قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

پرهيز از معاصى در روايات‏

 

 

  منابع : کتاب عرفان اسلامی جلد یک     نوشته: استاد حسین انصاریان 

 

گريز عارف از گناهان، يكى از اصولى ترين برنامه هاى زندگى اوست، براى عارف مصيبتى بزرگ تر از آلوده شدن به گناه نيست و تنفّر قلبى و عملى عارف از گناه تنفّرى شديد است.

يكى از مهمترين پايه هاى اسلام اجتناب و دورى از گناه است. آن قدر كه اسلام بر دورى از گناه پافشارى دارد اصرار بر عبادت ندارد.

اگر در آيين عزيز الهى دقت كنيم، مى بينيم كه بزرگترين عبادت و پر ارزش ترين خط بندگى، دورى جستن از معاصى است.

در روايات، تقوا و خوددارى از گناه به عنوان افضل عبادات و پر پاداش ترين بندگى ها به حساب آمده است.

عارف به اثر وضعى گناه در دنيا و عقوبت سخت آن در آخرت واقف است و براساس اين آگاهى كسب خوف كرده و خوف در وجود او، بهترين عامل وشديدترين علّت براى گريز از گناه است.

به رواياتى در اين باب توجه كنيد:

آثار شوم گناه

عَنْ أَبى جَعْفَرٍ عليه السلام قالَ: إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللّهَ الْحاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضاءُها إِلى أَجَلٍ قَريبٍ أَوْ إِلى وَقْتٍ بَطيئٍ فَيَذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى: لِلْمَلَكِ لانْقُضْ حاجَتَهُ وَأَحْرِمْهُ إِيّاها فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسُخْطى وَاسْتَوْجَبَ الْحِرْمانَ مِنّى «1».

امام باقر عليه السلام فرمود: بنده از خدا حاجتى مى خواهد كه اقتضا دارد دير يا زود برآورده شود سپس آن بنده دچار گناهى مى شود و خداى تبارك و تعالى به فرشته مأمور برآوردن حاجت مى فرمايد: حاجتش را اجابت مكن و او را از آن محروم دار؛ زيرا خود را در معرض خشم من قرار داد و سزاوار محروميّت شد.

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: إِنَّ الْرَجُلَ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيُحْرَمُ صَلاةَ اللَّيْلِ وَإِنَّ الْعَمَلَ

______________________________
(1)- الكافى: 2/ 271، باب الذنوب، حديث 14.

السَيِّئَ أَسْرَعُ فى صاحِبِهِ مِنَ السِّكِّينَ فى اللّحْمِ «1».

امام صادق عليه السلام فرمود: انسان گناه مى كند، از نماز شب با آن همه خصوصيّت و آثار دنيايى و آخرتى محروم مى گردد و به حق كه اثر گناه در گنه كار از اثر كارد در گوشت سريعتر است.

قالَ أَميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: لا وَجَعَ أَوْجَعُ لِلْقُلُوبِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَلا خَوْفَ أَشَدُّ مِنَ الْمَوْتِ، وَكَفى بِما سَلَفَ تَفَكُّراً وَكَفى بِالْمَوْتِ واعِظاً «2».

اميرمؤمنان عليه السلام فرمود: دردى براى قلوب، دردناكتر از گناهان نيست و ترسى سخت تر از ترس براى مرگ نيست و گذشته براى عبرت گرفتن كافى است و مرگ براى اندرز دادن بس است.

عَن أَبى الْحَسَنِ عليه السلام: إِنَّ للّهِ عَزَّوَجَلَّ فى كُلّ يَوْمٍ وَلَيْلَةٍ مُنادِياً يُنادى: مَهْلًا مَهْلًا عِبادَ اللّهِ عَنْ مَعاصى اللّهِ، فَلَوْ لا بَهائِمُ رُتَّعٌ، وَصِبْيَةٌ رُضَّعُ، وَشُيُوخٌ رُكَّعٌ لَصُبَّ عَلَيْكُمُ الْعَذابُ صَبّاً، تُرَضُّونَ بِهِ رَضّاً «3».

حضرت رضا عليه السلام فرمود: خداوند يك منادى دارد، يك شب و روز فرياد مى زند: اى بندگان خدا! از حركت به سوى نافرمانيها بايستيد، بايستيد كه اگر چهارپايان چرنده و كودكان شيرخوار و پيران ركوع كننده نبودند، عذابى بر شما فرو مى ريخت كه نرم و كوبيده شويد.

عَنْ نُعْمانِ الرّازى قال: سَمِعْتُ أَبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: مَنْ زَنى خَرَجَ مِنَ الْإِيمانِ

______________________________
(1)- الكافى: 2/ 272، باب الذنوب، حديث 16.

(2)- الكافى: 2/ 272، باب الذنوب، حديث 28.

(3)- الكافى: 2/ 272، باب الذنوب، حديث 31.

وَمَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ خَرَجَ مِنَ الْإِيمانِ، وَمَنْ أَفْطَرَ يَوْماً مِنْ شَهْرِ رَمَضانِ مُتَعَمِّداً خَرَجَ مِنَ الإِيمانِ «1».

نعمان رازى مى گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: كسى كه زنا كند و آن كس كه شراب بنوشد و شخصى كه يك روز از ماه رمضان را عمداً بخورد از ايمان خارج شده است.

عَنْ عُبَيْدَةِ بنِ زُرارة قالَ: سَأَلْتُ أَبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام عَنِ الْكَبائِرِ: فَقالَ هُنَّ فى كِتابِ عَلى سَبْعٌ: الْكُفْرُ بِاللّهِ، وَقَتْلُ النَّفْسِ، وَعُقُوقُ الْوالِدَيْنِ، وَأَكْلُ الرِّبا بَعْدَ الْبَيِّنَةِ وَأَكْلُ مالِ الْيَتيمِ ظُلماً، وَالْفِرارُ مِنَ الزَّحْفِ، وَالْتَّعَرُّبُ بَعْدَ الْهِجْرَةِ، قالَ: فَقُلْتُ: فَهذا أَكْبَرُ الْمَعاصى؛ قالَ نَعَمْ قُلْتُ: فَأَكْلُ درهَم مِن مالِ الْيَتيمِ ظُلْماً أَكْبَرُ أَمْ تَرْكُ الصَّلاةِ قالَ تَرْكُ الصَّلاةِ قُلْتُ: فَما عَدَدْتَ تَرْكَ الصَّلاةِ فى الْكَبائِرِ فَقالَ: أَىُّ شَي ءٍ أَوَّلُ ما قُلْتُ لَكَ قالَ: قُلْتُ الْكُفْرُ قالَ: فَإِنَّ تارِكَ الصَّلاةِ كافِرٌ يَعْنى مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ «2».

عبيدة بن زرارة مى گويد: از حضرت صادق عليه السلام درباره گناهان كبيره پرسيدم، فرمود: در كتاب على عليه السلام هفت گناه از گناهان كبيره است:

1- كفر به خدا، 2- آدم كشى، 3- عدم رعايت حقوق پدر و مادر، 4- خوردن ربا بعد از دانستن، 5- خوردن مال يتيم به ناحق، 6- فرار از جهاد، 7- ايمان بعد از اسلام. عرضه داشتم: اينها بزرگترين گناهانند؟ فرمود: آرى، گفتم:

گناه يك درهم خوردن مال يتيم به ناحق بزرگتر است يا ترك نماز، فرمود:

ترك نماز، عرضه داشتم: شما كه ترك نماز را از كبائر نشمردى، فرمود: اوّلين چيزى كه گفتم چه بود؟ عرض كردم: كفر، فرمود: تارك نماز كافر است، البته بدون علّت و عذر.

______________________________
(1)- الكافى: 2/ 278، باب الكبائر، حديث 5.

(2)- الكافى: 2/ 278، باب الكبائر، حديث 8.

علّامه مجلسى رحمه الله معتقد است كه جمله «مِنْ غير عِلَّةٍ» يا كلام مرحوم كلينى است يا يكى از روايت كنندگان.

گناهان كبيره از نظر بزرگان

مرحوم مجلسى رحمه الله از شيخ بهايى در تعريف گناهان كبيره اين اقوال را ذكر مى كند:

1- هر گناهى كه خداوند در قرآن مجيد انسان را به خاطر آن به عذاب تهديد كرده است.

2- هر معصيتى كه شارع برايش حدّى معين كرده و در قرآن نسبت به آن تهديد آمده است.

3- هر گناهى كه ارتكاب آن دلالت بر بى اعتنايى به دين داشته باشد.

4- هر گناهى كه حرمتش به دليل قطعى ثابت شده باشد.

5- هر معصيتى كه در كتاب و سنّت به شدّت مورد تهديد قرار گرفته باشد.

6- ابن مسعود مى گويد:

گناهان از اوّل سوره نساء تا آيه شريفه [إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ ] «1» كبيره است.

7- هر گناهى كبيره است؛ زيرا هر معصيتى مخالفت خداست و كوچك و بزرگى آنها نسبت به بالا و پايين است: مثلًا بوسيدن زن نامحرم نسبت به زنا صغيره و نسبت به نظر كردن به او كبيره است.

سپس علّامه بزرگ، خدمت گزار بى نظير مرحوم مجلسى رحمه الله مى گويد:

گويا نظر كسى كه همه گناهان را كبيره دانسته اين است كه گناه را نبايد كوچك

______________________________
(1)- نساء (4): 31.

و ناچيز شمرد؛ چنانچه در اخبار بسيارى آمده است:

گناه را كوچك نشماريد؛ زيرا نافرمانى شخص بزرگ، بزرگ است و مخالفت با پروردگار جليل سنگين «1».

ولى اين موضوع منافات ندارد كه برخى از گناهان نسبت به خود بزرگتر از برخى ديگر باشد و به صغائر و كبائر تقسيم گردد كه اگر از كبائر كناره گيرى شود صغائر آنها آمرزيده گردد و ارتكاب كبيره و اصرار بر صغيره با عدالت منافات دارد.

امّا در رابطه با شماره گناهان كبيره، برخى آنها را هفت عدد دانسته اند:

1- شرك به خدا 2- آدم كشى 3- تهمت زنا زدن به زن پاكدامن 4- خوردن مال يتيم 5- زنا 6- فرار از جنگ 7- عقوق والدين.

و عدّه اى 13 گناه ديگر را به آن اضافه كرده اند:

1- لواط 2- جادوگرى 3- رباخوارى 4- غيبت 5- سوگند دروغ 6- شهادت ناحق 7- ميخوارى 8- بى احترامى به كعبه 9- دزدى 10- پيمان شكنى 11- تعرّب «2» بعد از هجرت 12- نوميدى از رحمت خدا 13- ايمنى از مكر پروردگار.

و بعضى ديگر از علما و بيداران راه حق، 14 گناه ديگر بر گناهان بالا افزوده اند:

1- خوردن مردار 2- خوردن خون 3- خوردن گوشت خوك 4- خوردن قربانى براى غير خدا 5- خوردن هر حرامى مانند رشوه تحت عنوان سُحْت 6- قماربازى 7- كم فروشى 8- كمك به ظالم 9- حبس حق مردم بدون دست تنگى 10- اسراف 11- تبذير 12- خيانت 13- اشتغال به كارهاى بيهوده 14- اصرار ورزيدن بر گناهان صغيره.

______________________________
(1)- وسائل الشيعة: 15/ 313، باب 43، حديث 5/ 206.

(2)- تَعَرَّب: اخلاق و رفتارش شبيه عربها شد (عربهاى زمان جاهليت).

علامه مجلسى رحمه الله سپس مى گويد:

براى هيچ يك از اين اقوال و تعريف و شماره گناهان، دليل مطمئنى نيست و شايد پنهان بودن كبيره يا عدد آن از طرف خدا مصلحتى باشد، چنان كه در نهان بودن شب قدر و صلاة وُسْطى مصلحت است! «1» برخى از بيداران مى گويند:

مصلحت پنهان بودن عدد كبيره يا خود كبيره در آن است كه انسان در تمام لحظات از هر گناهى خوددارى كند؛ مبادا كه آن گناه كبيره باشد و اتّفاقاً در همان وقت انسان مورد خشم و غضب حق و سخط حضرت حق قرار بگيرد و توبه برايش مشكل شود؛ چون در روايات آمده است:

از هر گناهى بپرهيزيد؛ مبادا كه هنگام ارتكاب گناهى ناگهان مورد سخط قرار گيريد و از هيچ عبادتى روى مگردانيد كه رحمت او در عبادات پنهان است و ممكن است عبادتى باشد كه رحمت حق را به سوى شما جلب كند و شما نسبت به آن غافل باشيد «2».

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله: أَرْكانُ الْكُفْرِ أَرْبَعَةٌ: الرَّغْبَةُ وَالرَّهْبَةُ وَالسَّخَطُ وَالْغَضَبُ «3».

امام صادق عليه السلام از رسول اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه پايه هاى كفر چهار چيز است:

1- دلبستگى به دنيا و شهوات نفسانى، 2- ترس از دست رفتن دنيا و ترس از پرداخت جهاد و زكات، 3- ناخرسندى از فعل خدا نسبت به خود از تقسيم روزى و قضا و قدر، 4- خشم.

______________________________
(1)- به پاورقى الكافى و كتاب مرآة العقول علامه مجلسى رحمه الله مراجعه كنيد.

(2)- وسائل الشيعة: 15/ 313، باب 43، حديث 4/ 206.

(3)- الأمالى، شيخ صدوق: 419، المجلس الخامس والستون، حديث 8.

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِىَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ سِتّ: حُبُّ الدُّنْيا، وَحُبُّ الرِئاسَةِ، وَحُبُّ الطَّعامِ، وَحُبُّ النَّوْمِ، وَحُبُّ الرَّاحَةِ، وَحُبُّ النِّساءِ «1».

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند: سرآغاز نافرمانى از خدا شش چيز است: دوستى دنيا، رياست، خوراك، استراحت و دوستى بى مورد نسبت به زنان.

زشتى اين شش برنامه در روايت، در صورت افراط و گرايش بيش از حدّ است، به عبارت ديگر، اسلام نه افراط را مى پسندد و نه تفريط را؛ بلكه اعتدال از مهمترين ويژه گى هاى اين دين الهى است كه حتى در مورد عبادات نيز مورد سفارش قرار گرفته است.

عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: مِنْ عَلاماتِ الشِّقاءِ جُمُودُ الْعَيْنِ وَقَسْوَةُ القَلْبِ وَشِدَّةُ الْحِرْصِ فى طَلَبِ الدُّنْيا (الرِّزق) وَالإِصْرارِ عَلَى الذَّنْبِ «2».

امام صادق عليه السلام از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه از نشانه هاى بدبختى خشك چشمى و سخت دلى و حرص زياد در طلب دنيا و اصرار به گناه است.

عَنْ أَبى عَبْداللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فيهِ كانَ مُنافِقاً وَإِنْ صامَ وَصَلّى وَزَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ: مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خانَ وَإِذا حَدَّثَ كَذِبَ وَإِذا وَعَدَ خَلَفَ، إِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ فى كِتابِهِ: [

انَّ اللّهَ لا يُحِبُّ الْخائِنينَ ] «3»

وَقالَ: [

أَنَّ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَيْهِ انْ كانَ مِنَ الْكاذِبينَ ] «4»

وفى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ [

وَاذْكُرْ فى الْكِتابِ

______________________________
(1)- مجموعة ورّام: 2/ 205؛ الكافى: 2/ 289، باب فى اصول الكفر، حديث 3.

(2)- الخصال: 243، اربع من علامات الشقاء، حديث 96؛ تحف العقول: 47.

(3)- انفال (8): 58.

(4)- نور (24): 7.

اسْماعيلَ إِنَّهُ كانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَكانَ رَسُولًا نَبِيّاً] «1».

امام صادق عليه السلام از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه سه صفت است كه در هركه باشد منافق است اگرچه اهل نماز و روزه باشد و خود را مسلمان بداند: كسى كه در امانت خيانت كند، در سخن گفتن دروغ بگويد و هرگاه وعده دهد خلف وعده كند. خداوند در كتابش فرموده: خدا خيانتكاران را دوست ندارد و لعنت خدا بر او اگر از دروغگويان باشد و فرموده اسماعيل را در كتاب ياد كن همانا او درست وعده و رسول و پيامبر بود.

آنچه ذكر شد نمونه اى است از ويژگى هاى عارفان خائفِ از مقام حق و بيم داران از عذاب فردا.

آن كس كه براى شناخت محرّمات اقدام نكند و آن كس كه محرّمات را مى شناسد و از آن پروا نمى كند امتيازى از مسلمانى ندارد و آن كه از گنهكار و گناه پرهيز دارد و چون گوسپندى كه از گرگ مى گريزد از عاصيان عامد و گنهكاران معاند مى گريزد عارفى است كه خوف در دل او جايگزين شده است، فرار و گريزش از گناه و اهل گناه، دليل بر خوف اوست اين است معناى كلام حضرت صادق عليه السلام كه فرمود: فَدَليلُ الْخَوْفِ الْهَرَبُ.

______________________________
(1)- مريم (19): 54. الكافى: 2/ 290، باب فى اصول الكفر واركانه، حديث 8.

 

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه