قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خوف از عذاب گناهان در قرآن‏

نوشته: استاد حسین انصاریان

 

خداى متعال به رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد: به مردم بگو:[قُلْ إِنِّي أَخافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ] 

بگو: اگر پروردگارم را نافرمانى كنم از عذاب روزى بزرگ مى ترسم.

و نيز مى فرمايد: به مردم مؤمن بگو:

[إِنَّما ذلِكُمُ الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ] «1».

در حقيقت اين شيطان است كه دوستانش را [با شايعه پراكنى و گفتار وحشت زا، از رفتن به جهاد] مى ترساند؛ پس اگر مؤمن هستيد از آنان نترسيد و از من بترسيد.

قرآن مجيد درباره اهل بيت عليهم السلام مى فرمايد:

[يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً* وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً* إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً* إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً* فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً] «2».

[همانان كه ] همواره نذرشان را وفا مى كنند، و از روزى كه آسيب و گزندش گسترده است، مى ترسند،* و غذا را در عين دوست داشتنش به مسكين و يتيم و اسير انفاق مى كنند.* و مى گويند:] ما شما را فقط براى خشنودى خدا اطعام مى كنيم و انتظار هيچ پاداش و سپاسى را از شما نداريم.* ما از پروردگارمان در روزى كه روز عبوس و بسيار هولناكى است مى ترسيم.

ترس از روز جزا و خوف از مقام خدا بهترين عامل زمينه ساز براى قبول احكام و فرمان هاى الهى است. به همين خاطر خدا به پيامبرش مى فرمايد:

______________________________

(1)- آل عمران (3): 175.

(2)- الانسان (76): 7- 11.

 [فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ] «1».

پس به وسيله قرآن كسانى را كه از تهديد من مى ترسند، بيم ده.

آرى، آنان كه از روز حشر و دقّت در حساب آن مى ترسند و مى دانند كه در آن روز دوست و شفيعى جز خدا نيست، هماره در راه رشد و تكاملند و حركتشان به سوى مقام قرب است و همينانند كه در كمال شوق و عشق به قبول قرآن حاضر شده و تمام شؤون حيات خويش را به آيات قرآن آراسته اند. قرآن درباره خوف ممدوح مى فرمايد:

[وَ أَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَ لا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ] «2».

و به وسيله اين قرآن كسانى را كه از محشور شدن به سوى پروردگارشان مى ترسند، هشدار ده كه آنان را [در آن روز هول انگيز] جز خدا سرپرست و شفيعى نخواهد بود؛ باشد كه بپرهيزند.

هم چنين مى فرمايد:

[الَّذِينَ يُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا يَنْقُضُونَ الْمِيثاقَ* وَ الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ* وَ الَّذِينَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ أُولئِكَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ] «3».

همان كسانى كه به عهد خدا [كه همانا قرآن است ] وفا مى كنند و پيمان را

______________________________

(1)- ق (50): 45.

(2)- انعام (6): 51.

(3)- رعد (13): 20- 22.

نمى شكنند.* و آنچه را خدا به پيوند آن فرمان داده پيوند مى دهند و از [عظمت و جلال ] پروردگارشان همواره در هراسند و از حساب سخت و دشوار بيم دارند.* و براى به دست آوردن خشنودى پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظايف و حوادث ] شكيبايى ورزيدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشى از آنچه را روزى آنان كرديم در نهان و آشكار انفاق نمودند، و همواره با نيكىِ [عبادت ] زشتى و پليدى [گناه ] را دفع مى كنند [و با خوبى هاى خود نسبت به مردم، بدى هاى آنان را نسبت به خود برطرف مى نمايند]، اينانند كه فرجام نيك آن سراى، ويژه آنان است.

و نيز درباره بندگان پاك و شايسته اش مى فرمايد:

[رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إِيتاءِ الزَّكاةِ يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ] «1».

مردانى كه تجارت و داد و ستد آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات باز نمى دارد، [و] پيوسته از روزى كه دل ها و ديده ها در آن زير و رو مى شود، مى ترسند.

قرآن مجيد با در اختيار گذاردن اوضاع قيامت نسبت به گناه كاران، زمينه ايجاد خوف را در دل عاشقان فراهم كرده و از اين راه آنان را به ميدان هدايت و پاكى فرا مى خواند آنجا كه مى فرمايد:

[فَاعْبُدُوا ما شِئْتُمْ مِنْ دُونِهِ قُلْ إِنَّ الْخاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَلا ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ* لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ

______________________________

(1)- نور (24): 37.

النَّارِ وَمِن تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ يَا عِبَادِ فَاتَّقُونِ ] «1».

پس شما هم آنچه را مى خواهيد، به جاى او بپرستيد. بگو: بى ترديد زيانكاران [واقعى ] كسانى هستند كه روز قيامت سرمايه وجودشان و كسانشان را به تباهى داده باشند؛ آگاه باشيد! كه آن همان زيان آشكار است.* براى آنان از بالاى سرشان و از زير پايشان سايبان هايى از آتش است، اين عذابى است كه خدا بندگانش را به آن بيم مى دهد. اى بندگانم! از من پروا كنيد.

و نيز مى فرمايد:

[وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى ] «2».

و اما كسى كه از مقام و منزلت پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا و هوس بازداشته است؛* پس بى ترديد جايگاهش بهشت است.

روايات خوف

عَنْ حَمْزَةِ بن حُمْرانِ، قالَ: سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُول: إِنَّ مِمّا حُفِظَ مِنْ خُطَبِ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله انَّهُ قالَ: يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ لَكُمْ مَعالِمَ فَانْتَهُوا إِلى مَعالِمِكُمْ وَإِنَّ لَكُمْ نَهايَةً فَانْتَهُوا إِلى نَهايَتِكُمْ، أَلا إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَعْمَل بَيْنَ مَخافَتَيْنَ: بَيْنَ أَجَلٍ قَدْ مَضى لا يَدْرى مَا اللّهُ صانِعٌ فيهِ، وَبَيْنَ أَجَلٍ قَدْ بَقِىَ لا يَدْرى مَا اللّهُ قاضٍ فِيه فَلْيَأخُذِ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ مِنْ نَفْسِهِ لِنَفْسِهِ وَمِنْ دُنْيا لآخِرَتِهِ، وَفى الشَّبِيَةِ قَبْلَ الْكِبَرِ وَفى الْحَياتِ

______________________________

(1)- زمر (39): 15- 16.

(2)- نازعات (79): 40- 41.

قَبْلَ الْمَماتِ فَوَ الَّذى نَفْسُ مَحَمَّدٍ بِيَدِهِ مَا بَعْدَ الدُّنْيا مِنْ مُسْتَعْتَبٍ وَمَا بَعْدَها مِنْ دارٍ إِلّا الْجَنَّةَ اوِ النَّارَ «1».

از سخنرانى هايى كه از پيامبر بزرگ ضبط شده است اين است كه فرمود: اى مردم براى شما نسبت به برنامه هاى الهى نشانه هايى قرار داده شده است، پس به آن نشانه ها برسيد. براى شما پايانى از خير مقرّر شده است خود را به آن پايان برسانيد، مؤمن بين دو ترس است: ترس از عمر گذشته كه نمى داند خدا با آن چه مى كند و ترس از عمر باقى مانده كه نمى داند براى آن چه مقرّر شده است. مؤمن از وجود خود براى خود، از دنيايش براى آخرتش، از جوانى اش براى پيريش و از حياتش براى مرگش بهره مى گيرد. به خدايى كه جانم در دست اوست، پس از دنيا جاى عذرى نيست و از پس دنيا جز بهشت وجهنم براى مردم چيزى وجود ندارد.

عَنْ أَبِى عَبْدِاللّهِ عليه السلام فى قَوْلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ [

وَلِمَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ ]

قالَ: مَنْ عَلِمَ أَنَّ اللّهَ يَراهُ وَيَسْمَعُ مَايَقُولُ وَيَعْلَمُ مَا يَعْمَلُهُ مِنْ خيرٍ أَوْ شَرٍّ فَيَحْجُزُهُ ذلِكَ عَنِ الْقَبِيحِ مِنَ الْأَعْمَالِ فَذلِكَ الَّذى خَافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى «2».

در ترجمه آيه «ولمن خاف مقام ربّه جنّتان» فرمود: كسى كه مى داند خدا او را مى بيند و آنچه مى گويد مى شنود و هرچه از خير و شر انجام مى دهد آگاه است و اين نحو اطلاع از خدا او را از اجراى برنامه هاى خلاف حق بازمى دارد، كسى است كه از مقام خدا ترسيده و نفس را از خواسته هاى غلط بازداشته است.

______________________________

(1)- الكافى: 2/ 70، حديث 9؛ وسائل الشيعة: 15/ 218، حديث 20319؛ بحار الأنوار: 67/ 362، حديث 7.

(2)- الكافى: 2/ 70، حديث 10 و 2/ 80، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 15/ 219، حديث 20321؛ بحار الأنوار: 67/ 364، حديث 8.

عَنِ الْهِيْثَمِ بْنِ واقِدِ قالَ: سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: مَنْ خافَ اللّهَ أَخافَ اللّهُ مِنْهُ كُلَّ شَى ءٍ، وَمَنْ لَمْ يَخَفِ اللّهَ أَخافَهُ اللّهُ مِنْ كُلِّ شَىْ ءٍ «1».

هركس از خدا بترسد، خداوند هر چيزى را از او مى ترساند و هركس از خدا نترسد، از همه چيز بترسد.

عَنْ أَبى حَمْزَةِ قالَ: قالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ: مَنْ عَرَفَ اللّهَ خافَ اللّهَ وَمَنْ خافَ اللّهَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنِ الدُّنْيا «2».

هركس خدا را بشناسد، خدا ترس مى گردد و هركس از خدا بترسد دل از دنياى نامطلوب بردارد.

قالَ أَبُو عَبْدِاللّهِ: يَا إِسْحاقَ! خَفِ اللّهَ كَأَنَّكَ تَراهُ وَإِنْ كُنْتَ لا تَراهُ فَإِنَّهُ يَراكَ، فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لا يَراكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَانْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَراكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النّاظِرينَ عَلَيْكَ «3».

امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمّار فرمود: آن چنان از خدا بترس كه گويا او را مى بينى، اگر تو او را نمى بينى او تو را به طور مسلّم مى بيند و اگر تصوّر كنى تو را نمى بيند كافر شدى، و اگر در حالى كه يقين دارى تو را مى بيند، گناه كنى او را از سبك ترين بينندگان به حساب آورده اى.

عَنْ جَعْفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَنْ آبائِهِ فى وَصِيَّةِ النَّبىِّ صلى الله عليه و آله و سلم لِعَلِىٍّ عليه السلام: يا عَلِىُّ ثَلاثٌ مُنْجِيَاتٌ؛ خَوْفُ اللّهِ فى السِّرّ وَالْعَلانِيَةِ، وَالْقَصْدُ فى الْغِنى وَالْفَقْرِ، وَكَلِمَةُ الْعَدْلِ

______________________________

(1)- الكافى: 2/ 68، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 15/ 219، حديث 20322.

(2)- الكافى: 2/ 68، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 15/ 220، حديث 20235؛ بحار الأنوار: 67/ 356، حديث 3.

(3)- الكافى: 2/ 67، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 15/ 220، حديث 20324؛ بحار الأنوار: 67/ 355، حديث 2.

فى الرّضا وَالْغَضَبِ «1».

پيامبر صلى الله عليه و آله اين چنين به على عليه السلام وصيّت داشت: سه چيز باعث نجات است:

ترس از خدا در آشكار و نهان، ميانه روى در زمان داشتن و نداشتن، به عدل سخن گفتن به وقت خشنودى و خشم.

عَنْ أَبى عَبْدِاللّه عليه السلام قالَ: قُلْتُ لَهُ: قَوْمٌ يَعْمَلُونَ بِالْمَعاصى وَيَقُولُونَ نَرْجُو فَلا يَزالُونَ كَذلِكَ حَتّى يَأْتِيَهُمُ الْمَوْتُ فَقالَ: هؤلاءِ قَوْمٌ يَتَرجَّحُونَ فى الأَمانِىّ كَذِبُوا ليْسُوا بِراجينَ، إِنَّ مَنْ رَجا شَيْئاً طَلَبَهُ وَمَنْ خافَ مِنْ شَى ءٍ هَرَبَ مِنْهُ «2».

مردى به امام صادق عليه السلام گفت: گروهى آلوده به گناهند و مى گويند اميدوار به رحمت حقّيم و اين آلودگى تا هنگام مرگ آنان ادامه دارد. فرمود: اينان به آرزوى بى جا دل خوش كرده اند، اين كه مى گويند ما اميدواريم دروغ است، كسى كه اميد به رحمت دارد از طريق عمل صالح رحمت مى جويد و هركه ترس از عذاب دارد از گناه باز مى ايستد.

عن أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخافَتَيْنِ: ذَنْبٌ قَدْ مَضى لا يَدْرى ما صَنَعَ اللّهُ فِيهِ وَعُمْرٌ قَدْ بَقِىَ لا يَدْرى ما يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهالِكِ فَهُوَ لا يَصْبَحُ إِلّا خائِفاً وَلا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْفَ «3».

______________________________

(1)- وسائل الشيعة: 1/ 105، باب 23، حديث 254.

(2)- الكافى: 2/ 68، باب الخوف والرّجاء، حديث 5؛ وسائل الشيعة: 15/ 216، باب وجوب الجمع بين الخوف والرّجاء، حديث 20312؛ بحار الأنوار: 67/ 357، باب الخوف والرّجاء و حسن الخلق، حديث 4.

(3)- الكافى: 2/ 71، باب الخوف والرّجاء، حديث 12؛ وسائل الشيعة: 15/ 219، باب وجوب الخوف من اللّه، حديث 9؛ بحار الأنوار: 67/ 365، باب الخوف والرّجاء و حسن الخلق، حديث 10.

مؤمن بين دو ترس زندگى مى كند: اوّل ترس از گناهى كه در عمر گذشته انجام داده و نمى داند خدا به خاطر آن با او چه خواهد كرد. دوّم ترس از آينده به اين كه نمى داند چه برنامه اى از مهالك خواهد داشت. او زندگى نمى كند مگر با ترس و چيزى هم جز خوف از حق عامل اصلاح او نيست.

قالَ الصَّادِقُ عليه السلام: مَنْ خَلا بِذَنْبٍ فَراقَبَ اللّهَ تَعالى فيه وَاسْتَحْيى مِنَ الْحَفَظَةِ غَفَر اللّهُ عَزَّ وَجَل لَهُ جَميعَ ذُنُوبِهِ وَإِنْ كانَتْ مَثْلَ ذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ «1».

امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه در خلوت با گناهى روبرو گردد، خدا را ناظر بر خود بيند و از حافظان عمل شرم كند، خداوند تمام گناهان او را ببخشد، گرچه مانند گناه ثقلين باشد.

عَن أَميرالمُؤْمِنينَ عليه السلام قالَ: إِنَّ الْمُؤْمِنَ لا يَصْبَحُ إِلّا خائِفاً وَإِنْ كانَ مُحْسِناً، وَلا يَمْسِى إِلّا خائِفاً وَإِنْ كانَ مُحْسِناً لِأَنَّهُ بَيْنَ أَمْرَيْنِ: بَيْنَ وَقْتٍ قَدْ مَضى لا يَدْرى مَاللّهُ صانِعٌ بِهِ، وَبَيْنَ أَجَلٍ قَدْ اقْتَرَبَ لا يَدْرى ما يُصيبُهُ مِنَ الْهَلَكاتِ أَلا وَقُولُوا خَيْراً تَعْرِفُوا بِهِ وَاعْمَلُوا بِهِ تَكُونُوا مِنْ أَهْلِهِ، صِلُوا أَرْحامَكُمْ وَإِن قَطَعُوكُمْ وَعُودُوا بِالْفَضْلِ عَلى مَنْ حَرَمَكَ وَأدُّوا الأَمانَةَ إِلى مَنِ ائْتَمَنَكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِ مَنْ عاهَدْتُمْ وَإِذا حَكَمْتُمْ فَاعْدِلُوا «2».

مؤمن شبش را روز نمى كند مگر در حال ترس، گرچه همه ساعات شبش را به نيكى گذرانده باشد و روزش را سپرى نمى نمايد مگر در حال وحشت، گرچه به خوبى روزش گذشته باشد، مؤمن بين دو امر است: زمانى كه بر او گذشته

______________________________

(1)- وسائل الشيعة: 15/ 221، باب وجوب الخوف من اللّه، حديث 20328.

(2)- بحار الأنوار: 74/ 404، باب مواعظ اميرالمؤمنين عليه السلام، حديث 29؛ الأمالى، شيخ طوسى: 208؛ المجلس الثامن، حديث 357- 7.

و نمى داند خداوند با او چه معامله اى مى كند و زمانى كه بر او نيامده و نمى داند دچار چه بلا و مهلكه اى خواهد شد؟!

آگاه باشيد! زبان خود را فقط به خير باز كنيد، به نحوى كه شما را جز به گفتار نيك نشناسند و خوبى كنيد تا خداوند شما را در شمار نيكان آورد، با خويشاوندان بپيونديد گرچه خويشاوندان با شما قطع رابطه كرده و به آن كس كه روز نياز شما از شما دريغ كرد آنچه لازم دارد بپردازيد، امانت آنان كه شما را امين دانسته اند برگردانيد و به عهد خود وفادار باشيد و به هنگام حكم كردن عدالت را مراعات نماييد.

فى مَناهِى النَّبىِّ صلى الله عليه و آله: مَنْ عَرَضَتْ لَهُ فَاحِشَةٌ أَوْ شَهْوَةٌ فَاجْتَنَبَها مِنْ مَخافَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ حَرَّمَ اللّهُ عَلَيْهِ النَّارَ وَآمَنَهُ مِنْ فَزَعِ الأَكْبَرِ، وَأَنْجَزَ لَهُ وَعْدَهُ فى كِتابِهِ فى قَوْلِهِ عَزَّ وَجَلَّ وَلِمَنْ خَافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ «1».

كسى كه در معرض كار زشت يا شهوت نابه جايى قرار گيرد و به خاطر ترس از خدا خوددارى كند، پروردگار آتش جهنم را بر او حرام كرده و از هول بزرگ او را امان داده و به وعده اى كه در قرآن درباره كناره گيران از گناه داده عمل مى كند و آن عطاى دو بهشت به اهل ترس از خداست.

در حديث قدسى آمده:

يا موسى خَفْنى فى سَرائِرِكَ أَحْفَظُكَ فى عَوْراتِكَ «2».

اى موسى! در خلوت هايت از من بترس تا در شرمگاهايت ازتو محافظت كنم.

امام على عليه السلام درباره ترس از معاد و روز حساب كه بهترين عامل بازدارنده از گناه

______________________________

(1)- من لا يحضره الفقيه: 4/ 13، باب ذكر جمل من مناهى النبى صلى الله عليه و آله، حديث 20297.

(2)- ارشاد القلوب: 1/ 105، الباب الثامن والعشرون، فى الخوف من اللّه تعالى.

است و از اوصاف پاك باختگان شناخته شده است، در پايان نامه اى كه به «عثمان بن حُنَيف» نوشته است چنين مى گويد:

فى مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعادِهِم «1».

بايد در گروهى قرار گرفت كه ترس از معاد چشم هايشان را بيدار نگاه داشته است.

و نيز در وصف عاشقان مى گويد:

وَأَراقَ دُمُوعُهُمْ خَوْفَ الْمَحْشَرِ «2».

از ترس اوضاع قيامت اشكشان جارى است.

در عهدنامه اى به «محمّد بن ابى بكر» مردم را نصيحت مى كند و در ضمن گفتار با ارزش خود مى فرمايد:

وَإِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفَكُمْ مِنَ اللّهِ «3».

همواره در كوشش باشيد كه ترس شما از خدا شديد شود.

و در قسمت ديگرى از آن نامه مى فرمايد:

وَإِنَّ أَحْسَنَ النّاسِ ظَنّاً بِاللّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً لِلّهِ «4».

بهترين مردم از نظر گمان به عنايت خدا خوفناك ترين آن ها از اوست.

______________________________

(1)- نهج البلاغة: نامه 45.

(2)- نهج البلاغة: خطبه 32، الراغبون فى اللّه.

(3)- نهج البلاغة: نامه 27.

(4)- نهج البلاغة: نامه 27.

خوف از خدا در دعاهاى اسلامى

حضرت على عليه السلام در دعاى كميل از خداوند بزرگ مى خواهد كه ترسش از پروردگار ترس اهل يقين باشد، ترسى كه از ابتداى ظهورش در انسان، تا لحظه مرگ، نمى گذارد آدمى به گناه دچار گردد، مى فرمايد:

وَأَخافَكَ مَخافَةَ الْمُوقِنين «1».

و بترسم از تو مانند ترسيدن يقين كنندگان.

حضرت سجّاد عليه السلام در زيارت امين اللّه در ارزش اشكى كه به خاطر ترس خدا، از ديدگان جارى شود مى فرمايد:

وَعَبْرَةَ مَنْ بَكى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ.

اشك ديده آن كس كه از ترس تو جارى مى شود باعث آمرزش صاحب اوست.

آن حضرت با پروردگار عالم راز و نيازى دارند، تحت عنوان راز و نياز خائفان كه ترجمه آن بدين قرار است:

پروردگارا! آيا پس از ايمانم به وجود مقدّست، به عذاب فردا دچارم مى كنى، يا بعد از اين همه عشقم به حضرتت مرا از خود دور مى نمايى؟ با اميدى كه به رحمتت دارم و اين كه تو اهل گذشت هستى، آيا از عنايتت محرومم مى دارى؟ اى كسى كه به تو پناه آورده ام! مرا وامى گذارى و از پناه دادنم خوددارى مى كنى؟ نه تو آن مولايى نيستى كه پناهنده را از پيشگاهت برانى.

اى كاش برايم معلوم بود كه مادرم مرا براى بدبخت شدن زاييده، يا براى كشيدن بار مشقّت و تحمّل زحمت بيهوده تربيت كردن؟ اگر اين است كه من با سوء

______________________________

(1)- البلد الأمين: 191؛ مصباح الكفعمى: 559، فصل الرابع والاربعون.

اختيار خودم انتخاب مى كنم، اى كاش مرا نمى زاييد و در دامنش تربيتم نمى كرد.

آرزويم اين است كه بدانم، آيا مرا اهل سعادت قرار داده اى و براى رسيدن به قرب جوارت انتخاب كرده اى تا چشمم روشن شود و روحم آرام گيرد؟ آيا چهره هايى كه در برابر بزرگيت به خاك مزلّت ساييده شده، درمحشر سياه و بى آبرو مى كنى؟ يا زبان هايى كه به مدح و ثنايت باز بود لال مى گردانى؟ يا دل هاى پر از محبّت را مُهر كرده و از لطفت محروم مى نمايى؟ يا گوش هايى كه از شنيدن برنامه هايت به خاطر ارادتى كه به تو داشت لذّت مى برد از كار مى اندازى؟ يا دست هايى كه به آرزو به پيشگاهت بلند مى شد و اميد عنايت از تو داشت مى بندى؟ يا قدم هايى كه سعى در عبادت تو مى كرد، به عذاب دچار مى كنى؟

پروردگارا! درهاى رحمتت را به روى بندگان غرق در توحيدت مبند و مشتاقان لقاى حضرتت را از خود محروم منماى.

خدايا! روانى كه به توحيد تو عزيزم كرد، چگونه به خوارى هجرانت ذليل مى كنى و درونى كه به عشقت گره زدم، چگونه به آتش جهنم مى سوزانى؟

خداوندا! از رنج غضبت پناهم ده اى حنّان و منّان! اى رحيم و رحمان! اى جبّار و قهّار! اى غفّار و ستّار! با رحمت و عنايتت مرا از عذاب دوزخ برهان و از رسوايى ننگ نجاتم بده.

خداوندا! خوبان از بدان نزد تو امتياز دارند، احوال دگرگون شد، برنامه هاى تكان دهنده ايجاد فزع و وحشت كرد، نيكان به تو نزديك شدند و بدان از تو دور گشتند، هركسى به جزاى عملش مى رسد و در نزد تو، به كسى ظلم نمى شود «1».

______________________________

(1)- مفاتيح الجنان: 119، مناجات الخائفين.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه