قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عاشق در اختيار معشوق‏

 

عشق واقعيتى است كه در ادبيات فارسى روى آن انصافاً خيلى عالى سرمايه گذارى شده است. اين عشق عاشق و معشوق چه زيبا و عالمانه و حكيمانه در اين بيت گنجانده شده است.

جمله معشوق است و عاشق پرده اى زنده معشوق است و عاشق مرده اى  «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ» 

جمله در اين شعر به معنى كلّ است، چون نمى شد كلمه كلّ را بياورد، از لغت جمله بهره گرفته است.

فقط خدا، غير از خدا، همه چيز رنگ و موج و از بين رفتنى است. اين عشق هايى كه در بشر بوده، تمام شعله سر كبريت و خاموش شدنى بوده و خاموش هم شده است؛ يعنى زمان، تغيير چهره هاى معشوق هاى كم ظرفيت در خاموش كردن اين عشق ها اثر داشته است.

تمام ما سوى الله رو بنا و حباب روى آب است كه اگر در معرض كمترين بادها قرار بگيرد، خراب شدنى است. باد تغيير چهره، فتنه گرى، تقلّب و عوض شدن

معشوق، پشت كردن معشوق به عاشق، زلزله، سيل، حادثه، بيمارى، آتش سوزى.

تمام روبناها در كنار عامل تخريب هست. زيربنا حضرت حق است كه عامل تخريب ندارد. او معشوق اصلى است كه فانى شدنى نيست. 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه