قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حقيقت «جنات، جنات نعيم، جنتى» در قرآن‏

 


كسى كه داراى معرفت كشفى است نه معرفت لفظى و استدلالى عمق واقعيات را خدا به او توفيق داده فهميده و همين را وسيله عشق بازى با خدا مى داند، هر چه كه مى خواهد باشد، خوب به تناسب حالش و به تناسب عملش و به تناسب آن قبولى كه از مسائل الهى كرده، خدا در قرآن جايش را به او نشان مى دهد، اين اهل فردوس اعلى است.

«وَ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ »

 يك عده اى اهل جنّاتند، يك عده اى اهل جنات نعيمند، ديگر مرحله به مرحله را بيان مى كند تا يك عده را مى گويد: اهل بهشت خودم هستند كه ما ديگر نمى دانيم كه بهشت چيست؟ در آيات ديگر مى گويد: يك مكانى است درخت دارد، ميوه دارد، گوشت بريان دارد، كوثر دارد، انهار دارد، پشتى هاى پرقيمت دارد، تخت هاى برافراشته دارد، آنها را آدم مى تواند تصور كند يك باغى است كه تمام درخت ها و چشمه ها و آبهايش، درخت هاى آنها بالاتر از ميليون ها است، آب دنيا اگر خوشمزه گى اش درجه يك است آب چشمه سلسبيل ميلياردها درجه بالاتر است، يك دور نمايى مى تواند حس كند از آن جناتى كه خدا مى گويد، اما از «جنتى» هيچ دور نمايى نمى شود حس كرد. آن ديگر مال كسانى است كه تمام منزل ها را عبور كردند.

«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ* ارْجِعى إِلى رَبِّكِ راضِيَهً مَرْضِيَّهً* فَادْخُلى فى عِبادى* وَ ادْخُلى جَنَّتى » «1» مى فرمايد: بهشت من، ديگر ما نمى دانيم بهشت من چيست؟ البته آنهايى كه به مقام معرفت كامل رسيدند همين حرفها را هم از قرآن درك كردند چون خدا قرآن را براى فهميدن فرستاده است پرده اى را روى قرآن نينداخته كه كسى نفهمد، پرده اى هم اگر باشد پرده هاى نفس خود ماست، پرده هاى گناهان خود ماست، پرده هاى دور بودن خود ما از پروردگار است.

قرآن مجيد مى فرمايد:

شما با حوادث و آزمايش هاى گوناگونى روبه رو هستيد كه البته اهم اين آزمايش ها از طرف خدا به شما مى رسد و هر چه از سوى خدا باشد خير شما است چون در سوره آل عمران مى فرمايد:

«بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَىْ ءٍ قَدير»  آن چه از او صادر ميشود همه خير است، آزمايش ها هم همه خير است و وقتى اين آزمايش ها به شما مى رسد شما درمقابل اين آزمايش ها بايد آن حالات عالى درونى را كه به شما عنايت كردند كه مهم ترين آن صبر است، با اين حال عالى درونى جهت آزمايش را به نفع خودتان برگردانيد.

قرآن اول به آدم آگاهى مى دهد از مادر كه متولد شدى يك جاده اى را مى خواهى طى بكنى از گهواره تا گور است. در اين جاده آزمايش ها گوناگونى است و آزمايش ها هم متناسب استعداد قدرتى شما تنظيم مى شود، من خارج از قدرت شما درى از آزمايش به سوى شما باز نمى كنم.

چقدر خوب است كه آدم از اول تكليف اين قرآن را بفهمد كه تا آخر عمر خيالش راحت باشد. وقتى جنگ پيش مى آيد نفسش نفس مطمئنه باشد، شهادت پيش مى آيد نفس مطمئنه باشد، كم پولى پيش مى آيد نفس مطمئنه باشد، بى پولى پيش مى آيد نفس مطمئنه باشد، چقدر عالى است و آن وقت آدم اگر يك روز حادثه نبيند «2» مى گويد: مولاى من از من رو برگرداندى امروز با من كارى نداشتى ما را واگذار كردى.

چقدر هم اين آزمايش ها ثوابش فوق العاده است كه امام موسى بن جعفر عليه السلام در زندان ثواب اين ابتلائات خود را دريا دريا مى ديد كه زندان بان مى گويد: در زندان دعا مى كرد، اى خدا! قسمتى از اين ثواب هايى كه بر اثر صبر من در برابر اين ابتلائات به من دادى، بين شيعيان من تقسيم كن.

آنوقت آدم شصت سال به وسيله وجود مقدس حضرت حق لب دريا باشد و خدا بگويد بنوش، آدم بگويد: تلخ است نمى خواهم، آنچه كه از طرف خدا است تلخى ندارد، مزاج تو منحرف است كه تلخ حس مى كند. تلخ نيست اگر تلخ بود روزهاى ماه رمضان امام صادق عليه السلام اشك نمى ريخت و نمى گفت:

«أن تجعل وفاتى قتلًا فى سبيلك»

معلوم است كه خيلى شيرين بوده كه التماس مى كردند به ما بچشان، يا پول خرج كردن را التماس مى كردند. خرج كردن تلخ نيست، نگه داشتنش تلخ است.

دوام نياوردن در مقابل آزمايش تلخ است.

 


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه