قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

تقواى شديد، با ترس از قيامت‏


شخصى به زيارت امام صادق عليه السلام آمد. امام به شدت عصبانى بود. عصبانى شدن، اخلاق خدا، انبيا و ائمه عليهم السلام نيست. خشم خدا، انبيا و ائمه عليهم السلام فقط در مورد دين است. هيچ كس امام عليه السلام را تا آن روز به آن حالت نديده بود؛ چشم ها برافروخته و رنگ او سرخ شده بود.

فكر كردند كه خطر سنگين و مسأله عظيمى به وجود آمده است، چون اگر همه جهان جمع شوند و بخواهند امام را عصبانى كنند، نمى توانند. عرض كرد: يابن رسول الله! چيزى شده است؟ فرمود: پيشامد بدى به وجود آمده است و آن اين است كه تو امروز درب خانه اى را زدى، كنيز او درب را باز كرد، چشم تو به طور اتفاقى به آن كنيز افتاد. به او پيشنهاد رابطه برقرار كردن داده بود؟ پس چه شده بود؟ تو شيعه هستى؟

باور تو به روز قيامت چه شده است؟ كسى كه قيامت را باور دارد، چشم و گوش بد به هيچ چيز ندارد و شكم خود را با لقمه حرام پر نمى كند.

ائمه عليهم السلام قيامت را باور داشتند. خانم هايى كه بدحجاب هستند، روابط حرام را رعايت نمى كنند، اما گاهى سفره براى حضرات مى اندازند و نذر مى كنند، اين ها نمى دانند كه حضرت زهرا عليهاالسلام از قيامت مى ترسيده است؟ نمى دانند كه شب عاشورا ابى عبدالله عليه السلام يك چهارم شب را براى قيامت گريه مى كرده است؟ اين نذر و سفره براى چه كسى است؟

اغلب بى حجاب ها اهل نماز و روزه نيستند و با هر نامحرمى راحت صحبت و شوخى دارند، اما سفره حضرت ابوالفضل مى اندازند، شما اين سفره را براى كدام ابوالفضل مى اندازيد؟ پسر اميرالمؤمنين عليه السلام همان كسى است كه مانند دو ناودان خون از دستان مباركش مى ريخت و مى فرمود:

و الله ان قطعتم يمينى

انّى احامى ابدا عن دينى  دستم كه چيزى نيست، اگر قطعه قطعه ام كنيد، من از دين دست برنمى دارم. اگر سفره را براى اين ابوالفضل مى اندازيد، بايد همانند او زندگى كنيد.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه