قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

راه به دست آوردن خوف‏

توجه به نقص خويش و نقص عمل خويش و توجه به آيات و روايات مربوطه به خوف يا آيات و روايات بازگوكننده عذاب و جريمه مجرمان، بهترين راه به دست آوردن خوف مطلوب است. خوف از مقام حق و از عذاب فرداى قيامت، آدمى را از اعمال ناپسند و رذايل اخلاقى حفظ مى كند، در روايت آمده:

انَّ حُبَّ الشَّرَفِ وَالذِّكْرِ لايَكُونانِ فى قَلْبِ الْخائِفِ الْهارِبِ .

آن كس كه از مقام حق و عذاب الهى در ترس و بيم است، عاشق برترى و نام آورى نيست.

امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمار فرمودند:

اى اسحاق! آن چنان از خدا بترس كه گويا در برابر ديده توست و اگر از تو پنهان است، ولى تو از او غايب نيستى، چنانچه بپندارى كه تو را نمى بيند، بدون شك كافر شدى و اگر بدانى كه تو را مى بيند و با علم به اين حقيقت معصيت كنى پس او را از هر بيننده اى پست تر فرض كرده اى !

امام سجاد عليه السلام عرضه مى دارد:

منزهى تو، عجب است از آن كه تو را مى شناسد، چگونه از تو باك ندارد!

در روايت آمده:

قطره اشكى كه از خوف خدا ريخته شود، درياهايى از آتش را خاموش مى كند .

و نيز در آثار اسلامى آمده:

هيچ مؤمنى نيست كه از ترس خدا قطره اشكى بر چهره اش بريزد، مگر اين كه خداوند آتش جهنم را بر او حرام كند .

در روايت آمده:

هرگاه قلب مؤمن از خوف خدا بلرزد، گناهانش هم چون برگ درخت كه از شاخه برگيرند، بريزد .

از امام باقر عليه السلام روايت شده:

اميرالمؤمنين على عليه السلام آن گاه كه در عراق بود، روزى پس از نماز صبح، به وعظ و نصيحت پرداخت و از خوف خدا گريست و ديگران هم از گريه حضرت به گريه نشستند، آن گاه فرمود:

به خدا قسم كه از زمان دوستم رسول خدا صلى الله عليه و آله اقوامى را به ياد دارم كه صبح مى نمودند و شب مى كردند، در حالى كه چهره ها گرفته و احوالشان پريشان و شكم ها از گرسنگى به پشت چسبيده و پيشانى آنان از اثر سجده چون زانوى شتر بود!! شب را در حال سجده و قيام براى پروردگارشان به روز مى آوردند، گاهى مى ايستادند و گاهى پيشانى به خاك مى نهادند و با خداى خود سرگرم گفتگو و مناجات بودند و آزادى خويش را از آتش جهنم از حضرت او مى خواستند، به خدا سوگند با همه اين احوال آنان را مى ديدم كه بيمناك و هراسانند!!

و در بعضى از روايات به دنباله اين گفتار آمده كه:

آنان چنان بودند كه گويا صداى افروخته شدن آتش در گوش آن ها است، هرگاه نزد آنان نام خدا برده مى شد، چون درخت خم مى شدند و چنان بودند كه گويا شب را در غفلت به روز آورده اند.

راوى مى گويد: پس از اين سخنان، ديگر آن حضرت را خندان نديدند، تا به جوار رحمت حضرت حق منتقل شد «1».

در حديث موسى آمده:

اما كسانى كه از خدا مى ترسند، در مقام اعلى و برترى هستند كه ديگران را مشاركتى در آن نيست

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه