در گذشته بعضی از فلاسفه که معتقد به افلاک نه گانه بطلیموسی پوست پیازی بودند مانع مهم معراج از نظر علمی وجود همین افلاک و لزوم خرق و التیام در آنها می ؛پنداشتند. ولی با فرو ریختن پایه ؛های هیئت بطلمیوسی مسأله خرق و التیام بدست فراموشی سپرده شد، اما با پیشرفتی که در هیئت جدید به وجود آمد مسائل تازه ؛ای در زمینه معراج مطرح شده و سؤالاتی از این قبیل
1- برای اقدام به یک سفر فضائی نخستین مانع نیروی جاذبه است که باید با وسائل فوق ؛العاده بر آن پیروز شد، زیرا برای فرار از «حوزه جاذبه زمین» سرعتی لااقل معاد چهل هزار کیلومتر در ساعت لازم است!.
2- مانع دیگر، فقدان هوا در فضای بیرون جو زمین است که بدون آن انسان نمی ؛تواند زندگی کند.
3- مانع سوم گرمای سوزان آفتاب و سرمای کشنده ؛ای است که در قسمتی که آفتاب مستقیماً می ؛تابد و قسمتی که نمیتابد وجود دارد.
4- مانع چهارم اشعّه ؛های خطرناکی است که در ماوراء جو وجود دارد، مانند اشعه کیهانی و اشعّه ماوراء بنفش و اشعه ایکس، این پرتوها هرگاه به مقدار کم به بدن انسان بتابد زیانی بر ارگانیسم بدن او ندارد، ولی در بیرون جوّ زمین این پرتوها فوق ؛العاده زیاد است و کشنده و مرگبار، اما برای ما ساکنان زمین وجود قشر هوای جوّ مانع از تابش آنها است.
5- پنجمین مانع مشکل بی ؛وزنی است، گر چه انسان تدریجاً می ؛تواند به بی ؛وزنی عادت کند، ولی برای ما ساکنان روی زمین اگر بی ؛مقدمه به بیرون جوّ منتقل شویم و حالت بی ؛وزنی دست دهد تحمل آن بسیار مشکل یا غیر ممکن است.
6- و سرانجام مشکل زمان ششمین مشکل و از مهمترین موانع است، چرا که علوم روز می ؛گوید سرعتی بالاتر از سرعت سیر نور نیست و اگر کسی بخواهد در سراسر آسمانها سیر کند باید سرعتی بیش از سرعت سیر نور داشته باشد.
در برابر این سؤالات توجه به چند نکته لازم است
1 ـ ما می ؛دانیم که با آنهمه مشکلاتی که در سفر فضائی است بالاخره انسان توانسته است با نیروی علم بر آن پیروز گردد، و غیر از مشکل زمان همه مشکلات حل شده و مشکل زمان هم مربوط به سفر به مناطق دور دست است.
2 ـ بدون شک مسأله معراج، جنبه عادی نداشته، بلکه با استفاده از نیرو و قدرت بی ؛پایان خداوند صورت گرفته است، و همه معجزات انبیاء همین ؛گونه است، به عبارت روشنتر معجزه باید عقلا محال نباشد، و همین اندازه که عقلا امکان ؛پذیر بود بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است. هنگامی که بشر با پیشرفت علم توانائی پیدا کند که وسائلی بسازد سریع، آنچنان سریع که از حوزه جاذبه زمین بیرون رود، سفینه ؛هائی بسازد که مسأله اشعه ؛های مرگبار بیرون جو را حل کند، لباسهائی بپوشد که او را در برابر سرما و گرمای فوقالعاده حفظ نماید، با تمرین، به بی وزنی عادت نماید، خلاصه جائی که انسان بتواند با استفاده از نیروی محدودش، این راه را طی کند آیا با استمداد از نیروی نامحدود الهی حل شدنی نیست؟! ما یقین داریم که خدا مرکب سریع ؛السیری که متناسب این سفر فضائی بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است، و او را از نظر خطراتی که در این سفر وجود داشته زیر پوشش حمایت خود گرفته، این مرکب چگونه بوده است و چه نام داشته؟ براق؟ رفرف؟ یا مرکب دیگر؟ در هر حال مرکب مرموز و ناشناخته ای است از نظر ما؟ از همه اینها گذشته فرضیه حداکثر سرعت که در بالا گفته شد، امروز در میان دانشمندان متزلزل شده، هر چند «اینشتاین» در فرضیه معروف خودش به آن سخن معتقد بوده است.دانشمندان امروز می ؛گویند امواج جاذبه بدون نیاز به زمان در آن واحد از یکسوی جهان به سوی دیگر منتقل می ؛شود و اثر می ؛گذارد، و حتی این احتمال وجود دارد که در حرکات مربوط به گستردگی جهان (می دانیم جهان در حال توسعه است و ستاره ؛ها و منظومه ؛ها به سرعت از هم دور می ؛شوند) منظومه ؛هائی وجود دارند که با سرعتی بیش از سرعت سیر نور از مرکز جهان دور می ؛شوند. کوتاه سخن اینکه مشکلاتی که گفته شد هیچکدام به صورت یک مانع عقلی در این راه نیست، مانعی که معراج را به صورت یک محال عقلی درآورده، بلکه مشکلاتی است که با استفاده از وسائل و نیروی لازم قابل حل است.