قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ارزش نمازگزار

 

 منابع مقالہ : کتاب عرفان اسلامى  ج 5  نوشتہ : حضرت آیت اللہ حسین انصاریان

 

در ارزش اهل نماز و كرامت و هويت آن بزرگواران در حديث با عظمت قدسى مى خوانيم:

انَّ احَبَّ الْعِبادِ الَىَّ الْمُتَحابُّونَ بِجَلالى الْمُتَعَلِّقَةُ قُلُوبُهُمْ بِالْمَساجِدِ وَالْمُسْتَغْفِروُنَ بِالْاسْحارِ اولئِكَ الَّذينَ اذا ارَدْتُ بِاهْلِ الْارْضِ عُقُوبَةً ذكَرْتُهُم فَصَرَفْتُ الْعُقُوبَةَ عَنْهُمْ «1»:

به حقيقت كه محبوب ترين بندگان نزد من، آنان هستند كه در پرتو جلال من با يكديگر دوستى دارند؛ دل هاى آنان تعلّق به مساجد دارد و در سحرها در حال توبه اند، اينان كسانى هستند كه به وقت عقوبت اهل زمين به خاطر آنان عقوبت را بر گنهكاران مى بخشم.

در اين روايت آمده:

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله وارد مسجد شد، گروهى از اصحاب آنجا بودند، فرمودند:

مى دانيد كه خداى شما چه مى گويد؟ عرضه داشتند: خدا و پيغمبر بهتر مى دانند. فرمود: پروردگار شما مى فرمايد:

اين است نمازهاى پنجگانه، هر كس آن ها را به وقتش به جاى آورد و بر آن محافظت كند، مرا در قيامت ملاقات مى كند، در حالى كه از او عهدى بر من است كه به سبب آن عهد، او را داخل در بهشت مى كنم و هر كس به وقتش آن نمازها را به جاى نياورد و بر آن محافظت نكند، بر من است كه اگر بخواهم او را عذاب كنم يا بيامرزم «2».

در روايت مهمى كه در «الأمالى» شيخ صدوق آمده چنين مى خوانيم:

براى خداوند، ملكى است به نام «سخائيل» كه براى نمازگزاران از پيشگاه حضرت حق برات آزادى مى گيرد.

چون مردم مؤمن وارد صبح شوند و وضو بگيرند و نماز صبح را به جاى آورند، از خداوند مهربان براى آنان براتى مى گيرد كه بر آن نوشته:

من خداى ابدى و باقى هستم. بندگان و كنيزان من! شما را در حفاظت خود قرار مى دهم، قسم به عزت و جلالم شما را منكوب نمى كنم، گناهان شما را تا ظهر بخشيدم.

وقتى نماز ظهر را مى خوانند براتى براى آنان مى گيرد كه بر آن نوشته شده:

من خداى قادرم. بندگان و كنيزان من! سيئات شما را به حسنات تبديل كردم و گناهانتان را آمرزيدم وبا رضا و خشنودى خود شما را به خانه جلالم وارد كردم.

چون عصر شود و براى وضو و نماز عصر برخيزند و نماز را بجاى آرند براى آنان براتى مى گيرد كه روى آن نوشته شده:

من خداوند بزرگم، نامم و حكومتم بزرگ است، بندگانم و كنيزانم! بدن هاى شما را بر آتش جهنم حرام كردم و شما را در جايگاه نيكان جاى دادم و به رحمتم شر اشرار را از شما دفع كردم.

چون مغرب شود و براى وضو و نماز برخيزند و نماز را به جاى آرند براى آنان براتى مى گيرد كه بر آن نوشته:

من خداى جبار بزرگ متعالم. بندگان و كنيزانم! ملائكه من با خشنودى از نزد شما به نزد من آمدند، بر من است كه شما را خشنود كنم و در قيامت شما را به آرزوهايتان برسانم.

چون وقت عشا رسد و برخيزند و وضو گرفته و نماز را به جاى آرند براتى براى آنان مى گيرد كه بر آن نوشته:

من خدا هستم و خدايى جز من نيست و پروردگارى غير من نمى باشد. بندگان و كنيزانم! در خانه هاى خود طهارت كرديد و به مساجد آمديد و در ياد من غرق شديد و حقم را شناختيد و واجب مرا ادا كرديد. اى سيخائيل! تو را و ساير ملائكه را به شهادت مى گيرم كه از بندگان و كنيزانم راضى و خشنود شدم «3»!

خوشا به حال آن انسان هايى كه به حضرت حق معرفت پيدا كرده و پس از عرفان به وسيله عمل به پيشگاه آن جناب شتافته اند.

آنان كه در راه عبادت حضرت معبود سر از پا نمى شناسند و لذتى همانند لذت عبادت نمى چشند.

آنان كه به وقت رسيدن نماز، از همه چيز دست مى كشند و با كمال اشتياق به سوى پيشگاه آن حضرت روانه مى شوند و با تمام هستى خود به مملكت نماز وارد مى شوند و در محضر حضرت حق به وسيله نماز با زبان حال عرضه مى دارند:

ساقيا بده جامى زان شراب روحانى

 

تا دمى برآسايم زين حجاب جسمانى

بهر امتحان اى دوست گر طلب كنى جان را

 

آن چنان بر افشانم كز طلب خجل مانى

بى وفا نگار من مى كند به كار من

 

خنده هاى زير لب عشوه هاى پنهانى

دين و دل به يك ديدن باختيم و خرسنديم

 

در قمار عشق اى دل كى بود پشيمانى

ما زدوست غير از دوست مطلبى نمى خواهيم

 

حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى

رسم و عادت رندى است از رسوم بگذشتن

 

آستين اين ژنده مى كند گريبانى

زاهدى به ميخانه سرخ رو زمى ديدم

 

گفتمش مبارك باد بر تو اين مسلمانى

     

زلف و كاكل او را چون به ياد مى آرم

 

مى نهم پريشانى بر سر پريشانى

خانه دل ما را از كرم عمارت كن

 

پيش از آن كه اين خانه رو نهد به ويرانى

     

ما سيه گليمان را جز بلا نمى آيد

 

بر دل بهايى نه هر بلا كه بتوانى «4»

     

 

كدام نماز مورد قبول حق است؟

بر اساس آيات شريفه قرآن و روايات معتبره روشن شد كه خداوند مهربان بر مبناى مصلحت خواهى و عشق به انسان و رشد و كمال او، مسئله نماز را به عنوان يك فريضه و واجب حتمى از بندگانش خواسته و در اين زمينه هيچ امت و ملتى استثنا نشده است.

نماز، امر خداست و امر مسئله اى نيست كه از طرف انسان، ساده و سبك انگاشته شود.

آمر اين امر خداست، خداى رحيم و كريم و رحمان و خالق و بارى و مصور و رزاق و جليل و قهار و ودود و غفور..

ارزش اين امر به تناسب ارزش آمر اوست و عظمت بزرگى اين امر در ارتباط با عظمت و بزرگى آمر است.

پيروى از امر اين آمر واجب و لازم است، چون تجلى صلاح و دور بودن فساد و به پا بودن نظام متين و نظم دقيق حيات، مرهون پيروى از امر اوست.

مسئله تجلى نظم و صلاح در حيات كه محصول پيروى انسان از امر مولاست، اختصاص به انسان ندارد، بلكه برپايى نظام احسن هستى، در كل جهان خلقت و در ذره ذره ساختمان كوچك ترين عنصر، تا گسترده ترين موجود، معلول پيروى و اتباع از امر الهى است!!

 [ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ* فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماءٍ أَمْرَها] .

آن گاه آهنگ آفرينش آسمان كرد، در حالى كه به صورت دود بود، پس به آن و به زمين گفت: خواه يا ناخواه بياييد. آن دو گفتند: فرمانبردار آمديم.* پس آن ها را در دو روز به صورت هفت آسمان به انجام رسانيد و [محكم و استوار ساخت ]، و در هر آسمانى كار آن را وحى كرد.

مسئله تجلى نظام در سايه امر الهى نه تنها در زندگى انسان و آسمان و زمين معلوم است، بلكه در اصناف موجودات هستى اعم از غيب و شهود، اين برنامه هم چون آفتاب روشن است.

حقيقت امر الهى

اصولًا مى توان گفت كه نظام دقيق وجود هر موجودى از اتم و هسته هاى آن گرفته تا عرش خدا، در حقيقت همان امر خداست!

كدام آمر بالاتر و برتر از خداست، مگر نه اين است كه وجود مقدس او مالك ملك هستى و پروردگار عالميان است؟

مگر نه اين است كه، مهندس و بانى و به وجود آورنده كل هستى حضرت اوست و مصلحت تمام موجودات در اختيار جناب اوست و كسى جز حضرتش صاحب هستى نيست؟

مگر نه اين است كه تمام هستى مملوك او و در يد قدرت و در آغوش رحمت و عنايت اوست؟

آيا جز حضرت او كسى سزاوار امر كردن به موجودات است و آيا موجودات جهان هستى حق دارند از امر كسى جز او پيروى كنند؟!

انبياى گرامى و ائمه طاهرين و اولياى كامل الهى، در خط سير نبوت و امامت و ولايت جز تبليغ امر و نهى حضرت او برنامه اى نداشتند؛ آن بزرگواران، مأمور رساندن امر حق به خلق بوده و تكليف داشتند زمينه برپا شدن امر او را در تمام شؤون زندگى بشر اعم از عبادت، سياست، اقتصاد، اخلاق، اجتماع و خانواده فراهم آورند.

در زمينه اوامر حضرت حق نسبت به انسان، آن هم در ميان احكام شرعيه هيچ امرى شدت و اهميت و عظمتش هم چون امر به نماز نيست.

نماز، امر خداست؛ نماز، خواسته پروردگار عالم، عادل و حكيم است؛ نماز، بر اساس مصلحت خواهى او نسبت به انسان امر شده است.

پيروى از اين امر ضامن سعادت و باعث خير دنيا و آخرت و عامل رشد و كمال آدم است و بر هر مرد و زن و عالى و دانى اطاعت از اين امر واجب و لازم و سرپيچى از آن مايه خوارى و ذلت در دنيا و آتش و عذاب در عالم آخرت است.

نماز، برنامه اى است الهى كه براى انسان سود مادى و معنوى دارد و براى حل بسيارى از مشكلات زندگى به منزله بهترين كليد است؛ پيروى از اين امر پر اهميت، پاك كننده صفحه حيات از انواع رذايل و پليدى ها و آلودگى هاست.

 

امر الهى به نماز

نمونه اى از آيات قرآن كه در آن امر به نماز شده، لازم است از نظر شما بگذرد:

 [وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ] «5»:

و نماز را بر پا داريد، و زكات بپردازيد، و همراه ركوع كنندگان ركوع كنيد [كه نماز خواندن با جماعت محبوب خداست ].

[وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ] «6»:

و [ياد كنيد] زمانى كه از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد، و به پدر و مادر و خويشان ويتيمان ومستمندان نيكى كنيد، و با مردم با خوش زبانى سخن گوييد، و نماز را بر پا داريد، و زكات بپردازيد، سپس همه شما جز اندكى [از پيمان خدا] روى گردانيديد و شما [به طور عادت ] روى گردان هستيد.

[حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِينَ ] «7»:

بر تمام نمازها و به خصوص نماز ميانه [كه بر اساس پاره اى از روايات، نماز ظهر است ] محافظت و مراقبت كنيد، و [در حال طاعت و عبادت ] فروتنانه براى خدا بپا خيزيد.

[فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً] «8»:

نماز را [به صورت معمولش ] اقامه كنيد. مسلماً نماز همواره در اوقاتى

مشخص و معين وظيفه اى مقرّر و لازم بر مؤمنان است.

[وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى ] «9».

و خانواده ات را به نماز فرمان بده و خود نيز بر آن شكيبايى ورز؛ از تو رزقى نمى طلبيم، ما به تو روزى مى دهيم و عاقبت نيك براى پرهيزكارى است.

[فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ] «10».

پس نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و به خدا تمسّك جوييد. او سرپرست و ياور شماست؛ چه خوب سرپرست و ياورى و چه نيكو يارى دهنده اى است.

در سوره هاى نور آيه 56 و عنكبوت آيه 45 و روم آيه 31 و احزاب آيه 33 و جمعه آيه 9 نسبت به نماز امر مؤكّد شده و به طور جدى و قاطع از همه مرد و زن خواسته شده كه نماز را بپا دارند و مواظب باشند از اين حكم حكيمانه حضرت حق غفلت نورزند.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 (1)- مكارم الأخلاق: 467، الفصل الخامس فى وصية رسول اللّه صلى الله عليه و آله؛ بحار الأنوار: 74، 88، باب 4، حديث 3.

(2)- كلمة اللّه: 263.

(3)- الأمالى، شيخ صدوق: 67، المجلس السادس عشر، حديث 2.

(4)- شيخ بهايى.

(5)- بقره (2): 43.

(6)- بقره (2): 83.

(7)- بقره (2): 238.

(8)- نساء (4): 103.

(9)- طه (20): 132.

(10)- حج (22): 78.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه