قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جاى خلوت براى گناه‏


استاد و راهنماى من براى طلبه شدنم، مرحوم حكيم الهى قمشه اى در جلسه تفسيرشان كه بسيار جلسه معنوى و با حالى بود، گاهى در ميان تفسير، قرآن مجيد را مى بستند و بلند بلند گريه مى كردند.

ايشان در يكى از كتاب هاى خود نوشته اند: شوهر خانم جوان زيبا چهره اى از دنيا رفت. چند بچه يتيم براى اين زن ماند. بدون درآمد و بدون ارث. براى حل مشكل اقتصادى اين ايتام، به آهن فروش و آهنگر ثروتمندى مراجعه كرد. آهن فروش، بى مهار بود، چون انسان هايى كه مهارى به نام دين دارند، نمى توانند خائن و ظالم باشند.

آن زن جوان و زيبا اما با حيا و با حجاب درد خود را گفت، البته آن زن در حجاب بود، ولى مقدار گردى صورت پيدا بود. پروردگار عالم در قرآن فرموده است: به نامحرم خيره نشويد كه اين نگاه ها مقدمه فتنه است.

آهنگر به اين زن گفت: حاضرم در سطح بالايى مخارج تو و يتيم هايت را تأمين كنم، به شرطى كه با من در رفت و آمد نامشروع باشى. زن به اين پولدار آهن فروش و آهنگر گفت: من هنوز دامنم به گناه آلوده نشده است، براى انفاق، صدقه و حل مشكل اين يتيم ها مى ارزد كه دامن من آلوده شود؟ گفت: همين كه گفتم.

زن رفت. چند روزى با نان خالى و آب به سختى ايتام را اداره كرد و جايى نتوانست كارى بكند.

يكى از مراجع شيعه كه مرحوم شده است مى فرمود: خدا كند اين كسانى كه به ما مراجعه مى كنند و پول مى گيرند، دروغ بگويند. چون اگر راست بگويند و ما كارى نكنيم، در قيامت وضع ما خيلى خراب مى شود.

گاهى با دروغ نان مى خورند، حيف است كه نان ها آلوده به حرام شود. گاهى بعضى ها به قدرى كريم هستند كه مى فهمند طرف دارد دروغ مى گويد، ولى آبروى او را حفظ مى كنند و به روى خود نمى آورند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه