قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مقام دنيايى در نظر بندگان خدا

 

 

خدا گوشه اى از مقام دنيايى را به حضرت يوسف عليه السلام داد، اما ايشان مى فرمايد:

«رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ»

اين صندلى مقام، مقدارى از حكومت است، اما تو آن را به من عنايت كرده اى و اين ابزارى است كه با آن، مردم و بندگان تو را به حق خود برسانم.

حال به سراغ حكومتى ديگر برويم كه خدا در قرآن مجيد مى فرمايد: از نظر جلال و شكوه، مانند آن حكومت نيامده و آن حكومت حضرت سليمان عليه السلام بود. «2» آن حكومتى كه آن حضرت داشت، بايد باد غرورش از همه شاهان عالم و رئيس جمهوران بيشتر باشد، اما ايشان هنگام عصر، از محل حكومت بيرون مى آمد، معبدى در محله هاى فقيرنشين پيدا مى كرد، همه نيز او را نمى شناختند، داخل صف عبادت كنندگان مى شد، نفر كنارى او مى ديد اين شخص جديدى است كه مى بيند. عجب انسان خاكسارى است. به او دست مى داد و عرض مى كرد: اهل اينجا هستيد؟ مى فرمود: بله، مى پرسيد: شما چه كاره هستيد؟ مى فرمود: مسكينى هستم كه دوست دارم با مساكين زندگى كنم. مى پرسيد: كار، گرفتارى و مشكلى ندارى؟ مى فرمود: نه. بازوى سالمى دارم، در خانه زنبيل مى بافم و مى فروشم و با همان خودم را اداره مى كنم.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه