » است، «الذریعه)، ج 24، ص 107. 9 - از تالیفات «عبدالوهاب شعرانى شافعى »، متوفاى 937هجرى است، «کشف الظنون »، ج 2، ص 1565. 10 - «وسیله المعصومیه »، ص 65. 11- «گنجینه آثار قم »، ج 1، ص 386; به نقل از «نزهه الابرار» ولواقع الانوار. 12 - «تاریخ اهل بیت »، ص 82. 13 - «اصول کافى »، ج 1، ص 397، «تاریخ بغداد»، ج 13، ص 27، «اقبال »، ص 677، «تاریخ قم »، ص 199.3 14- محدث گرانقدر و رجالى توانا مرحوم آیه الله شیخ على نمازى متوفى دوم ذیحجه 1405ه.ق مولف این اثر است که در ده جلد تدوین یافته است. مرقد وى در یکى از حجره هاى صحن رضوى در کنار بارگاه ملکوتى امام رضا(ع) قراردارد. 15 - «مستدرک سفینه البحار» ج 8، ص 257. 16 - «بحارالانوار»، ج 48، ص 286، «تذکره الخواص »، ابن جوزى، ص 315. 17 - و نیز رجوع کنید به: «کریمه اهل بیت » ص 97-103، «زندگانى حضرت موسى بن جعفر(ع)، عمادزاده، ج 2، ص 375، «حضرت معصومه، فاطمه دوم، اشتهاردى، ص 111،113. 18 - برگرفته از آیه 35 سوره احزاب. 19 - اصول کافى، ج 1، ص 477. 20 - «اعلام الورى »، ص 302. 21- عیون اخبارالرضا(ع)، ج 1، ص 15. 
پایگاه استاد حسین انصاریان

منبع: سایت حضرت معصومه (س)ی
 

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه