قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

يوسف عليه السلام در اوج عزت‏

 

 

 

حضرت يوسف عليه السلام در اوج جوانى طبق قرآن مجيد صدّيق بود، يعنى باطن او همه حقايق را باور كرده، ظاهر را نيز با آن حقايق يكى كرده بود. اين حيثيت صدّيقى براى هر كسى به وجود بيايد، شخص ميل به رفعت دارد. در ذات اين حيثيت، ميل به رفعت هست. تا بى نهايت بالا مى برد. اين مطلب هيچ ارتباطى به حكمت، فلسفه و عرفان ندارد. حقيقت مطلب در سوره فاطر است كه مى فرمايد:

«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ»

كسى كه مى خواهد عزيز شود، يعنى موجود شكست ناپذير شود، اگر تك بماند، تمام دختران زيباى جهان، با همه عشوه گرى ها، ده ها سال در برابر او عشوه گرى كنند، نمى توانند آسيبى به او بزنند چون او شكست ناپذير شده است.

اگر كسى بخواهد مى تواند در برابر تمام ثروت هاى جهان و همه وسوسه ها و هر حادثه تلخ و شيرينى شكست ناپذير باشد و براى خدا بماند؛ چون نقطه شكست تمام شكست خورده ها، پول و مقام و شهوت است و هر چيز ديگرى كه افراد را شكست داده، از عوارض اين سه مسأله بوده است. چهارمى ندارد.

انسان بايد بداند:

«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً»

همه عزت براى خدا است. مؤمن واقعى به او وابسته است، پس عزيز است.

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ»

«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»

ذات پاكى ها، ميل رفتن به سوى خدا را دارد و آرام نمى شود تا اين كه خود را به خدا برساند.

«وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»

خود اين صدّيق بودن، ميل به صعود در ذاتش هست. يوسف عليه السلام كه تمام ظاهر و باطنش صدق است، صدق نيز سفره جمع شدن ارزش هاست، او را در مسير رفعت قرار داد. هنوز هم دارد مى رود تا قيامت اين حركت معنوى براى او ادامه دارد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه