قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

يوسف عليه‏السلام و صبر در بلايا و آزمايش‏ها


درست است كه يوسف از هفده يا هجده متر چاه كنعان و مصر پائين افتاده است. برادران او حسابى كتكش زدند و رفتند؛ ولى حالا داخل چاه جزع و فزع مى كند. يوسف با آن ديدى كه دارد چاه را و خود را نگاه مى كند اين طورى نگاه مى كند كه من ماه هستم و اين چاه محاق است يعنى در تاريكى كامل قرار نمى گيرد از پشت محاق كه در بيايد به طرف شب چهارده حركت مى كند، اين چاه پله اول نردبان حكومت الهى مصر است.

آدم به اين راحتى كه به مقام نمى رسد داخل چاه بايد بيفتد از دست برادرانش كتك بخورد و بعد هم از كاروان رنج ببيند و بعد هم در مصر بايد هفت سال در كاخ عزيز، مصيبت در برابر معصيت انجام نشده بكشد و بعد هم نه سال زندان برود سپس حاكم الهى بشود و بعد هم به پدرش بگويد:

«وَ كَذَ لِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ »  خدا اين طور آدم را انتخاب مى كند يعنى از لا به لاى كوره هاى آتش انتخاب مى كند، از بستر عافيت طلبى خدا كسى را تا به حال انتخاب نكرده است پول اگر به كسى مى دهد جنبه آزمايش دارد:

«لَتُبْلَوُنَّ فِى أَمْوَ لِكُمْ »  خيال نكن پول به تو دادم ثروتمند بشوى و لباس قيمتى بپوشى. فخر به ديگران بفروشى، پول وسيله آزمايش است.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه