قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

چرا حسین(ع) بانوان را با خود به کربلا برد؟

از روزی كه حضرت سیدالشهداء _ علیه السلام ـ تصمیم گرفت بانوان و فرزندان خود را به كربلا ببرد بسیاری از بزرگان صحابه که تنواتسته بودند امام را از این سفر پرخطر بازدارند به ایشان می گفتند: "حالا كه خودتان در این تصمیم تجدید نظر نمی كنید لااقل زنان و فرزندان را با خود نبرید، چرا كه بنی امیه به هیچ كس رحم نمی كنند".

این افراد از سر دلسوزی و شفقت این مسائل را با حضرت در میان گذاشتند و درست هم می گفتند. حتی سال ها و قرن ها پس از عاشورای خونبار سال 61 هجری، بسیاری از مورخان و نویسندگان و حتی برخی از شیعیان داغدار ، گفته اند و نوشته اند که: "ای كاش امام(ع) بانوان را در آن گردباد هولناك با خود نمی برد تا زنان و فرزندان خردسال حرم ـ بویژه حضرت زینب كبری(س) ـ به اسارت ظالمان و شب پرستان نمی رفتند".

اما آنان فقط ظاهر قضایا را می دیدند و امام حسین(ع) باطن امور را می دید؛ باطنی كه از از چشم بسیاری از ناظران حادثه كربلا پوشیده بود.

نهضت عاشورا دارای دو مقطع مهم است كه بدون فهم این دو مقطع و ارتباط تنگاتنگ این دو، تفسیر انقلاب عاشورا ناقص و ابتر خواهد بود:

مقطع اول از بعد از شهادت حضرت امام حسن مجتبی(ع) تا ظهر عاشورای سال (61) هجری را در بر می گیرد. در این مقطع امام حسین و یاران و اصحاب اندكش كه در صلابت و استواری و وفاداری بی نظیر بودند، رسالت خود را از ابلاغ پیام تا شهادت به انجام رساندند.

مقطع دوم انقلاب بعد از ظهر عاشورا شروع شد. در این مقطع بانوی بزرگ اسلام زینب كبری(س) و امام سجاد(ع) رسالت عظیم و تاریخی ابلاغ پیام شهادت امام حسین(ع) و اصحاب وفادارش را در دشت خونین نینوا به عهده گرفتند. در این میان، نقش حضرت زینب(س) بسیار برجسته و بنیادی بود.

پس اینجاست كه پاسخ سؤال دلسوزان، اصحاب و مورخان روشن می گردد كه چرا امام بانوان را با خود برد؟

اگر بعد از واقعه عاشورا افشاگری، سخنرانی و خطبه های حضرت زینب نبود آیا امروز نامی از انقلاب عاشورا بر جای بود؟ آیا جانفشانی امام حسین و اصحاب نستوهش بی اثر نمی گردید؟ و آیا جهانیان از بیدادگری یزید و یزیدیان مطلع می شدند؟

زینب كبری(س) در مجلس یزید و در بارگاه وی، او را خوار و خفیف نمود و ضمن خطبه ای آتشین فرمود: "بزودی تو و آن كسی كه تو را بر كرسی نشانید و بر گردن مؤمنین مسلط نمود، خواهید دانست كدام یك از ما بدكار و ناتوانیم؛ در آن روزی كه قاضی دادگاه خدا، طرف تو جد ما، و شاهدان محکمه اعضای بدن تو خواهند بود... اگر چه در این جهان ما را به غنیمت گرفتی ولی بزودی غرامت خویش را از تو خواهیم گرفت... قسم به خدا (كه جز او از كسی نمی ترسم و جز او به نزد كسی شكایت نمی برم) تو هر چه توانی مكر و حیله خود را به كار بر... تو هرگز نمی توانی از ننگ و عار رفتاری كه با ما نمودی خویشتن را مبرا سازی...".

«دكتر عایشه بنت الشاطی» درباره این خطبه می نویسد: "زینب خاموش شد و یزید و اطرافیانش نیز چنان بی حركت و خاموش بودند كه گویی پرنده بر سرشان نشسته بود و از ترس پریدن آن تكان نمی خوردند. یزید یارای نگریستن به زینب را نداشت و هنوز از آنچه از او شنیده بود لرزان بود".

آری اگر زینب كبری(س) در انقلاب عاشورا نبود، امروز اثری از آن نهضت رهایی بخش بر جای نمانده بود.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه