قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كيفر گناهان در قرآن‏

نوشته: استاد حسین انصاریان

 

 

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَاباً شَدِيداً فِى الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِن نَاصِرِينَ «2»

اما كسانى كه كافر شدند، آنان را در دنيا و آخرت به عذابى سخت شكنجه مى كنم و براى آنان هيچ ياورى نخواهد بود.

[يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ] «3».

در روزى كه چهره هايى سپيد و چهره هايى سياه شود، اما آنان كه چهره هايشان سياه شده [به آنان گويند:] آيا پس از ايمانتان كافر شديد؟ پس

______________________________
(1)- بحار الأنوار: 84/ 246، باب 12، حديث 56.

(2)- آل عمران (3): 56.

(3)- آل عمران (3): 106.

به كيفر آن كه كفر مى ورزيديد، اين عذاب را بچشيد.

[لا تَعْتَذِرُوا قَدْ كَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمانِكُمْ إِنْ نَعْفُ عَنْ طائِفَةٍ مِنْكُمْ نُعَذِّبْ طائِفَةً بِأَنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ ] «1».

[بگو: نسبت به اعمال و گفتارتان ] عذرخواهى نكنيد كه [عذرخواهى شما را پايه واساسى نيست ] يقيناً شما پس از ايمانتان كافر شديد؛ اگر از گروهى از شما [كه تابع و دنباله رو بوديد] درگذريم گروه ديگر را [كه سردمداران برنامه هاى منافقانه بودند] به سبب آن كه همواره [در جامعه اسلامى ] دست به جرم و خطا مى زدند، قطعاً عذاب مى كنيم.

بنابر گفتار «تفسير نور الثقلين» «2» گروه قابل بخشش كه در آيه از آن ها با لفظ «طائفة» ياد شده است چهار نفر بودند كه پس از شك و ترديد در برنامه هاى حق توبه و براى جبران خطاى خود، از مال خويش در راه خدا انفاق كردند. بايد دانست كه اين گونه بخشش خدا مربوط به كسانى است كه در دنيا از كفر توبه كرده و به اسلام بازگشته اند و بدون شك شامل وضع كفّار در قيامت نيست.

[وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ ] «3».

و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل آتشند و در آن جاودانه اند.

[إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ* خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ

______________________________
(1)- توبه (9): 66.

(2)- نور الثقلين: 2/ 238.

(3)- بقره (2): 39.

يُنْظَرُونَ ] «1».

قطعاً كسانى كه كافر شدند، و در حال كفر از دنيا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنان است.* در آن لعنت جاودانه اند نه عذاب از آنان سبك شود، و نه مهلتشان دهند [تا عذر خواهى كنند].

كيفر بدى ها و خطاها

[بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ ] «2».

[نه چنين است كه مى گوييد] بلكه كسانى كه مرتكب گناه شدند وآثار گناه، سراسر وجودشان را فرا گرفت، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند.

[وَ الَّذِينَ كَسَبُوا السَّيِّئاتِ جَزاءُ سَيِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ كَأَنَّما أُغْشِيَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّيْلِ مُظْلِماً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ ] «3».

و كسانى كه مرتكب بدى ها شدند، كيفر هر بدى مانند همان بدى است و خوارى آنان را فرامى گيرد، براى آنان از [خشم و عذاب ] خدا هيچ حافظ و نگه دارنده اى نخواهد بود؛ گويى چهره هايشان با پاره هايى از شب تاريك پوشيده شده؛ آنان اهل آتش اند و در آن جاودانه اند.

[وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ

______________________________
(1)- بقره (2): 161- 162.

(2)- بقره (2): 81.

(3)- يونس (10): 27.

إِنِّى تُبْتُ الآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ اعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَاباً أَلِيماً] «1».

و براى كسانى كه پيوسته كارهاى زشت مرتكب مى شوند، تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد [و در آن لحظه كه تمام فرصت ها از دست رفته ] گويد:

اكنون توبه كردم. و نيز براى آنان كه در حال كفر از دنيا مى روند، توبه نيست.

اينانند كه عذابى دردناك براى آنان آماده كرده ايم.

[وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ] «2».

و كسانى كه حيله هاى زشت به كار مى گيرند براى آنان عذابى سخت خواهد بود، و بى ترديد حيله آنان نابود مى شود.

كيفر نفاق و منافق

[وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها هِيَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ ] «3».

خدا آتش دوزخ را به مردان و زنان منافق و كافران وعده داده، در آن جاودانه اند، همان براى آنان بس است و خدا لعنتشان كرده و براى آنان عذابى پايدار است.

[بَشِّرِ الْمُنافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيماً] «4».

منافقان را بشارت ده كه عذابى دردناك براى آنان است.

______________________________
(1)- نساء (4): 18.

(2)- فاطر (35): 10.

(3)- توبه (9): 68.

(4)- نساء (4): 138.

 [إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ وَ الْكافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً] «1».

يقيناً خدا همه منافقان و كافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.

[إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيراً] «2».

بى ترديد منافقان در پايين ترين طبقه از آتش اند، و هرگز براى آنان ياورى نخواهى يافت.

كيفر شرك و مشرك

[لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً] «3».

تا نهايتاً خدا مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرك را [به سبب خيانت در امانت ] عذاب كند و توبه مردان و زنان مؤمن را [به علت لغزش در امانت ] بپذيرد و خدا همواره بسيار آمرزنده و مهربان است.

[إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ] «4».

به يقين كافرانِ از اهل كتاب و مشركان در آتش دوزخ اند و در آن جاودانه اند؛ اينانند كه بدترين مخلوقات اند.

[وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَ

______________________________
(1)- نساء (4): 140.

(2)- نساء (4): 145.

(3)- احزاب (33): 73.

(4)- بيّنه (98): 6.

السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيراً] «1».

و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خدا گمان بد مى برند عذاب كند؛ پيشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان كرده است و دوزخ را براى آنان آماده نموده و چه بد بازگشت گاهى است.

كيفر گناهان در روايات

عبادت هاى خلاف دستور حق

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ قالَ: عَبَدَ اللّهُ حِبْرٌ مِن أَحْبارِ بَنى إِسْرائِيلَ حَتّى صارَ مِثْلَ الْخَلالِ فَأَوْحَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ إِلى نَبىِّ زَمانِهِ قُلْ لَهُ: وَعِزَّتى وَجَلالي وَجَبَرُوتى لَوْ أَنَّكَ عَبَدْتَنى حَتّى تَذُوبَ كَما تَذُوبُ الْإِلْيَةُ فى الْقَدْرِ ما قَبِلْتُ مِنْكَ حَتّى تَأتِيَنى مِنَ الْبابِ الّذى أَمَرْتُكَ «2».

از امام صادق عليه السلام روايت شده: عابدى از عابدان بنى اسرائيل آن چنان عبادت كرده كه به سختى لاغر شد، خداوند به پيامبر زمانش وحى كرد به او بگو: به عزّت و جلال و جبروتم سوگند، اگر مرا آن چنان عبادت كنى كه به مانند چربى درون ديگ آب شوى، از تو نمى پذيرم مگر به آن صورتى كه خودم معيّن كرده ام به بندگى من برخيزى و از آن درى كه دستور داده ام وارد شوى.

آرى، عبادت واقعى، عبادتى است كه براساس فرمان هاى الهى استوار باشد،

______________________________
(1)- فتح (48): 6.

(2)- ثواب الأعمال: 203، باب عقاب من اتى اللّه من غير بابه؛ بحار الأنوار: 27/ 176، باب 7، حديث 23؛ اعلام الدين: 400.

عبادت بى دستور و برنامه هاى منهاى فرمان حق بدعت است و بدعت ضلالت است و اهل بدعت در آتشند.

غفلت از فرامين حق

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ قالَ: إِيّاكُمْ وَالْغَفْلَةَ فَإِنَّهُ مَنْ غَفَلَ فَإِنَّما يَغْفَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَإِيّاكُمْ وَالتَّهاوُنَ لِأَمْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فَإِنَّهُ مَنْ تَهاوَنَ بِأَمْرِ اللّهِ أَهانَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ «1».

امام صادق عليه السلام فرمود: از غفلت بپرهيزيد؛ زيرا غفلت به ضرر خود شماست و از سستى نسبت به دستورهاى حق دورى كنيد؛ زيرا سست شمردن امر حق، باعث مى شود كه خداوند در قيامت شما را سبك بشمارد.

سرپيچى از اهل بيت عليهم السلام

عَنْ أَبى الْحَمْزَةِ قالَ لَنا عَلِىُّ بْنُ الحُسَيْنِ: أَىُّ الْبِقاعِ أَفْضَلُ؟ قُلْتُ: اللّهُ وَرَسُولُهُ وَابْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ، قال: إِنَّ أَفْضَلَ البِقاعِ مابَيْنَ الرُّكْنِ وَالْمَقامِ وَلأَنَّ رَجُلًا عَمَرَ ما عَمَرَ نُوحٌ فى قَوْمِهِ أَلْفَ سَنَةٍ إِلّا خَمْسينَ عاماً يَصُومُ نَهاراً وَيَقُومُ لَيْلًا فى ذلِكَ الْمَقامِ ثُمَّ لَقَى اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بِغَيْرِ وِلايَتِنا لَمْ يَنْتَفِعْ بِذلِكَ شَيْئاً «2».

ابى حمزه مى گويد: حضرت على بن الحسين عليه السلام از ما پرسيد: برترين سرزمين ها كدام است؟ گفتم: خدا و رسول و فرزند رسول بهتر مى داند، فرمود:

بهترين مكان ها بين ركن و مقام است، اگر مردى به مانند نوح، نهصد و پنجاه سال در آن مكان روز را به روزه و شب را به عبادت سپرى كند؛ ولى عبادتش

______________________________
(1)- ثواب الأعمال: 203، باب عقاب المتهاون بامر اللّه سبحانه؛ بحار الأنوار: 69/ 227، باب 112، حديث 3؛ المحاسن: 1/ 96، باب 23، عقاب من تهاون بامر اللّه.

(2)- ثواب الأعمال وعقاب الأعمال: 204، باب عقاب من جهل حق اهل بيت عليهم السلام.

همراه پذيرش ولايت ما نباشد، از عبادات خود بهره اى نخواهد برد.

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: مِنّا الإمامُ الْمَفْرُوضُ طاعَتُهُ، مَنْ جَحَدهُ ماتَ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرانيّاً وَاللّهِ ما تُرِكَ الْأَرْضُ مُنْذُ قَبَضَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ آدَمَ إِلّا وَفيها إِمامٌ يَهْتَدى بِهِ إِلَى اللّهِ حُجّةً عَلَى الْعِبادَ، مَنْ تَرَكَهُ هَلَكَ، وَمَنْ لَزِمَهُ نَجا حَقّاً عَلَى اللّهِ «1».

امام صادق عليه السلام فرمود: پيشوايى كه اطاعتش واجب است ماييم، منكر رهبرى ما يهودى يا نصرانى خواهد مرد، به خدا قسم پس از مرگ آدم؛ زمين بدون پيشواى بر حق، نماند، پيشوايى كه مردم را به سوى خدا هدايت كند، پيشوايى كه در تمام برنامه ها حجّت خدا بود، آرى، كسى كه امام هدايت را رها كند هلاك شده و هركس زندگيش بر محور رهبرى حق باشد نجات يافته است.

پيروى از پيشواى ستمكار

عَنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و سلم: لَأُعَذِّبَنَّ كُلَّ رَعِيَّةٍ فى الْإِسْلامِ أَطاعَتْ إِماماً جائِراً لَيْسَ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَإِنْ كانَتِ الرَّعِيَّةُ أَعْمالَهَا بَرَّةً تَقِيَّةً، وَلَاعْفُوَنَّ عَنْ كُلِّ رَعِيِّةٍ فى الْإِسْلامِ أَطاعَتْ إِماماً هادِياً مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَإِنْ كانَتِ الرِّعِيّةُ فى أَعْمالِها ظالِمَةً مُسيئَةً «2».

امام باقر عليه السلام مى گويد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هر رعيّتى كه در اسلام از پيشواى ستمكار، پيشوايى كه از طرف خدا نيست پيروى كند، بدون شك او را دچار عذاب مى كنم، گرچه آن رعيّت در اعمالش نيكوكار و پرهيزكار باشد و هر

______________________________
(1)- ثواب الأعمال وعقاب الأعمال: 205، عقاب من مات ولا يعرف امامه؛ بحار الأنوار: 23/ 85، باب 4، حديث 27؛ المحاسن: 92، باب 17، عقاب من لم يعرف امامه.

(2)- بشارة المصطفى: 217، باب بشارة المصطفى لشيعة المرتضى؛ الاختصاص: 259، حديث فى زيارة المؤمن للّه؛ بحار الأنوار: 25/ 110، باب 3، حديث 1.

رعيّتى كه از پيشواى هدايت كننده به سوى حق، فرمان ببرد، او را مشمول بخشش خود قرار مى دهم، گرچه در اعمالش به خود ظلم كرده و مرتكب بدى شده باشد.

اين نكته را نبايد فراموش كرد كه اطاعت از پيشواى برحق، اراده بر گناه را در آدمى به تدريج ضعيف كرده و گرايش به مسائل حق را در انسان تقويت مى كند. در اين صورت حسنات زياد، باعث آمرزش سيّئات شده و ريشه گناهان را در وجود انسان خشك مى كند.

 

 منابع : کتاب عرفان اسلامی جلد یک 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه