قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سنگدل ، پشيمان بى‏سود


اين محرومان سنگدل و فراريان از مهر و رحمت ، هنگامى ارزش اين حقيقت و آثار پر بركت آن را درك مى كنند كه زمان جبران سپرى شده و كار از كار گذشته است ، اينان به فرموده قرآن مجيد از پشيمانى و عذرخواهى خويش پس از سپرى شدن زمان ، سودى نمى برند3 و بر فرض كه به دنيا بازشان گردانند به خاطر اين كه بى مهرى و سنگدلى و فساد و رذالت جزء طبيعت آنان شده ، به وعده اى كه در اصلاح خود مى دهند عمل نمى كنند و راه باطل خود را دوباره ادامه مى دهند ! !حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحاً فِيَما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ.[ دشمنان حق از دشمنى خود باز نمى ايستند ] تا زمانى كه يكى از آنان را مرگ در رسد ، مى گويد : پروردگارا ! مرا [ براى جبران گناهان و تقصيرهايى كه از من سر زده به دنيا ] بازگردان ؛ * اميد است در [ برابر [آنچه [ از عمر ، مال و ثروت در دنيا [واگذاشته ام كار شايسته اى انجام دهم . [ به او مى گويند : [اين چنين نيست [ كه مى گويى [بدون ترديد اين سخنى بى فايده است كه او گوينده آن است ، و پيش رويشان برزخى است تا روزى كه برانگيخته مى شوند .خداى مهربان در اين دنيا انسان را به عظيم ترين نعمت ها چون عقل و نبوت و امامت و اختيار و قدرت و ديگر امكانات مجهز نموده ، انسان وقتى از اين نعمت ها بهره نگيرد البته به خسارت غير قابل جبران دچار مى شود و هنگام مرگ كه زمان كشف حقايق و آگاهى كامل است ، در عين پشيمانى ، درخواست بازگشت مى كند ولى به او پاسخ منفى مى دهند .

درخواست نجات سنگدلان

اين نامهربانان سنگدل و بى رحم هاى ظالم كه محبتى به خدا و پيامبران نورزيدند و ديگران را نيز از مهر و محبّت مثبت محروم نمودند و بر اثر بى رحمى به خود ، عذاب ابد را براى خود فراهم آوردند ، در قيامت هنگامى كه دچار عذاب دوزخ مى شوند پنج بار درخواست نجات و بازگشت به دنيا براى انجام كار شايسته مى كنند كه خداى متعال چهار بار جواب آنان را مى دهد و براى مرتبه آخر آنان را براى ابد از دعا و درخواست نجات محروم مى كند :

مرتبه اول :

قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِن سَبِيلٍ  .مى گويند : پروردگارا ! دوبار ما را ميراندى و دوبار زنده كردى ، اكنون به گناهانمان معترفيم ، پس آيا راهى براى بيرون آمدن [ از دوزخ ] هست ؟خدا به آنان پاسخ مى دهد :ذلِكُم بِأَنَّهُ إِذَا دُعِىَ اللّه ُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَإِن يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ للّه ِِ الْعَلِىِّ الْكَبِيرِ  .اين [ سختىِ عذاب ] به سبب اين است كه چون خدا به يگانگى [ و بدون معبودانتان ] خوانده مى شد [ يگانگى اش ] را انكار مى كرديد ، و اگر براى او شريك و همتايى قرار داده مى شد ، باور مى كرديد ؛ پس [ اكنون [ داورى ويژه خداى والامرتبه و بزرگ است .

مرتبه دوم :

وَلَوْ تَرَى إِذِ الُُمجْرِمُونَ نَاكِسُوا رُؤُوسِهِمْ عِندَ رَبِّهِمْ رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صَالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ  .و اگر ببينى زمانى كه [ اين ] مجرمان [ منكر قيامت ] نزد پروردگارشان سرهايشان را به زير افكنده اند [ مى بينى كه مى گويند : ] پروردگارا ! [ به آنچه ما را وعده داده بودى [بينا شديم و [ به دعوت حق ] شنوا گشتيم ، پس ما را به دنيا برگردان تا كار شايسته انجام دهيم ، بى ترديد ما باور كننده [ همه حقايق ] هستيم .
حضرت حق پاسخ مى دهد :. . . أَوَ لَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُم مِن قَبْلُ مَا لَكُم مِن زَوَالٍ. . . شما نبوديد كه پيش از اين سوگند ياد مى كرديد كه هرگز براى شما زوال و فنايى نيست ؟ !

مرتبه سوم :

. . . رَبَّنَا أَخْرِجْنَا نَعْمَلْ صَالِحاً غَيْرَ الَّذِى كُنَّا نَعْمَلُ. . . . . . پروردگارا ! ما را بيرون بياور تا كار شايسته انجام دهيم غير آنچه انجام مى داديم . . .خداى تعالى پاسخ مى دهد :أَوَ لَمْ نُعَمِّرْكُم مّا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَن تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَصِيرٍ  .. . . آيا شما را چندان عمر نداديم كه هر كس مى خواست در آن مقدار عمر متذكّر شود ، متذكّر مى شد ؛ و [ آيا [بيم دهنده اى به سوى شما نيامد ؟ پس بچشيد كه براى ستمكاران هيچ ياورى نيست . . .

مرتبه چهارم :

رَبَّنَا غَلَبَتْ عَلَيْنَا شِقْوَتُنَا وَكُنَّا قَوْماً ضَالِّينَ * رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ  .پروردگارا ! تيره بختى و شقاوت ما بر ما چيره شد ، و ما گروهى گمراه بوديم . * پروردگارا ! ما را از دوزخ بيرون آر ، پس اگر [ به بدى ها و گمراهى ها ] بازگشتيم ، بى ترديد ستمكار خواهيم بود .
حضرت حق پاسخ مى گويد :. . . قَالَ اخْسَئُوا فِيهَا وَلاَ تُكَلِّمُونِ  .[ . . . اى سگان ! ] در دوزخ گم شويد و با من سخن مگوييد ! .پس از آن به فرياد و ناله آنان و درخواست هايشان پاسخ نمى دهند و پاسخ ندادن به آنان اوج سختى عذاب براى آن هاست .به اين حقيقت بايد اعتراف كرد كه هر بدى و رنج و عذابى چه در دنيا و چه در آخرت به ما مى رسد به وسيله خود ما به ما مى رسد و به قول ناصر خسرو : « از ماست كه بر ماست » و قرآن هم به اين مطلب هشدار مى دهد :. . . مَا أَصَابَكَ مِن سَيِّئَةٍ فَمِن نَفْسِكَ. . . . . . و آنچه از بدى به تو رسد ، از سوى خود توست . . .

آرى ؛ عذاب و بدى به سبب معاصى و گناهان حاصل مى شود ، گناهانى كه كار كرد خود انسان است و اين حقيقتى است كه به وسيله آيات قرآن و روايات و تجربه حيات بشر ثابت شده است و در آن هيچ ترديدى نيست .پاداش و كيفر محصول اعمال و اخلاق انسان است ، اعمال و رفتارى كه انسان به اختيار و اراده خود و در كمال آزادى از خود ظهور مى دهد و در اين زمينه نكته بسيار جالبى در روايتى نقل شده كه ذكرش خالى از فايده نيست .حضرت امام رضا عليه السلام مى فرمايد :« شَكَا يُوسُفُ فِى السِّجْنِ إلَى اللّه ِ ، فَقَالَ : يَا رَبِّ بِمَا استَحْقَقْتُ السِّجْنَ ؟ فَأوْحَى اللّه ُ إلَيْهِ : أنْتَ اخْتَرْتَهُ حِيْنَ قُلْتَ : رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إلَيْهِ هَلاَ قُلْتَ : العَافِيَةُ أَحَبُّ إلَىَّ مِمَّا يَدْعُونَنِى إلَيْهِ ؟  .يوسف در زندان به حضرت حق شكايت كرد كه پروردگارا ! به چه سبب من مستحق زندان شدم ؟ خدا به او وحى كرد : خودت به خواست خودت اين مورد را انتخاب كردى ، آنگاه كه گفتى : پروردگارا ! زندان براى من از آنچه مرا به آن مى خوانند محبوب تر است ، چرا نگفتى : خدايا ! عافيت براى من از آنچه مرا به آن دعوت مى كنند محبوب تر است .

بر گرفته از کتاب فرهنگ مهرورزی استاد حسین انصاریان

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه