قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

علم حضرت حق‏

 

   منابع مقالہ : کتاب عرفان اسلامى  ج 4  نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان

 

 

در اين مسأله كه از ديرزمان ميدان بحث فلاسفه بزرگ و عارفان عالم و انديشمندان چيره دست بوده و هريك به فراخور دانش محدود خود و عقل مدار بسته خويش مطالبى گفته اند، لازم بلكه واجب و فريضه است كه به كتاب حضرت حق يعنى قرآن مجيد و روايات اصيل باب با عظمت توحيد مراجعه شود كه مراجعه كننده، در اين مسأله از سردرگمى و دچار شدن به تناقض و تفصيل در علم به كليات و جزئيات، مصون و محفوظ خواهد ماند.

آنان كه معارف را از قرآن و روايات چشيده اند و با رياضت هاى شرعى راه را پيموده اند درباره علم حق تعالى به موجودات و باطن و ظاهر آنان مى گويند:

ذات حضرت احديت آگاه و عالم به تمام موجودات كليه و جزئيه و بسيط و مركب و فلكى و عنصرى و زمانى و دهرى و سرمدى و مجرد و مادى و برزخى است و از احاطه علم او ذره اى از ذرات «غيب و شهود» و آفرينش خارج نيست.

[وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ وَ لا أَصْغَرَ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ ] «1».

و به اندازه وزن ذره اى در زمين و آسمان از پروردگارت پوشيده نيست و نه كوچك تر از آن ذره و نه بزرگ تر از آن نيست، مگر آن كه در كتابى روشن ثبت است.

[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ ] «2».

آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن بيرون مى آيد و آنچه از آسمان نازل مى شود، و آنچه را در آن بالا مى رود مى داند. و او با شماست هرجا كه باشيد.

«تفسير تبيان» ذيل اين آيه چنين توضيح داده است:

تمام چيزهايى كه در زمين داخل مى شود و در آن پنهان مى گردد مانند حبه و هسته و آنچه كه از زمين خارج مى شود از نباتات و حيوانات و جمادات بر ذات اقدس الهى پوشيده نيست و خداوند به همه آن ها دانا و خبير است.

هم چنين آنچه كه از آسمان فرود مى آيد از باران و غير باران و آنچه كه به آسمان بالا مى رود از فرشتگان و اعمال مردم، خداوند به همه آن ها عالم و آگاه است «3».

 

دستيابى بشر به حقايق علمى

از حضرت سجاد عليه السلام درباره توحيد سؤال شد. در جواب فرمود:

خدا مى دانست كه در آخر زمان افراد عالم و مردان دقيق و كنجكاو خواهند آمد، خداوند [قل هو اللّه احد] و چند آيه از سوره حديد را تا [وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] «4» نازل فرمود «5».

جمله [وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «6» از سوره حديد، جزء آيات پيش از [عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ] است كه در حديث حضرت على بن الحسين عليه السلام آمده است.

اين كه امام سجاد عليه السلام در فهم اين آيه به عمق دانش مردمى در آخر زمان اشاره مى كند شايد ناظر به مطلبى باشد كه دنياى امروز بدان متوجه شده است.

در فيزيك زيستى مى گويند:

هوايى كه كره زمين را در بر گرفته و قطر آن در حدود 800 كيلومتر است و با سرعت صدهزار كيلومتر در ساعت، با حركت زمين حركت مى كند، يكى از بزرگ ترين عواملى است كه از جهات متعدد حافظ حيات موجودات كره زمين است و يكى از آن جهات سوزاندن و متلاشى كردن سنگ هايى است كه على الدوام از نقاط دور دست وارد اتمسفر زمين مى شوند.

فرانك آلن استاد فيزيك زيستى مى گويد:

جوى كه از گازهاى نگاهبان زندگى بر سطح كره زمين تشكيل شده، آن اندازه ضخامت و غلظت دارد كه بتواند هم چون زرهى زمين را از شر مجموعه مرگبار بيست ميليون سنگ هاى آسمانى در روز كه با سرعتى در حدود پنجاه كيلومتر در ثانيه به آن برخورد مى كنند در امان نگاه دارد.

در اطراف خورشيد و زمين، ميليون ها و هزارها ميليون سنگ هاى شهابى وجود دارد كه به دور خورشيد مانند زمين مى گردند و چون سرد و منجمد هستند، فقط در نور خورشيد مى درخشند، ولى چون كوچك هستند مقدار نور منعكس آفتاب كافى نيست كه ما آن ها را ببينيم.

زمين به علت قوه جاذبه اى كه دارد هر روز ميليون ها از اين سنگ هاى سماوى را كه به دور خورشيد مى گردند، جذب مى كند، بدين ترتيب كه آن ها را به طرفى كشيده و مجذوب خود مى سازد.

سرعت اين سنگ ها به قدرى زياد است كه گاهى تا هفتاد كيلومتر در ثانيه مى رسد و به علت همين سرعت پس از برخورد با هوا، نه تنها داغ بلكه از حرارت سفيد مى شوند، به اين جهت است كه ما آن ها را گلوله هاى آتشين مى بينيم.

امام سجاد عليه السلام در زمينه سؤال توحيد، به آيات اوّل سوره حديد اشاره كرده و از مردم نكته سنج و عميق دوره آخر زمان نام برده است.

اين آيات، حاوى نكات بزرگ كتاب آفرينش است، در اين آيات از خلقت كيهان، از موجودات ارضى و سماوى، از زندگى و مرگ از آغاز و انجام، از ظاهر و باطن، از واردات و صادرات زمين و خلاصه از مطالبى سخن گفته كه هريك از آن ها، در دنياى كنونى به عناوين:

كيهان شناسى، زمين شناسى، گياه شناسى، حيوان شناسى، بيوشيمى و بيوفيزيك، يك موضوع اساسى علمى دانشگاهى است؛ بسيارى از دانشمندان الهى امروزه با مطالعه و تحقيق در يكى از اين مسائل به وجود آفريدگار جهان ايمان آورده اند.

در اين آيات خداوند بزرگ به صفات: حكيم، حيات بخش، مرگ آفرين، توانا، بينا و دانا ياد شده است، درباره علم بارى تعالى مى گويد:

[يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «7».

آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن بيرون مى آيد و آنچه از آسمان نازل مى شود، و آنچه را در آن بالا مى رود مى داند.

ديروز براى آنچه از آسمان بر زمين نازل مى شود، به باران و ابرها مثل مى زدند و همان طور كه در ادعيه و اخبار آمده است، خداوند، به عدد قطرات باران آگاه و عالم است، ولى امروز با توجه به روايت امام سجاد عليه السلام و با توضيحى كه درباره سنگ هاى سماوى و سوختن آن ها در جو زمين داده شد، مى توان باريدن سنگ هاى كيهانى را نيز به عنوان مثال ديگرى براى علم الهى ذكر كرد.

دانشمندان مى گويند:

هر روز در حدود بيست ميليون سنگ هاى كوچك و بزرگ از آسمان به زمين نازل مى شود، بيست ميليون يك عدد تقريبى است ولى خداوند به عدد واقعى آن ها عالم و آگاه است.

دانش امروز مى گويد: گاهى سنگ هاى بزرگى وارد جو زمين مى شوند كه قسمتى از آن ها بر اثر برخورد با جو مى سوزد و باقى مانده اش در خشكى يا دريا فرود مى آيد و كسى از عدد آن ها و محل فرود آمدن آن ها آگاهى ندارد، ولى خداوند از عدد واقعى و نقطه فرودشان آگاه است.

جالب آن كه سنگ هاى سوخته به صورت ذرات كوچك خاكستر در جو زمين پراكنده مى شوند، بعضى از آن ذرات به زمين مى رسند و بعضى هم چنان در جو زمين سرگردان مى مانند، عدد سرسام آور آن ذرات بر احدى آشكار نيست، ولى خداوند از عدد آن ها نيز آگاه است.

دانش امروز مى گويد:

كره زمين با نيروى جاذبه خود تمام اجسام كوچك و بزرگ را به طرف خود جذب مى كند و با نيروى جاذبه تمام اشيا و ذرات در سطح كره زمين يا در جو آن كه ميدان جاذبه زمين است نگاهدارى مى شوند، ولى گاهى اتفاق مى افتد كه بر اثر شرايط ناشناخته و وضع و محاذات مخصوصى پاره اى از ذرات از محيط جاذبه زمين فرار مى كنند و راه فضاى بى كران كيهان را در پيش مى گيرند.

با نويدى كه حضرت سجاد عليه السلام داده است اميد مى رود در آينده با پيشرفت هاى سريع علمى، بشر به واقعيت هاى ديگرى پى ببرد و بسيارى از مسائل مجهول و ناشناخته امروز براى مردم فردا معلوم گردد، در آن موقع دانشمندان الهى جمله:

[وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها] «8».

آنچه در زمين فرو مى رود و آنچه از آن بيرون مى آيد.

را از ديده وسيع ترى خواهند ديد و در پيشگاه ذات اقدس الهى با خضوع بيشترى مراتب عبوديت و بندگى خود را ابراز خواهند داشت.

 

علم خداوند به ساختمان طبيعى انسان

درباره علم خداوند به ساختمان طبيعى انسان ها و تفاوت هاى گوناگونى كه از نظر عقل، هوش، حافظه، اندام، سرشت و منش دارند و در رحم مادر پايه گذارى مى شود قرآن شريف مى فرمايد:

[اللَّهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ وَ كُلُّ شَيْ ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ] «9».

خدا [حالات، صفات و زمان ولادت ] جنين هايى را كه هر انسان و حيوان ماده اى آبستن است، و آنچه را رحم ها [از زمان طبيعى حمل ] مى كاهند و آنچه را مى افزايند، مى داند و هر چيزى نزد او اندازه معينى دارد.

در كتاب «همبستگى امور» «10» مى خوانيم:

به طورى كه تحقيقات اخير دانشمندان اثبات كرده است:

هر سلول جنسى مربوط به انسان بيست و سه كروموزوم دارد و هر كروموزوم داراى قريب يك صد هزار ژن و هر ژن داراى يك مولكول درشت است و هر كدام از اين مولكول ها ده هزار پله داشته و هر پله مى تواند يك حالت به خود بگيرد.

پس با اين حساب مى توان گفت كه حداكثر صفات و مشخصات ارثى نوع انسان 000/ 000/ 000/ 23/ 10000* 000/ 100* 23 خواهد بود.

اين عدد فقط مربوط به مسأله كروموزوم است، تعداد سلول ها و كليه امورى كه حيات انسان بر آن استوار است اعم از امور ظاهرى كه تشكيل دهنده آن ها اتم ها است و امور باطنى را در نظر بگيريد ببينيد چه عدد مى شود. عددى كه هيچ ماشينى و ملتى و جمعيتى و حتى تمام انسان هاى ادوار تاريخ و تمام ملائكه از احصاى آن عاجزند، ولى براى حضرت حق تمام واقعيت هاى با وزن و جرم و عدد كاملًا روشن است.

مگر دنياى اتم ها كم دنيايى است، دنياى اتم ها از بهت آورترين دنياهايى است كه بشر در صحنه عناصر و اجزاى ذره بينى عالم ديده است.

در كتاب «از اتم تا ستاره» از قول مؤلف- كه از دانشمندان به نام اين علم است- مى خوانيم:

خيال مى كنم درباره بزرگى اين اتم ها فكر مى كنيد، اگر به شما بگويم كه اتم هم چون چيزى است كه قطر آن نزديك دو ميليونيم ميلى متر است، شايد از اين بيان زياد به حقيقت اندازه آن پى نبريد.

به همين جهت به ذكر مثالى مى پردازم، به سكه يك ريالى توجه كنيد و بدانيد كه در كلفتى آن مى توان ده ميليون اتم را روى يكديگر قرار داد، در يك انگشتانه پر از هوا بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم وجود دارد.

من راجع به ميليارد با شما سخن مى گويم و مى ترسم كه به عظمت اين عدد متوجه نباشيد.

فرض كنيد كه در سال اوّل ميلاد مسيح نياكان شما ثروتى قارونى معادل بيست و پنج ميليارد ميليارد فرانك دارا بوده اند و نيز فرض كنيد در خرج كردن اين دارايى گشادبازى شده و در هر ثانيه چهارصد و هشت ميليون از آن به مصرف رسيده باشد با همه اين احوال اين ثروت شصت و يكسال ديگر تمام خواهد شد.

اگر بيست و پنج ميليارد ميليارد اتم را پهلوى يكديگر قرار دهيم، زنجيرى ساخته مى شود كه مى تواند شصت بار دور كره زمين بپيچد!!

حالا خوب درك مى كنيد كه اشيايى به اين اندازه كوچك را هرگز نمى توان زير قوى ترين ذره بين ها تماشا كرد.

با ريزبين هاى خيلى قوى كه اكنون داريم نمى توانيم چيزهاى دقيق تر از 2 ده هزارم ميلى متر را ببينيم و اين دو ده هزارم ميلى متر نسبت به يك اتم هم چون موجود غول آسايى جلوه مى كند!!

شما حساب كنيد كه تمام عوالم ظاهر از اتم تشكيل شده و عدد آن ها چه اندازه است؟ قرآن مجيد مى گويد. به تمام اين اعداد و ارقام فقط خداوند عزيز آگاه و بينا و عالم است.

[إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ ] «11».

يقيناً او به همه چيز داناست.

اين شيئى كه اسمش بسيار عظيم است، خود بس خرد مى باشد، در هواى گرم اگر ليوان آبى به دست بگيريد چقدر اتم در اين ليوان است؟

جواب اين سؤال تقريباً عددى است مساوى با يك و در برابر او بيست و چهار صفر!!

اين عدد براى هيچ كس معناى صحيحى ندارد، براى روشن تر شدن مسأله اين طور بايد گفت: به فرض چند صد ميليون از اتمى كه در ليوان است بگيريد و آن را روى مربعى كه دو و نيم سانتى متر مربع مساحت دارد قرار دهيد، اين كار را تكرار كنيد، چندين بار صدها ميليون اتم را از ليوان گرفته و روى يك مربع ديگر به همين اندازه قرار دهيد تا ليوان خالى شود. به زودى خواهيد دانست كه به اين ترتيب با اتم هاى محتوى يك ليوان كليه سطح زمين را پوشانيده ايد!!

آن وقت حساب كنيد چه اندازه آب در عالم است و چقدر موجود كه وجود همه آن ها از اتم مركب است در صفحه هستى است، عدد اين اتم ها را خيلى راحت و آسان خداوند بزرگ مى داند آن هم به علم تفصيلى نه اجمالى!

بحث در علم اللّه فقط در اعداد و اوزان نيست، بلكه پروردگار بزرگ به همه چيز با تمام خصوصياتش به طور تفصيل آگاه و بينا است.

 

گوشه اى ديگر از علم حق در آيات و روايات

قرآن درباره علم حق در آيات متعددى مسائل مهمى را طرح مى كند، از جمله مى فرمايد:

[إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْأَرْحامِ ] «12».

يقيناً خداست كه دانش قيامت فقط نزد اوست، و [تنها او] باران را نازل مى كند، و [اوضاع و احوال ] آنچه را در رحم هاست مى داند.

درباره علم خداوند به تمام اعمال خوب و بد و كارهاى روا و نارواى مردم قرآن شريف مى گويد:

[إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ ] «13».

بى ترديد خدا به آنچه انجام مى دهند داناست.

درباره علم پروردگار به سرائر و ضمائر مردم و اين كه خداوند از نيّات و افكار آنان آگاه است در قرآن مجيد آيات متعددى آمده است:

 [يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ] «14».

[او] چشم هايى را كه به خيانت [به نامحرمان ] مى نگرد و آنچه را سينه ها پنهان مى دارند، مى داند.

راوى حديث از حضرت صادق عليه السلام معنى «خائنة الاعين» را پرسيد. حضرت در پاسخ فرمود:

آيا نديده اى كه گاهى انسان چيزى را به طورى نگاه مى كند كه گويى آن را نمى بيند، اين خائنه اعين است «15».

محمد بن مسلم از امام صادق عليه السلام معنى آيه [يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى ] «16» را پرسيد، حضرت فرمود:

سر آن چيزى است كه در ضميرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه مى دارى و اخفى آن چيزى است كه زمانى به دلت خطور كرده، آن گاه آن را فراموش كرده اى «17»!

شما اگر بخواهيد به علم حضرت او آگاه شويد، ابتدا بايد به قسمتى از هويت و هستى موجودات واقف گرديد و دنياى اعجاب انگيز بعضى از مخلوقات را دقت كنيد، سپس آن ها را نمونه كل هستى گرفته و با نظر به هستى و اين كه وسعت آن را تا قيامت و بعد از آن كسى آگاه نمى شود به دورنمايى بسيار دور از علم حق به موجودات آگاه شويد!!

عَنْ سُلَيْمانِ بْنِ سُفْيانِ، قالَ: حَدَّثَني أَبُوعَليِّ الْقَصَّابِ قالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبي عَبْدِاللّهِ عليه السلام فَقُلْتُ: أَلْحَمْدُ لِلّهِ مُنْتَهى عِلْمِهِ فَقالَ: لا تَقُلْ ذالِكَ فَإِنَّهُ لَيْسَ لِعِلْمِهِ مُنْتَهى «18».

سليمان بن سفيان مى گويد: ابو على قصاب گفت: در محضر حضرت صادق عليه السلام بودم، پس گفتم: حمد خداى را به منتهاى علمش. حضرت فرمود: اين گونه مگو؛ زيرا براى علم او نقطه منتها نيست.

امام صادق عليه السلام بنابر نقل صدوق در كتاب «التوحيد» مى فرمايد:

خداوند به تمام كائنات قبل از آفرينش آسمان ها و زمين آگاه بود «19».

براى درك صفات حق به خصوص علم، قدرت و اراده، قبل از رجوع به كتب فلسفى، ضرورى است به قرآن مجيد و روايات اصيل اسلامى مراجعه كرد، آن گاه براى پى بردن به نقص و عيب كلام بعضى از فلاسفه در صفات حضرت حق به كتب فلسفه مراجعه نمود.

براى درك اين گونه مسائل به نحو تفصيل به حكيمان و فيلسوفانى مراجعه كنيد كه تشنگى علمى خويش را از چشمه پر بركت علم انبيا و امامان عليهم السلام سيراب كرده اند.

اين بزرگواران آنچه در كتب خود آورده اند، نتيجه زحمات و كوشش آنان، در آيات قرآن و روايات و آيات آفاق و انفس است.

در هر حال به فرموده حضرت صادق عليه السلام اسرار خود را به جناب او از باب عجز و شكستگى عرضه بدار و به يقين و حقيقت بدان كه بر حضرت او چيزى از آشكار و نهان پنهان نيست.

او در عين اين كه واقف به اسرار و تمام اوضاع كيفى و كمى موجودات است، ولى علاقه دارد، عبد در پيشگاهش به تضرع و زارى برخيزد و ملتمسانه به دربارش اشك بريزد و با زبان سرّ، حال دل و روح خويش را به مولايش عرضه بدارد.

چنانچه به مسأله دعا در قرآن اشاره رفته و از بندگانش مى خواهد به درگاهش بنالند و در حال دعا و زارى و توبه و انابه باشند.

 [وَكُنْ كَأَفْقَرِ عِبادِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَخِلْ قَلْبَكَ عَنْ كُلِّ شاغِلٍ يَحْجُبُكَ عَنْ رَبِّكَ فَإِنَّهُ لا يَقْبَلُ إِلَّا الأَطْهَرَ وَالأَخْلَصَ وَانْظُرْ مِنْ أَىِّ ديوانٍ يَخْرُجُ إِسْمَكَ ]

امام صادق عليه السلام در دنباله روايت مى فرمايد:

چون به مسجد وارد شدى به حقيقت و راستى بايد اين معنى را نسبت به خود حس كنى كه تو نيازمندترين فقيران و محتاجان و نيازمندان به پيشگاه او هستى و دل از آنچه تو را از مولايت مانع مى شود و بين تو ومحبوبت پرده مى اندازد خالى كنى كه حضرت او جز پاك ترين و خالص ترين عباد و برنامه ها را نمى پذيرد و مسأله مهم ديگر آن است كه ببينى عاقبت نامت از كدام دفتر و از كدام ديوان خارج مى شود!!، دفتر و ديوان اهل سعادت يا دفتر و ديوان اشقيا.

 

پی نوشت ها:

______________________________

(1)- يونس (10): 61.

(2)- حديد (57): 4.

(3)- التبيان: 9/ 519- 520، ذيل آيه 4 سوره حديد.

(4)- حديد (57): 6.

(5)- الكافى: 1/ 91، باب النسبة، حديث 3؛ التوحيد، صدوق: 283، باب 40، حديث 2؛ بحار الأنوار: 3/ 263، باب 9، حديث 21.

(6)- حديد (57): 4.

(7)- حديد (57): 4.

(8)- حديد (57): 4.

(9)- رعد (13): 8.

(10)- همبستگى امور: 119.

(11)- شورى (42): 12.

(12)- لقمان (31): 34.

(13)- فاطر (35): 8.

(14)- غافر (40): 19.

(15)- معانى الأخبار: 147، باب معنى خائنة الأعين، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 80، باب 2، حديث 4.

(16)- طه (20): 7.

(17)- معانى الأخبار: 143، باب معنى السر وأخفى، حديث 1؛ بحار الأنوار: 4/ 79، باب 2، حديث 2.

(18)- التوحيد، صدوق: 134، باب 10، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 137، باب 58، حديث 8938؛ بحار الأنوار: 4/ 83، باب 2، حديث 11.

(19)- التوحيد، صدوق: 135، باب 10، حديث 5؛ بحار الأنوار: 4/ 84، باب 2، حديث 14.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه