امام صادق عليه السلام علم و آگاهى را ريشه خوف مى دانند و اين عين واقعيّت و حقيقت است ؛ زيرا خوف از امور قلبى است و به دست آوردنش اختيارى نيست ، بلكه امرى است قهرى كه حصولش با كمك مقدّمات اختيارى امكان دارد و بهترين مقدّمه يا مؤثّرترين عامل براى به دست آوردن خوف و خشيت علم و آگاهى است .انسان آگاه به مقام حق و عالم به گناه خويش ، به طور قطع از خدا مى ترسد و به سوى توبه و انابه روى خواهد آورد ، عالم به عذاب و جريمه ، سعى در ترك گناه مى كند ، آگاه به نقصان در عبادت ، آن هم در برابر خداى بزرگ ، به جبران نقص خويش برخواهد خواست و آن كس كه به وسيله تعليم انبيا و مطالعه قرآن و فرهنگ اهل بيت عليهم السلامخدا را شناخته و عظمت حضرتش را يافته و كوچكى و حقارت خود را درك كرده ، البتّه دچار خشيت و ترس مى شود . چنانچه خداوند عزيز در قرآن كريم فرموده : اِنَّما يَخْشَى اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ . از بندگان خدا فقط دانشمندان از او مى ترسند .با توجه به اين كه دانش و علم ، آن هم دانش و علم به حق و شؤون حضرت او ، پايه خوف است ، به قسمتى از آيات و رواياتى كه در باب علم آمده است اشاره مى كنيم . قبل از ورود به بحث لازم است بدانيم كه شرافت و برترى علم بستگى به شرافت موضوع آن دارد و چون خداوند عزيز و برنامه هايش اشرف از هر چيزى هستند ، علم به او و شؤونش نيز اشرف علوم است . مصداق كامل آيات و روايات علم ، علم به حق و برنامه هاى وابسته به حق است كه آگاهى به اللّه و مسائل مربوط به او ريشه خوف و خشيت و عالى ترين علّت براى پاكى و تربيت انسان است .
بر گرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان