قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خواب و نفَسِ در رمضان


حالا من هستم كه از شما طلب دارم، تازه آن بدهى اى كه تو به من دارى، سى روز ماه رمضان است. من اين بدهى را كه از تو استيفا مى كنم، در مقابلش آنچه را كه به تو برمى گردانم، ابدى و دائمى است. غير از حسابهايى كه در روز و شب ماه رمضان برايت دارم، كه مهمان من اگر در روز ماه رمضان بعد از نماز صبح يا نزديك ظهر يا بعد از ظهر، كنار سفره من با اين دعوت محبت دارِ من بخوابد، ثواب هايى براى او در نظر گرفته ام كه در هيچ مهمانى ديگرى اين كار را نمى كنند.

تاجر بازار دعوتت كرده، هر چه هم خوابت بگيرد، باز دو زانو مى نشينى تا غذايت را بخورى و بگويى من مى خواهم مرخص بشوم. اما حالا كه دعوت من را قبول كردى، پيشم آمدى، كنار سفره ام هم نشستى، حالا دراز مى كشى و مى خوابى، آن مقدارى كه خواب هستى، به ملائكه ام مى گويم: به پايت عبادت و تسبيح بنويسند. خواب هستى و هيچ چيز نمى گويى، اما به آنها مى گويم: در حالت خواب در پرونده او « سبحان الله والحمدلله » بنويسيد، اين مهمان من است، خوابش عبادت است، نفسش از سحر تا افطار ـ چند نفس مى شود؟ ـ تسبيح است.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه