شهر بغداد مركز حكومت عباسيان در سال 148 ق. در زمان منصور دوانيقي بنا شد. سپس گروههايي از شيعيان در اين شهر سكني گزيدند. محله «كرخ» محله معروف شيعهنشين بغداد بود. مكتب علمي بغداد مكتب نوپايي بود كه تحت تأثير مكاتب كوفه و قم و مهاجرت عدهاي از فقيهان و محدثان به اين شهر شكل گرفت. احتمالاً اين مهاجرتها از دهههاي اول قرن سوم شروع شد. به طور قطع انتقال ائمه معصومين(ع) در همين ايام به بغداد و سپس سامرا، در اين امر بيتأثير نبود.دوران غيبت در واقع دوران تكوين اين مكتب علمي بود، به طوري كه پس از آن با گذشت چند دهه به شكوفايي رسيد و در نيمه اول قرن چهارم با حضور عالماني چون شيخ مفيد، سيد مرتضي و شيخ طوسي به نقطه اوج خود دست يافت.در عصر غيبت محدثان و فقيهان از نواحي مختلف به اين شهر مهاجرت كردند. شايد نخستين اين افراد عثمانبن سعيد عمروي اولين نائب امام(ع) بود كه پس از رحلت امام عسكري(ع) به بغداد آمد. پس از وي ساير نواب خاصه نيز در بغداد سكني گزيدند. همين امر نوعي مركزيت علمي براي اين شهر پديد آورد. پيشگامان مكتب بغداد را بايد عثمان بن سعيد و پسر وي محمدبن عثمان دانست. در نزد عثمان بن سعيد مسائل بسياري از امام هادي و امام عسكري(ع) بود كه از ايشان شنيده بود. محمد بن عثمان اين مسائل را از پدرش گرفته و همراه با مسائل فقهي كه خود از امام عسكري(ع)، شنيده بود در كتابهايي گردآورد. اين كتابها بنا به خبري كه از نواده وي رسيده و براساس وصيتش به حسين بن روح نوبختي و پس از او به ابوالحسن سمري آخرين نائب امام رسيد . با اين حال هيچ كتاب يا رساله مكتوبي از نائبان خاص امام(ع) ذكر نشده است. شايد عدم اقدام ايشان به تأليف ناشي از تقيه شديد آنها بوده باشد چنان كه پيش از اين درباره حسين بن روح اشاره كرديم. اين در حالي است كه ايشان به نحوي بر نگارش كتابها نظارت و اشراف داشتند و در سنجش صحّت و سقم آنها اقدام ميكردند.
در طيف مهاجران به بغداد نام محدثان بسياري از كوفه را مشاهده ميكنيم؛ مانند ابن عقبه شيباني و علي بن محمد بن زبير قرشي . همچنين كساني از بصره، قم، ري و حتي سمرقند در ميان آنها مشاهده ميشوند. در اين ميان مهاجرت افرادي چون علي بن محمد قزويني كه راوي كتب عياشي بود و اولين كسي بود كه كتابهاي وي را به بغداد آورد و آمدن كليني مؤلف كتاب الكافي در اواخر عمرش به بغداد بسيار حائز اهميت و در تكوين كتب علمي بغداد مؤثر بود.بدين ترتيب مكتب علمي بغداد تحت تأثير انديشههاي متفاوت عالمان شيعه شكل گرفت. با اين حال گرايشهاي كلامي و مباحث عقلي در حوزه بغداد غلبه داشت. اين امر نيز طبعاً ناشي از محيط خاص بغداد و رويارويي دائم آن با انديشههاي كلامي و برخورد با فرقههاي مختلف بود. متكلمان شيعي بزرگي در عصر غيبت در اين شهر ظهور كردند كه از آن جمله حسن بن موسي نوبختي است. خاندان نوبختي از خاندانهاي معروف بغداد و ايراني نژاد بودند. آنها با پذيرش اسلام به دربار عباسيان راه يافتند و از راه نشر علوم و حكمت خدمات شاياني كردند. بسياري از افراد اين خاندان در دستگاه خلافت مناصب اداري و ديواني داشتند و چند تن به وزارت رسيدند. حسين بن روح خود از اين خاندان بود.حسن بن موسي نوبختي (متوفا 310 ق.) متكلم و فيلسوف برجسته شيعه بود كه در مباحث كلامي و فلسفي بر هم قطارانش برتري داشت. همواره عدهاي از مترجمان كتب فلسفي در نزد او گرد ميآمدند. او داراي تصنيفات عديدهاي در كلام و فلسفه بود از آن جمله كتاب الا´راء والديانات بود كه به گفتة شيخ طوسي اين كتاب ناقص ماند و او نتوانست آن را كامل كند. با توجه به تاريخ تأليف كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده، اين كتاب ظاهراً اولين كتاب نوشته شده در اين زمينه است. از كتابهاي ديگر وي كتاب فرق الشيعه است كه در آن به تفصيل درباره اختلاف فرقهها در اسلام بحث كرده است. در ابتدا به فرقههاي غير شيعي چون مفرجئه، جهنيه، معتزله و اهل حديث اشاره ميكند و سپس به بحث درباره فرقههاي شيعي و علل پيدايش آنها ميپردازد. آخرين فرقهاي كه نام ميبرد قائلان به امامت جعفر كذاب است .او همچنين كتابهاي ديگري داشته به نامهاي توحيد كبير و توحيد صغير، الجامع فيالامامه و كتابهايي در رد بر اصحاب تناسخ و غلات .شخص ديگري از اين خاندان ابوسهل اسماعيل بن علي نوبختي (متوفا 311 ق.) است كه او نيز از متكلمان مبرز بغداد بود. شيخ طوسي از وي با القاب و عناوين والايي ياد ميكند. او در زمان خود رياست و سرپرستي شيعيان بغداد را داشت و در دربار عباسيان از نفوذ فوقالعادهاي برخوردار بود. شيخ طوسي در الفهرست بيش از سيكتاب از وي نام ميبرد كه اكثراً در مباحث كلامي است و موضوع آنها امامت و ردّ بر ساير فرقههاي شيعي و معتزليان است .كسان ديگري از خاندان نوبختي در اين عصر ميزيستند كه هر يك در علم و ادب سرآمد بودند از جمله ابواسحاق ابراهيم بن نوبخت كه كتاب الياقوت را نوشت. اين كتاب قديميترين كتاب كلامي شيعي است كه موجود است و از بهترين كتب كلامي است كه شروح بسياري توسط علما بر آن نوشته شده است. از جمله شرح علامه حلّي (متوفا 726ق.) است به نام انوارالملكوت في شرح الياقوت .در اين عصر فقيهان بزرگ شيعي در بغداد ميزيستند. از آن جمله محمد بن احمد بن جنيد اسكافي كه درنيمه اول قرن چهارم درگذشت. وي تصنيفات زيادي داشته، ولي بنا به گفتة شيخ طوسي گويا به واسطه اين كه قايل به حجيّت قياس بوده كتابهاي وي مطرود و متروك گشت. از جمله كتابهاي وي دو موسوعه فقهي بوده به نامهاي تهذيب الشيعه لاحكام الشريعه كه حدود 20 جلد و مشتمل بر كليه ابواب فقهي بوده و ديگري المختصر الاحمدي فيالفقه المحمدي بود. نجاشي در رجال خود بالغ بر يكصد كتاب از وي ذكر كرده از جمله سي كتاب در مباحث كلامي.محمد بن همام بغدادي (متوفا 336 ق.) از ديگر عالمان مكتب بغداد بود. او راوي احاديث بسياري بود. نجاشي از او با تجليل بسيار ياد ميكند و كتابي به نام الانوار في تاريخ الائمه(ع)، از وي نام ميبرد .
مكتب ري
مكتب علمي ري مكتبي نوپا و شديداً تحت تأثير مكتب قم بود. عدم سابقه علمي و نزديك بودن به شهر قم كه مركز اصلي علوم اهل بيت در ايران بود اين امر را كاملاً توجيه ميكند. لذا ري نيز داراي مكتب حديثي همانند قم بود و محدثان و راويان احاديث اهل بيت و پيشگامان علم و دانش بودند. از نخستين اين محدثان ميتوان از سهل بن زياد آدمي نام برد كه از اصحاب امام عسكري(ع) و داراي كتابهايي بود. همچنين محمدبن حسّان رازي مؤلف كتاب ثوابالقرآن كه از سعدبن عبدالله و محمدبن يحيي عطار راويان قمي، روايت ميكرد.
گذشته از محدثان متقدم مكتب ري بايستي از ابن قفبَّه رازي از معدود متكلمان اين شهر نام ببريم. وي ابتدا معتزلي بود و سپس به مذهب تشيع گرويد. او داراي مشي كلامي قوي بود و كتابهاي كلامي استواري در دفاع از تشيع و در امامت نوشت: از جمله كتاب الانصاف و المستثبت فيالامامة. او همچنين كتابهايي در رد زيديه و مخالفان دارد. شيخ صدوق در كمالالدين و تمامالنعمه بحثهاي مفصل وي با يكي از علماي زيديه را آورده است و همچنين جوابهايي را كه او به «ابن بَشار» درباره مسئله غيبت داده در اين كتاب ذكر كرده است.
امّا شخصيت برجسته مكتب ري محمدبن يعقوب كليني (متوفا 329ق.) است. او شيخ شيعيان در ري بود و احاديث وي از همه قابل اعتمادتر و مطمئنتر بود. مشايخ او اكثراً محدثان قمي بودند او داراي تأليفات متعددي بود كه مهمترين آنها كتاب الكافي است كه آن را در طي بيست سال نوشت. اين كتاب كه نخستين كتاب از كتب اربعه شيعه است مهمترين موسوعه روايي است كه در عصر غيبت صغري نوشته شد. الكافي از حيث محتوايي داراي سه بخش است: اصول، فروع و روضه. بخش اصول شامل كتاب العقل، كتاب العلم، كتاب التوحيد، كتاب الحجة، كتابالايمان و الكفر، كتاب الدعاء و كتاب فضل القرآن است. بخش فروع مشتمل بر ابواب فقهي است كه طولانيترين مبحث كتاب است و بخش روضه مشتمل بر رواياتي در ابواب مختلف تاريخي، اخلاقي، سيره و... است. كتاب الكافي مجموعاً حاوي 16199 حديث است. از گفتار كليني در مقدمه كتابش چنين برميآيد كه او اين كتاب را به درخواست يكي از دوستانش نوشته كه از جهالت مردم نسبت به امور ديني و پرداختن به امور دنيوي و فاصله گرفتن از علم و اهل علم شكايت كرده و از وي خواسته بود تا كتابي بنويسد كه در علوم ديني كامل و كافي باشد. كليني كتاب ديگري به نام الرسائل داشت. همچنين كتابي در رد قرامطه نوشت. او اواخر عمرش را در بغداد گذرانيد و در سال 329ق. در بغداد درگذشت. عليبن محمد بن ابراهيم رازي كليني معروف به علاّن كه دايي شيخ كليني بود كتابي دربارة امام مهدي(ع) نوشته بود، به نام اخبار القائم، گويا وي در عصر غيبت روابط نزديكي با ناحيه مقدسه داشت.
منبع : پایگاه موعود