قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ادا كردن حق نمك‏

 

 

دزدى به خانه شخص ثروتمندى آمد. او خواب بود و متوجه نشد. دزد تمام اجناس قيمتى را داخل كيسه كرد. مقدارى طلا، نقره، انگشتر، جواهر، گردنبند جمع شد. دزد آماده بود تا اجناس را ببرد، ناگهان چشم او در آن تاريكى به شى ء برّاق روى طاقچه افتاد. آن را با انگشت خود لمس كرد، نفهميد چيست، به آن زبان زد، فهميد كه بلور نمك است. كيسه ها را به زمين گذاشت و رفت.

فردا صبح وقتى آن ثروتمند از ماجرا آگاه شد، گفت: در شهر بگويند: دزدى كه به خانه من آمده و همه چيز را داخل كيسه كرده، اما نبرده، اگر ممكن است بيايد تا من او را ببينم و به او جايزه بدهم.

آن دزد نيز بعداً از چهره هاى معروف ايران شد. در كتاب هاى مدرسه نيز اسم او آمده است. دزد با كمال جرأت به خانه ثروتمند آمد و گفت: من به خانه شما براى دزدى آمدم و تمام اجناس قيمتى را داخل كيسه ريختم. ثروتمند گفت: پس چرا آنها را نبردى؟ گفت: بلور نمك روى طاقچه بود، به آن زبان زدم، چون نمك شما را خوردم، مردانگى نديدم در حالى كه نمك شما را خورده ام، مال شما را ببرم. ما چندين سال نان و نمك خدا را مى خوريم و گناه مى كنيم؟ تفكر كنيم تا واقعاً پشيمان شويم و بعد به سراغ جبران برويم. رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

«وَ احْدَثَ لِكُلِّ ذَنبٍ توبةً»  هر گناهى توبه خاص خود را دارد. بعد از اين كه پشيمانى سراسر وجود ما را فرا گرفت و براى جبران گناهان حركت كرديم، آن وقت نوبت به قال مى رسد. حال بايد بگويم: «استغفر الله ربى و اتوب اليه»، اين قال آخرين مرحله توبه است؛ يعنى اولين عنصر توبه حال است، دومين عنصر آن جبران و سومين عنصر طلب مغفرت است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه