قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مسموميّت روح با سمّ گناه‏

 

گناه و دنياپرستى   مانند كنده دودكننده اى است كه چهره مبارك عقل، وجدان و فطرت را مى پوشاند و قلب را مى ميراند.

وجود مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله از گناه و دنياپرستى به سمّ خطرناك تعبير كرده است. نياز به توضيح نيست كه زهر چه مى كند. سمّ ظاهرى با بدن چه مى كند؟ سمّ باطنى از آن خطرناك تر است. اين طور نيست كه وقتى هر بدنى بميرد، از خدا جدا شود. اما هر روحى، با سمّ گناه دچار جدايى مى شود.

خيلى از بدن ها وقتى مى ميرند، از ارزش زمان حيات خود نمى افتند و خيلى از بدن ها به جايى كه در آن دفن مى شوند، ارزش مى دهند:

«وَ طابَتِ الارْضُ الَّتى فِيها دُفِنْتُمْ» بدون امام حسين عليه السلام كربلا قيمتى نداشت. از وقتى كه بدن هاى پاك آنان را در اين سرزمين دفن كردند، آنجا قيمت پيدا كرد كه خوردن ذره اى خاك كربلا كه حرام بود، با دفن آن عزيزان به داروى شفا بخش تبديل شد.

خيلى از بدن ها ارزش زمان حيات خود را دارند، اما ارواحى كه با گناه به اسارت گرفته مى شوند، دچار جدايى از حضرت حق مى شوند:

«إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ»

بين آنها و پروردگار جدايى مى افتد كه سنگين ترين و خسارت بارترين چيز در عالم، جدايى از او است. اگر كسى از او جدا بماند، هيچ چيزى نخواهد داشت. اين كار گناه است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه