قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سد راه محبّت و مهرورزى

وجود حضرت حق محبّت و عشق بى نهايت است و همه موجودات خانه آفرينش و ذرات عرصه گاه هستى را از خمير مايه محبّت آفريده است و زمينه مهرورزى و هزينه كردن محبّت را براى همه فراهم آورده است .بر اين اساس انسان مى تواند با تحقق شرايط لازم ، محبّت خدا و همه موجودات را به خود جلب نمايد و محبوب همه موجودات شود ، چنان كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام اين حقيقت را در زيارت امين اللّه از محضر حضرت حق درخواست كرده است :« مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَسَمائِكَ » خدايا ! مرا در ميان همه اهل زمين و همه اهل آسمان هايت محبوب گردان .ولى با يك دنيا تأسف بسيارى از مردم در هر روزگار و زمانى با آلوده نمودن خود به كارهاى ناپسند وكردارهاى ناشايسته و رذايل اخلاقى و در يك كلمه با بى رحمى و بى مهرى به خود و بى مهرى به دين خدا و بى مهرى به ديگران مانع از رسيدن محبّت و رحمت خدا و محبّت و مهر و عشق موجودات به خود شدند .اين خدا نيست كه به انسان مهر نمى ورزد و اين ديگران نيستند كه انسان را از محبّت خود محروم مى سازند ، اين موجودات نيستند كه نمى خواهند به انسان محبّت نمايند بلكه اين خود انسان است كه مانع رسيدن محبّت خدا و غير خدا به خود است .نور ، لازمه وجودى اش تابيدن و هزينه كردن روشنايى است و در اين زمينه از هيچ جا و هيچ كس دريغ نمى ورزد ولى اگر انسان هنگام تابش نور همه درها را ببندد و همه پنجره ها را مسدود كند و همه شيشه هاى در و پنجره را قير اندود سازد و پرده هاى ضخيم را بكشد ، البته فضاى اطاق از نور و منافعش بى بهره مى شود و اين خود انسان است كه با دست خود چنين محروميت و خسارتى را براى خود به بار آورده است واين كاهلى و تنبلى و سستى شخص نيازمند است كه او را از نور محروم نموده است و به قول گذشتگان « گر گدا كاهل بود تقصير صاحب خانه چيست ؟ ! » .آرى ؛ نور ، بى دريغ مى تابد ولى هنگامى كه به مانع و سد برخورد كند ، برمى گردد و ماوراى مانع و سدّ ، از منافع آن بى بهره و محروم مى شود .انسان بى رحم در محروميت از مهر خدا و ديگران ، هم چون كسى است كه با اختيار خود وجودش را از تابش خورشيد و منافع آن محروم مى سازد .

حكايت سمره

مردى در مدينه از مردم به نام سَمره خانه اى خريد كه سمره درفروش خانه درخت خرماى وسط حياط آن خانه را از فروش استثنا كرد و آن را براى خود نگاه داشت .سمره هر روز براى ديدن درخت خرمايش به خانه فروخته شده مى آمد و مزاحم مالك خانه مى شد .مالك خانه به رسول خدا صلي الله عليه و آله شكايت برد ، رسول خدا صلي الله عليه و آله سمره را خواست و به او فرمود : اين درخت را به مالك خانه بفروش ، سمره از فروش امتناع كرد ، حضرت فرمود : من به خاطر فروش اين خانه درختانى را در بهشت براى تو ضمانت مى كنم ، سمره باز هم از فروش درخت امتناع نمود و رسول خدا صلي الله عليه و آله نهايتاً براى آزاد شدن مالك خانه قاعده معروف « لا ضرر ولا ضرار فى الاسلام » را فرمود يعنى هيچ حكم ضررى در اسلام وجود ندارد .سمره سنگ دل و بى محبّت مى خواست از مزاحمت نسبت به ديگران دست برندارد ولى پيامبر صلي الله عليه و آله با بيان آن قاعده كه به مالك اجازه مى داد درخت را از ريشه درآورد و به كوچه بيندازد تا سمره درختش را هر كجا كه مى خواهد انتقال دهد ، شر او را از سر صاحب خانه دور كرد1 .سمره بى مهر و محبّت نسبت به برترين و بهترين مخلوق آفرينش ، حضرت ختمى مرتبت صلي الله عليه و آله بى ادبى روا داشت و از اطاعت آن حضرت روى گردانيد .سمره بى مهر و محبّت ، خود را با اختيار خود از درختان بهشتى محروم كرد و در برابر مهر و رحمت خداى عزيز با دست خود به صورت مانع و سدى رخ نمود .

انسان سنگدل

جوانى مؤمن به اينجانب مراجعه كرده ، گفت :

پدر همسرم چند سال است با مادر خود در حالى كه در يك خانه زندگى مى كنند قهر و جدايى دارد و ما قدرت آشتى دادن او را با مادرش نداريم ، اگر امكان دارد ساعتى نزد او آييد شايد با شنيدن آيات قرآن و روايات از زبان شما با مادرش آشتى كند ، من به خاطر خدا به خانه آن مرد تندخو و لجباز رفتم و آنچه در زمينه تبليغ آيات و روايات نسبت به حق مادر هنر داشتم به كار گرفتم ، نهايتاً آن مرد جسور پس از دو سه ساعت سخن گفتن من ، به من گفت : اگر من به اين آيات و روايات توجه نكنم و خواسته حق را به كار نگيرم چه خواهد شد ؟ گفتم عاق مادر مى شوى و در قيامت دچار عذاب خواهى گشت ، گفت : من مى خواهم به عذاب دچار شوم و عاق مادر گردم ، شما بيش از اين در بيان مسائل اسلامى خود را خسته مكن !راستى شگفت آور است رحمت و مهر خداوندى و عشق و محبّت ديگران چون خورشيد مى خواهد به عرصه حيات انسان بتابد و انسان با سنگدلى و جسارت ، خود را از آن ممنوع و محروم مى سازد ! !فريادِ الهىِ صدو بيست و چهار هزار پيامبر و هزاران وصى و دوازده امام و هزاران عالم ربّانى در فضاى هستى و زندگى به گوش مى رسد كه همه يك دل و يك زبان مى گويند : انسان ! بيا دست در دست ما بگذار تاتو را به درياى بى نهايت مهر خدايى برسانيم و تو را به گونه اى رشد دهيم كه محبوب همه اهل زمين و اهل آسمان ها شوى ،« مَحْبُوبَةً فِى أَرْضِكَ وَسَمائِكَ » 2 .خدايا ! مرا در ميان همه اهل زمين و همه اهل آسمان هايت محبوب گردان .

بر گرفته از کتاب فرهنگ مهرورزی استاد حسین انصاریان

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه