قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خسران بى عدالتى


« إِنَّ الاْءِنسَـنَ لَفِى خُسْرٍ »

قسم به آن روزگار هر كس در مدت عمرش عادل نباشد، خسران كرده است.

عادل به چه كسى مى گويند؟ به كسى كه شرايط تقليد در او جمع باشد. كسى كه جلو بايستد، و با اطمينان بشود به او نماز را اقتدا كرد. كسى كه بشود صيغه طلاق را با شنيدن حرفش جارى كرد.

كسى كه كليد خزانه يك دولت را به دستش بدهند، و بعد از ده سال هم بگوييم: آقا ممنون و متشكر، كس ديگرى را مى خواهيم سر كار بياوريم، شما پير شده ايد، ولى به خاطر اطمينان كامل و صحيح به او، حساب از او نخواهيم، يعنى اصلاً زمينه حساب خواهى نداشته باشد، يعنى شصت ميليون جمعيت به او اعتماد صد در صد داشته باشند و حق هم باشد.

يوسف عليه السلام وقتى از زندان آزاد شد، به عزيز مصر گفت:

« اجْعَلْنِى عَلَى خَزائِنِ الاْءَرْضِ إِنِّى حَفِيظٌ عَلِيمٌ »

وزارت دارايى را به من بده. چند سال وزير دارايى بود؟ يك بار به او نگفتند: دفترهاى دارايى را بياور و باز كن، ببينيم چقدر مملكت دخل و خرج داشته است.

عادل كسى است كه بعد از سى سال ازدواج، از همسرش بپرسيد: شوهرت چگونه آدمى است؟ بگويد: من در اين سى ساله زندگى، غير از عمل به احكام اسلام در همسردارى و بچه دارى و كاسبى از او هيچ چيز ديگرى سراغ ندارم. مى گويى: يعنى خانم! شما از اين سى سال زندگى، هيچ نگرانى اى از او ندارى؟ مى گويد: اصلاً.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه