قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كمال در پرتو تربيت روح و روان

موجوداتى كه از آنها آثار مختلف بروز مى كند نبات و حيوان و انسان است، آثار نبات نمو و برومندى و توليد مثل و شاخ و برگ و ميوه و گل هاى رنگارنگ و عطرهاى گوناگون و اقسام خواص شيميايى و غيره است.در حيوان علاوه بر نمو و توليدمثل، حس و حركت و ميل و نفرت و اراده وجود دارد، در انسان اضافه بر ماتب نبات و حيوان استدلال و استنباط و اختراع مى بينيم كه به تعبير جامع تفكر ناميده مى شود، و ناشى از قوه عاقله اى كه خود او شأنى از شؤون حقيقت انسانى و روح و نفس اوست مى باشد.با چراغ علم و استدالال نمى توان به حقيقت نفس رسيد، فقط از راه تفكر در آثار است كه مى توان به عظمت و جامعيت اين وديعه الهى پى برد.به همين خاطر انسان صحنه دو قسم آثار و اعمال است: يكى محسوس و مشهود، مانند اعمال دوران خون و ترشح صفراء از كبد، و عمليات جهاز هاضمه و غير آن. دوم غير محسوس و نامشهود، مانند تفكر، خوشحالى تتابع افكار و نقش بندى هاى خيال كه فقط به وسيله آثار و وجدان قابل درك مى باشد و به حكم اينكه اختلاف اثر دليل بر اختلاف مؤثر است بايد اينگونه اعمال را به دو مبدأ و منشأ نسبت داد آثار اول را به جسم و دوم را به روح و بايد تحت دو عنوان اين دو آثار را خواند آثار جسمانى و آثار روحانى.در اعمال جسمانى انسان ها با تفاوت صورت و قيافه با حيوانات برابر ولى تمايز او و ساير موجودات به وسيله اعمال روحى است و همين منشأ دوم است كه شخصيت انسان را تشكيل مى دهد و آدمى را به سوى كمال حقيقى رهنمون مى گردد.انسان هر قدر از امور محسوسه و مادى غير مناسب با خود دور، و پا بر شهوات حاد و هوى و هوس بگذارد با صفاتر، و بر درك حقايق عاليه علوم و وصول به سعادت و به آرامش خاطر توانا مى شود، و هر اندازه به طرف امور مادى و حيوانى تمايل پيدا كند به عالم حيوانيت نزديك تر و بلكه چوب اسباب كارش آماده تر است پست تر از حيوان خواهد شد. انسان مانند آن حيوان كور- دلى نيست كه در اعماق دريا مشغول ساختن جزيره مرجانى مى شود، در حالى كه خودش نمى داند چكار مى كند، يعنى نمى فهمد كه به زودى روى اين جزيره انسان هايى اشرف تر از خودش زيست خواهند نمود، مبارزه در راه زندگى در انسان به خاطر قوه تفكر و عالم عالى روح بايد از حدود ماديات قدم بر دايره روحيات نهد، انسان بايد شرف خود را دريابد و براى رهايى خويشتن كوشش و مبارزه آغاز نمايد و در اين مبارزه نبايد وجدان و اعمال روحى را فراموش كند.همواره بايد از عميق ترين انگيزه ها پيروى نمايد، جرقه نورانى به قرب حق رسيدن در ظروف وجدانى و روحى نهفته است، آينده انسان وابسته به تكامل و شخصيت روحى اوست و انسان هنگامى داراى ضخصيت تكامل يافته خواهد بود كه در جهات مختلف به برطرف كردن نقص خود بپردازد شخصيت انسان عبارت از عاطفه، عقل، وجدان، بيدارى فطرت، كمك به همنوع، ايجاد مساوات و برابرى، حسن نيت، صلح و سلامتى وقار، بزرگى شرف و غيرت، عصمت و عفت، منزلت و كرامت، راستى و درستى، احسان و عدل است.انسان فقط عبارت از سلول و اعصاب نيست كه داراى يك كمال باشد آن هم كمال جسمى، تكامل واقعى انسانى يعنى كمال يافتن شخصيت او، انسان داراى هويت و شخصيت واقعى محفوظى است كه در عين تمام تغييراتى كه عارض به جسم او مى شود آن هويت پا برجاست و اين هويت در ناحيه روان و روح است كه مبدأ آثار غير محسوس و ظرف تمام كمالات و حقايق مى باشد، علماى علم بدن شناسى تبدّل كلى جسم را تا استخوان ها منتهى درجه هفت ماه تعيين كرده اند، ولى روح يعنى آن جهت مابه الامتياز انسان از اول تا به آخر يعنى هنگام مفارقت از بدن هويت خويش باقى و برقرار است. آرى، بدن از نسوج ها و سلول هايى تركيب يافته كه دائماً در حال مرگ و حياتند، ولى بديهى است كه شخصيت انسان باانساج و تركيب و تجزيه و تحليل شيميايى سر و كارى ندارد.جسم و اعصاب و نيروى آن مانند ماشين هاى معمولى در نتيجه كار فرسوده شده و عادتاً تا چهل سالگى توانايى و نشاط دارند، ولى كمال روحى و عقلى از چهل سالگى شروع مى شود و هر قدر اين نيروى معنوى بيشتر كار كند كامل تر مى شود و به هر نسبت كه قواى مادى سستى گرفته و فرسوده شوند و شهوات و هوس ها كاسته گردند، ظهور و بروز نتايج عقل و روح بيشتر مى گردد و در اين مسير هم خستگى مفهومى ندارد.در ذات و سرشت انسان تنها نيروى شگرف روح است كه قيد و حدى نمى شناسد و زمان و مكان نمى داند و ابتدا و انتها را بلد نيست، و بالاخره فنا در ذاتش راه پيدا نمى كند، روان و روح تنها نيرويى است كه آنچه عقل حس و درك نمى كند مى تواند دريابد و بدان بپيوندد. آرى، او تنها چيزى است كه مى تواند به جاودانگى و ابديت پيوسته و بدان راه پيدا كند و بالاخره چيزى است كه مى تواند به خدا نزديك شود، و اين است منتهاى كمال روح كه وسيله آن تربيت صحيح است و آن تربيت هم جز در مكتب الهى يافت نمى شود.

بر گرفته از کتاب لقمان حکیم استاد حسین انصاریان

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه