قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كبر


خود بزرگ بينى از اوصاف شيطان، و باعث ايستادن در برابر خواسته هاى حق، و حقوق مردم و خوار شمردن ديگران است.

كبر در برابر حق، شيطان را از سجده بر آدم بازداشت و او را به لعنت ابد، و خروج از حريم فرشتگان، و استحقاق عذاب دائم قيامت دچار كرد.

متكبر چه كبرش نسبت به خداوند و انبيا و قرآن و امامان باشد، و چه كبرش در برابر مردم كه شايد همه ى آنها از او برتر باشند ظهور كند، عمله ى شيطان و همرنگ ابليس و ملعون و مطرود از رحمت حق است.

همانطور كه ابليس به فرموده ى قرآن از مقام و مرتبه ى بلندش به خاطر كبرش در برابر حق سقوط كرد، انسان متكبر هم از مرتبه ى انسانيت و مقام آدميت سقوط مى كند.

قرآن مجيد گرفتاران به كبر، و دارندگان روحيه ى استكبارى را مستحق عذاب دردناك قيامت مى دادند:

«... وَ أَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَ اسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذاباً أَلِيماً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً» .

و اما آنان كه از بندگى خدا امتناع كردند، و آلوده به كبر و خودپسندى شدند، و نسبت به عبادت حق تكبر ورزيدند، خداوند آنان را به عذاب دردناك معذب خواهد كرد، جز خدا كسى را يار و ياور نخواهند يافت.

قرآن مجيد اهل استكبار را از حريم محبت خدا خارج دانسته، و اين طايفه را مبغوض و منفور حق معرفى مى كند:

«... إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» .

همانا خداوند اهل تكبر را دوست ندارد.

در قيامت با عتاب شديدى به متكبرين دستور داده مى شود وارد ابواب جهنم شويد.

«ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ» .

وارد ابواب دوزخ شويد كه در آنجا هميشگى هستيد، جهنم براى اهل كبر جايگاه بدى است.

رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:

اجْتَنِبُوا الْكِبْرَ، فَانَّ الْعَبْدَ لَايَزالُ يَتَكَبَّرُ حَتّى يَقُولَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ: اكْتُبُوا عَبْدِى هذا فِى الْجَبّارِينَ .

از كبر اجتناب نماييد، هر آينه عبد پيوسته تكبر مى ورزد تا خداوند مى گويد:

نام اين بنده ى مرا در طايفه ى گردنكشان بنويسيد.

على عليه السلام فرمودند:

ايّاكَ وَالْكِبْرَ، فَانَّهُ اعْظَمُ الذُّنُوبِ، وَالْأَمُ الْعُيوبِ، وَهُوَ حِلْيَةُ ابْلِيسَ .

از كبرورزى بپرهيز، كه اعظم گناهان و پست ترين عيب هاست، كبر زينت ابليس است.

و نيز فرمودند:

عَجِبْتُ لِابْنِ آدَمَ، اوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَآخِرُهُ جِيفَةٌ، وَهُوَ قائِمٌ بَيْنَهُما وِعاءً لِلْغائِطِ، ثُمَّ يَتَكَبَّرُ .

از فرزند آدم در شگفتم، ابتدايش نطفه و پايانش مردارى بدبو، و بين ابتدا و پايانش ظرف نجاست است، آنگاه تكبر مى ورزد!

پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به همه اعلام مى كند:

ايّاكّمْ وَالْكِبْرَ، فَانَّ ابْلِيسَ حَمَلَهُ الْكِبْرُ عَلَى تَرْكِ السُّجُود لِادَمَ .

از كبر ورزيدن بپرهيزيد، همانا اين صفت زشت، ابليس را بر آن داشت كه بر خلاف دستور حق به آدم سجده نكند.

مواردى كه در صفحات گذشته نگاشته شد نشان دهنده ى تمام زشتى ها نيست، بلكه نمونه اى از پليديهاست كه گاهى وجود برخى از آنها در انسان موجب خوارى دنيا و عذاب آخرت است.

قسمتى ديگر از زشتى هاى معنوى كه آلوده بودن به آنها باطن انسان را از چهره ى زشت ترين حيوانات زشت تر مى كند و همان باطن خودش را در قيامت از چهره ى ظاهر انسان نشان مى دهد عبارت است از: تشبه به بيگانگان، ماندن در جهل و نادانى، فساد در نسل، فساد در اقتصاد، بدعتگذارى، غرور، عجز و تنبلى، سرقت، قتل نفس، تقليد حرام، بدگمانى به ديگران، بدگمانى به حق، وسوسه، پستى و لئامت، فتنه گرى، سخن چينى، شرك، آرزوى بى جا، عجله، قساوت قلب، لجاجت، جدال، غنا، اختلاف، گروه گرايى، قهر و جدايى، تعصب بى جا، طمع، تجسس در عيوب مردم، حرص، زنا، حسد، حبس حقوق پدر و مادر و زن و فرزند و ساير مردم.

اينجانب اگر مى خواست تمام اين عناوين را با كمك آيات قرآن و روايات توضيح دهد بيش از چند جلد كتاب مى شد، براى يافتن تفسير اين واژه ها لازم است به تفاسير قرآن و كتابهاى مفصل روايتى و اخلاقى مراجعه كنيد.

اين فصل را با توجه به مرورى به كل مسايل گذشته به پايان مى برم.

در قسمتى از اين نوشتار به سرفصل هاى نعمت هاى مادى و معنوى كه خداوند به انسان ارزانى داشته، و انسان براى نيرو گرفتن از آن نعمت ها جهت عبادت و بندگى بايد استفاده كند اشاره شد، در بخشى از آن به اين معنا توجه داده شد كه گناه و معصيت، معلول بى جا خرج كردن نعمت و به انحراف كشيدن امور مادى و معنوى است.

در جهت ديگر به اين حقيقت هشدار داده شد كه توبه و انابه و رجوع و بازگشت، عبارت از بازگرداندن نعمت ها به همان مسيرى است كه خداوند براى نعمت ها مقرر فرموده و به عبارت ديگر اين واقعيت بيان شد كه توبه در جهتى عبارت از حال پشيمانى و در جهتى ديگر عبارت از جبران گذشته، و در مرحله اى ديگر عبارت از توجه به آينده و قرار گرفتن در راه صلاح و سداد است.

در بخشى هم به اين معنا تذكر داده شد كه انسان هرچه آلوده به گناه باشد، مانند يك بيمار است، و تمام درهاى علاج و شفا از جانب خداوند مهربان به روى اين بيمار باز است، هرگز نبايد دچار نا اميدى شود بلكه بايد بداند و باور داشته باشد كه حضرت حق توبه پذير است، و قدرت و رحمت و لطف بى نهايتش به آسانى شامل حال گنهكار تائب مى شود، تمام گناهانش را مى بخشد و او را مشمول رحمت خود قرار مى دهد، و گنهكار هم بايد حقوق مالى مردم را باز گرداند، و حقوق واجب مالى خود را كه در قرآن مطرح است بپردازد، و واجبات قضا شده را جبران كند، و عزمش بر ترك گناه در آينده قطعى و حتمى باشد.

در بخش مهمى از اين مكتوب به آيات و روايات توبه اشاره شد، و در قسمتى مفصل داستان پرقيمت توبه كنندگان، بخصوص داستانهايى كه كمتر به گوش كسى رسيده به رشته ى تحرير درآمد، و در پايان دفتر هم راه اصلاح توبه كننده با كمك آيات و روايات در چهل عنوان نشان داده شد.

من فكر مى كنم اگر افرادى كه آلوده به گناه هستند براى يك بار زحمت مطالعه ى اين نوشتار را به خود بدهند يا گويندگان بزرگوار مذهبى و خطيبان نماز جمعه، خلاصه و فشرده ى مطالب اين اوراق را براى افراد شركت كننده در مجالس و نماز جمعه بيان كنند، براى شنوندگان بخصوص آنان كه عادت به بعضى از گناهان دارند و مايل به توبه هستند مفيد باشد.

هدايتگر هرگز نبايد از هدايت شدن مستحقان هدايت دلسرد و نا اميد باشد، هدايتگران بايد همانند انبيا و اوليا نسبت به گمراهان و گنهكاران پدرى كنند، و آنان را همچون فرزندان خود مورد لطف و محبت قرار دهند، و زير بال رحمت و مهر خود بگيرند، و در فضايى پر از صفا و صميميت، و عشق و كرامت، مسايل الهى و حلال و حرام خدايى، و واقعيات انسانى و اخلاقى را براى آنان توضيح داده، و بر اين برنامه استقامت و پايدارى و صبر و حوصله به خرج دهند.

امام عارفان، مولاى عاشقان، امير مؤمنان عليه السلام به تمام هاديان راه، و دلسوزان نسبت به مردم، و طبيبان روحى پيام داده اند، كه از علاج بيمار گناه نا اميد مباشيد.

مهرورزى به مردم، و رحمت و لطف داشتن به اهل گناه و تحمل رنج و زحمت براى توبه دادن آنان، عالى ترين عامل جذب رحمت الهى در دنيا و آخرت است.

مردى به رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم عرضه داشت:

احِبُّ انْ يَرْحَمَنِى رَبّى، قالَ: ارْحَمْ نَفْسَكَ، وَارْحَمْ خَلْقَ اللَّهِ يَرْحَمْكَ اللَّهُ .

دوست دارم خدا به من رحم كند، فرمودند: به خودت و به تمام مخلوقات خدا رحم كن، خداوند تو را مشمول رحمتش مى نمايد.

از جمله ى خلق خدا افراد گنهكارند كه به عللى گرفتار گناه شده اند، نبايد گنهكار را طرد كرد و با او با تلخى روبرو شد، بايد او را به عنوان يك بيمار مورد توجه قرار داد، بيمارى كه فطرتاً طلب يارى مى كند و براى نجات خويش استغاثه مى نمايد. او به حقيقت قابل ترحم است، وى را دعوت كنيد، اگر نيامد شما دنبال او برويد، با نرمى با او سخن بگوييد، آثار خطرناك گناه را در دنيا و آخرت برايش بيان نماييد، عنايات و الطاف خدا را كه در همه ى عمر شامل او بوده يادآورى كنيد و اميد داشته باشيد كه خداوند به وسيله ى شما به او توفيق بازگشت و توبه و انابه مى دهد، كه تحمل شما براى هدايت او، و هدايت شدن او به دست شما براى شما از هر عملى ثوابش بيشتر و بالاتر است.

على عليه السلام مى گويد: پيامبر مرا براى تبليغ دين به يمن فرستاد، به من فرمودند:

با احدى جنگ مكن مگر پس از اينكه او را به اسلام دعوت كنى، سپس فرمودند:

وَايْمُ اللَّهِ لَانْ يَهْدِىَ اللَّهُ عَلى يَدَيْكَ رَجُلًا خَيْرٌ لَكَ مِمّا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ وَغَرَبَتْ .

قسم به ذات اللَّه، اين كه خداوند مردى را به دست تو هدايت كند براى تو از آنچه كه آفتاب بر آن مى تابد و غروب مى كند بهتر است.

خداوندا! ما را كه سرمايه اى جز اشك چشم و اسلحه اى جز دعا و مايه اى غير اميد به تو نداريم به توبه و انابه ى حقيقى موفق كن، و وجود ما را به صلاح و سداد و تقوا و عبادت و بندگى آراسته فرما، و در بقيه ى عمر از آلوده شدن به هر گناه ظاهرى و باطنى حفظ كن، و حيات و ممات ما را حيات و ممات محمد و آل محمد قرار بده.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه