قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

همسايه در اسلام‏

 

منابع مقالہ : کتاب عرفان اسلامى    ج 4  نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان

 

اسلام براى همسايه منزل ارزش فوق العاده قائل شده و دوست دار آنان كه با هم همسايه هستند. مقررات اسلام را نسبت به همسايه رعايت كرده و باب عواطف و محبت را به روى خويش باز گذارده و غم خوار و دوست دار و معين يكديگر باشند.

در اين زمينه روايات مهمى نقل شده كه به بعضى از آن ها اشاره مى شود:

پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

كسى كه يك وجب از زمين به همسايه خيانت كند، خداوند آن يك وجب را تا هفتم مرحله زمين در قيامت به گردن او آويزد مگر اين كه توبه كند و از خيانتش دست بردارد.

و فرمود: هركس همسايه را بيازارد بوى بهشت بر او حرام مى شود و جايش در جهنم است و بد جايى است و هركس حق همسايه اش را ضايع كند از ما نيست؛ جبرئيل، مرتب سفارش همسايه را به من مى كرد تا جايى كه گمان بردم از او ارث مى برم .

عَنْ أَبي بَصيرٍ قالَ: سَمِعْتُ أَباعَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: مَنْ كَفَّ أَذاهُ عَنْ جارِهِ أَقالَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَثْرَتَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَمَنْ عَفَّ بَطْنُهُ وَفَرْجُهُ كانَ فِى الْجَنَّةِ مَلِكاً مَحْبُوراً وَمَنْ أَعْتَقَ نَسَمَةً مُؤْمِنَةً بَنَى اللّهُ لَهُ بَيْتاً فِى الْجَنَّةِ «1».

ابى بصير مى گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: كسى كه از آزار همسايه اش خوددارى كند، در قيامت خداوند از لغزش هايش مى گذرد و هركس شكم و شهوتش داراى عفت باشد، در بهشت ملك مسرورى خواهد بود و هركس انسان مؤمنى را در راه خدا آزاد كند، خداوند در بهشت خانه اى براى او بنا مى كند.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به حضرت على عليه السلام فرمود:

چهار چيز كمرشكن است: پيشوايى كه معصيت خدا كند و ملت از او فرمان ببرند، زنى كه شوهرش از هر جهت او را مراعات كند، ولى او به شوهر خيانت كند، فقرى كه دوايى براى آن نباشد، همسايه بد در خانه اى كه اقامتگاه انسان است «2».

على عليه السلام فرمود:

حريم مسجد چهل ذرع است و همسايه چهل خانه از چهار طرف «3».

قالَ الرَّضا عليه السلام: لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يَأْمَنْ جارَهُ بَوائِقَهُ «4».

امام رضا عليه السلام فرمود: از ما نيست كسى كه همسايه اش از شرّش در امان نباشد.

به پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله گفتند: غير زكات در مال حقى هست؟ فرمود: آرى،

نيكى با مال با رحمى كه به انسان پشت كرده، صله نسبت به همسايه مسلمان، به من ايمان ندارد كسى كه شب را سير بخوابد و همسايه اش آن هم همسايه مسلمانش گرسنه باشد. سپس فرمود: جبرئيل آن قدر سفارش همسايه را كرد در حدى كه گمان كردم از او ارث مى برم «5».

راوى مى گويد: مردى از انصار خدمت رسول اسلام صلى الله عليه و آله آمد، عرض كرد:

خانه اى در بنى فلان خريده ام نزديك ترين همسايه ام كسى است كه اميدى به خير او نيست و از شرّش در امان نيستم، حضرت به سلمان و اباذر و مقداد امر فرمود كه در مسجد فرياد بزنند كه هركس همسايگان از شرّش در امان نباشد، ايمان ندارد و اين مسئله را سه مرتبه فرياد كردند. آن گاه فرياد زدند كه از هر طرف خانه تا چهل خانه همسايه است «6».

قالَ اميرُالْمُؤْمِنين عليه السلام في وَصِيَّتِهِ عِنْدَ وَفاتِهِ اللّهُ اللّهُ في جيرانِكُمْ فَإِنَّهُ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مازالَ يُوصي بِهِمْ حَتّى ظَنَنّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ «7».

اميرالمؤمنين عليه السلام به هنگام ساعت وفاتش فرمود: خدا را خدا را نسبت به همسايگان كه سفارش پيامبر شماست، به طورى وصيت نسبت به آنان كرد كه گمان برديم از آنان ارث مى بريم.

اين بود قسمتى از مسائل مهمى كه درباره اصل خانه و ورود به آن و خروج از آن و حقوق همسايه آن در اسلام آمده كه به مناسبت لفظ «دار» در اصل روايت به آن اشاره شد.

اميد است خانه همه ما خانه عبادت، تربيت، فضيلت، كرامت، اجراى حقوق الهى باشد و خروج ما از منزل همراه با عبرت و به نيت خدمت به تمام مسلمانان و گره گشايى از گرفتاران عالم باشد و همان طور كه حضرت صادق عليه السلام فرمودند، به گونه اى از خانه خارج شو كه گويى ديگر به آن بر نمى گردى!!

جداً آنان كه به اين خانه هاى از دست رفتنى و به اين خشت و گل ناقابل دل بسته اند و براى به دست آوردن و حفظ آن خود را به هر آب و آتشى مى زنند و مراعات حلال و حرام خدا را نمى كنند، از نور عقل محجوب و از بارگاه قدس دور و از فيوضات ربانى آيينه دل آنان مستور است.

بيابانست و كوه و خانه اى چند

 

درون خانه ها ديوانه اى چند

نه مردى بينى اينجا نه حقيقت

 

سراسر كودك و افسانه اى چند

همه پير خراباتش بنامند

 

كهن رندى كه زد پيمانه اى چند

ز روى سالكانش چشم بد دور

 

پرى جويان زهم ديوانه اى چند

     

بسوزد شمع اينجا خويشتن را

 

براى خاطر پروانه اى چند

نه گنجى هست و نه جوياى گنجى

 

همه در كاوش ويرانه اى چند

چه خوش بودى گر اين دارالمجانين

 

شدى خلوتگه فرزانه اى چند

     

 

 [وَلا يَكُنْ خُرُوجُكَ إلّابِطاعَةٍ أَوْ في سَبَبٍ مِنْ أَسْبابِ الدّينِ ]

 

پی نوشت ھا:

______________________________

(1)- الأمالى، شيخ صدوق: 552، المجلس الثانى والثمانون، حديث 4؛ بحار الأنوار: 71/ 150، باب 9، حديث 3.

(2)- الخصال: 1/ 206، حديث 24؛ بحار الأنوار: 71/ 150، باب 9، حديث 5.

(3)- الخصال: 2/ 544، حديث 20؛ وسائل الشيعة: 5/ 202، باب 6، حديث 6331.

(4)- عيون اخبار الرضا: 2/ 24، باب 31، حديث 3؛ بحار الأنوار: 71/ 151، باب 9، حديث 7.

(5)- الأمالى، شيخ طوسى: 520، المجلس الثامن عشر، حديث 1165، بحار الأنوار: 71/ 151، باب 9، حديث 8.

(6)- الكافى: 2/ 666، باب حق الجوار، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/ 152، باب 9، حديث 12.

(7)- نهج البلاغة: نامه 47؛ تحف العقول: 197؛ بحار الأنوار: 71/ 153، باب 9، حديث 16.

 


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه