نام مرحوم صاحب جواهر ، قدسسره، را از زبان مرحوم امام زياد شنيدهايم. كتاب جواهر حدود پنجاه جلد است و حدود سي و اندي سال نگارش آن طول كشيده است. در پشتكار و عزم راسخ اين مرد همين بس كه يكي از نوادگان ايشان نقل مى كند كه در هواى گرم شهر نجف كه حتى شبها هم گرما طاقتفرسا بود، مرحوم صاحب جواهر لباسهايش را در مى آورد و لنگي به خود مى بست و براى اينكه اندكى خنك شود به دالان خانه مى رفت. همسرشان هم هيزمي آتش مى زد و به دست مى گرفت تا صاحب جواهر بتواند در زير نور آن بنويسد. اين كتاب ارزشمند اينگونه و در چنين شرايطي نوشته شده است.يكي از بزرگان به نقل از ايشان ميفرمود: هر كس در ركاب پيغمبر، صلياللهعليهوآله، در جنگ بدر و احد و خندق و احزاب و حنين و... به شهادت رسيده شهيد كبير است، چون در راه تبليغ دين شهيد شده است، ولى در اين زمان هر كس براى دين شهيد شود شهيد اكبر است، چون براى حفظ دين كشته شده است؛ يعنى اگر شهيد جنگ بدر را در يك سمت ترازو و شهيد جنگ ايران و عراق را در كفه ديگر ترازو بگذارند، به فرمايش صاحب جواهر، وزن اين شهيد نزد خدا سنگين تر است. اين ارزش شهداي دفاع مقدس است.امام باقر، عليهالسلام، در روايتي كه قابل تطبيق با درگيريهاي مردم ايران با شاه است به يكي از اصحابشان به نام ابوخالد كابلى ميفرمايد: گويي مردمي را در مشرق ميبينم كه بين آنان و سلطانشان جنگي در گرفته است. ابوخالد، بدان كه «قتلاهم شهداء» تمام كشته هايشان شهيد هستند. ابوخالد، اين مردم كارى مى كنند كه شاهشان اعلام مى كند هر چه بخواهيد عمل مى كنم، اما باز آنها به خيابانها مى ريزند و مى گويند: مرگ بر شاه. ابوخالد، اين جنگ ادامه پيدا مى كند تا نظام سلطنتي از بين مى رود و تمام اسلحه هايى كه در اختيار شاه بوده به دست مردم ميافتد. آن وقت، دنيا احساس خطر مى كند و مى خواهد آن ها را خلع سلاح كند، ولى آنها اعلام مى كنند اسلحههايمان را از دوشمان زمين نمى گذاريم تا تحويل دوازدهمين امام از امامان خود دهيم. اين وضعيت و موقعيت كنوني مردم ايران است كه اميد است نهضتشان به قيام حضرت وليعصر، عجلاللهتعاليفرجهالشريف، متصل شود.