قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

سبب فساد و تباهى و مفسد شدن‏

حضرت صادق (ع) به بهترين صورت و با استوارترين روش، مفسدان و سبب فسادشان را روانكاوى نموده كه اين روانكاوى ازهرجهت براى دانشمندان اين رشته در شرق وغرب جهان قابل دقت است، و نشانگر اين حقيقت است كه امامان شيعه از دانشى سرشار، وعلمى جامع، و حكمتى استوار باعنايت و رحمت خدا برخوردار بودند و فوق كلام آنان تا قيامت در رشتههائى كه اظهارنظر كردهاند از هيچ عالم و دانشمندنى شنيده نخواهد شد.

امام (ع) ميفرمايد: فساد ظاهر ريشه در فساد باطن دارد، كسى كه باطن خود را با داروى وحى و نسخه اى چون قرآن اصلاح نمايد، خداوند توفيق اصلاح ظاهرش را به او عنايت ميكند، و آن كه در باطن وجودش از عظمت حق بيم داشته باشد، و از دادگاههاى قيامت و عذاب دوزخ بترسد، خدا آبرويش را در فضاى آشكار حيات نميبرد.

بزرگترين فساد و در وجود آدمى غفلت و بيخبرى از خداست، و اعظم فساد اين است كه آدمى به دست خود وجودش را به غفلت از حق بسپارد، و اين فساد ناشى از آرزوهاى دور و دراز مادى، وحرص برمال دنيا و تكبر دربرابر حق است، چنان كه خداى عزيز در داستان قارون درقرآن به اين معنا اشاره كرده است كه اهل ايمان به او گفتند:

وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ: اى قارون در روى زمين به دنبال فساد مباش، و تباهى در زمين را مخواه، زيرا خدا مفسدين را دوست ندارد.

آرزويهاى مادى طول و دراز كه خارج از دسترس بود، و حرص برثروت و تكبر در برابرحق كه در قارون به صورت طبيعت ثانويه درآمده بود، ريشهاش عشق به دنيا و جمع ثروت و پيروى از نفس وخواستههاى بيمهارش، و برپا نگاه داشتن شهوات حيوانى و خارج از حدود، و علاقه به تعريف و ثناى نسبت به خود از جانب ديگران، و هماهنگى با شيطان و قدم جاى قدم او گذاشتن بود، و همه اين امور كه هريك از آنها براى هلاكت انسان و خسران ابدياش كافى است در نقطه غفلت باهم جمع ميشود، و در فضاى تاريك فراموشى و نسيان نسبت به عنايات و الطاف حق و نعمتهاى با ارزشش گريبان انسان را ميگيرد. قرآن مجيد به تك تك انسانها سفارش ميكند و هشدار ميدهد كه:

وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ:

از گروه غافلان و بيخبران از حقايق مباش.

حضرت صادق (ع) در روايتى ميفرمايد:

«ان كان الشيطان عدواً فالغفلة لماذا؟ وان كان الموت حقا فالفرح لماذا؟»

اگرشيطان دشمن واقعى توست كه يقيناً هست پس بيخبرى از حقايق و غفلت از خدا براى چيست؟ و اگر مرگ امرى قطعى و مسلم است ك هست پس خوشحالى و سرور آميخته به كبروغرور براى چيست؟

در فضاى غفلت كه فضاى بسيار تاريكى است انسان دچار انواع فساد و تباهى ميشود، و توجهى هم به آن ندارد، فساد در اقتصاد و شهوت و مال اندوزى كه معلول غفلت از خداست آن چنان سنگين است كه پيامبراسلام را به وحشتى سنگين و بيمى سخت نسبت به امت گرفتار كرد:

حضرت موسى بن جعفر از پدرانش از رسول خدا روايت ميكند كه آن حضرت فرمود:

«ان اخوف ما اتخوف على امتى من بعدى هذه المكاسب المحرمة، الشهوة الخفيه، والربا:»

بيترديد ترسناك ترين چيزى كه مرا برامتم پس از خودم ميترساند: كسبهاى حرام، و شهوت رانيهاى پنهانى خلاف شرع و انسانيت، و رباخوارى است.

به مردمى كه دچار فسادند لازم است تذكر داده شوند كه شيطان اين دشمن آشكار انسان و انسانيت با عملكردى كه داريد برشما چيره و مسلط گشته، و چرخ عقلتان را از كار انداخته، و چراغ وجدانتان را خاموش ساخته، و مايه فطرتتان را غرق تاريكى و ظلمت نموده، و يادخدا را فراموشتان داده است چنان كه قرآن ميفرمايد:

«اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ:» «1»

شيطان برآنان چيره شده، پس يادخدا را از يادشان فراموشى داده، اينان گروه شيطانى اند، هشدار كه گروه شيطان همان زيانكاران و اهل خسارت اند.

اميرالمؤمنين (ع) كاركرد مفسدان را سه جمله بيان ميفرمايد:

«زرعوا الفجور، وسقوه الغرور، وحصدوالثبور:»

تخم ودانه گناه و معصيت و فسق و فجور كاشتند، آن را با آب مكر و فريب آبيارى كردند، و نهايتاً از زراعت خود عذاب و بدبختى برداشت نمودند.

در بيانى ديگر به بازيگرى انسان مفسد اشاره كرده ميفرمايد:

و آن ديگر كه قيافه علم ودانش به خود گرفته تا دانشمندش نامند، درحالى كه از دانش بيبهره است، بخشى از نادانيها را از گروهى نادان فراگرفت، و مسائل گمراه كننده را از گمراهان آموخته و رطبى و يابسى به هم بافته، دامهائى از طناب غرور و سخنان دروغين برسرراه مردم افكنده، قرآن اين كتاب هدايت و بصيرت آور را براميال و خواستههاى شيطانى خود تطبيق ميدهد، و حق را با كمك هوسهاى آلوده خود تفسير ميكند.

مردم را از گناهان بزرگ ايمن ميسازد تا در آلودگى معصيت و لجن فسق و فجور بمانند، و جرائم بزرگ را سبك جلوه ميدهد، ادعا ميكند كه از دست زدن به شبهات و آلوده شدن به آنها پرهيز دارد، ولى درآنها غوطه ميزند، ميگويد: از بدعتها دورم ولى در آنها غرق شده است، چهره ظاهر او انسان و قلبش قلب حيوان درنده است، راه هدايت را نميشناسد كه از آن پيروى كند، و راه باطل را نميداند كه از آن بپرهيزد پس مرده اى است در ميان زندگان. «1» در پايان آيه مورد بحث و تفسير، وجود مبارك حضرت حق اين عهدشكنان و قطع كنندگان آنچه كه خدا به پيوند آن فرمان داده و فسادكنندگان روى زمين را گروه خاسران معرفى كرده است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه