قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

با وجود آیاتی مانند «ایاک نعبد و ایاک نستعین» چرا باز هم به پیامبر و ائمه توسل می جوییم؟

دلایل عقلی گواهی می‌دهند که همه‌ی شئون ممکن از وجود و هستی و قدرت و نیروی آن، از جانب خدا است. همان‌طور که ممکن در وجود خود به خدا نیاز دارد، هم‌چنین در انجام عمل و کار خود از قدرت خدا بی‌نیاز نیست.

در ابتدا باید معنای استعانت و کمک خواستن از خدا روشن شود که آیا هر نوع کمکی از دیگران به حکم این آیه اشکال دارد یا یک نوع کمک خواستن است که با توحید افعالی منافات دارد؟
دلایل عقلی گواهی می‌دهند که همه‌ی شئون ممکن از وجود و هستی و قدرت و نیروی آن، از جانب خدا است. همان‌طور که ممکن در وجود خود به خدا نیاز دارد، هم‌چنین در انجام عمل و کار خود از قدرت خدا بی‌نیاز نیست.
درست است که انسان در کار و کردار خود مختار و آزاد است، ولی او هر کاری را انجام دهد، در پرتو قدرتی است که هر لحظه از جانب خدا به وی می‌رسد و اگر یک لحظه فیض الهی قطع گردد، او به انجام کاری قادر نخواهد بود.
این تنها انسان نیست که در اصل هستی و انجام کار بی‌نیاز از خدا نیست، بلکه تمام اسباب و عوامل طبیعی در اصل هستی و انجام هر عملی به خدا نیازمند بوده. و اگر مدد حق و کمک‌های او یک لحظه قطع گردد، عوامل طبیعی قادر بر انجام کار خود نخواهند بود.
بنابراین در صفحه‌ی هستی، یک موثر و بی‌نیاز حقیقی بیش نداریم و آن ذات اقدس خدا است که خود و مخلوقات خود را در قرآن چنین توصیف می‌کند:«یا اَیُّهَا النّاسُ اَنْتُم الْفُقَراءُ اِلَی اللهِ وَ اللهِ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمید». «ای مردم! شما به سوی خدا محتاج هستید و خداوند بی‌نیاز و ستوده است».یعنی جز خدا، همگی فقیر و محتاج و نیازمند می‌باشید و هیچ عاملی در جهان هر چند هم قوی و نیرومند باشد و هزاران برابر خورشیدِ منظومه‌ی ما قدرت و نیرو داشته باشد، باز به خدا نیازمند بوده و بدون قدرت او نمی‌تواند کاری انجام دهد.
از این بیان روشن می‌گردد که در صفحه‌ی وجود، یک معین و کمک کننده حقیقی بیش نداریم و اعانت و کمک‌کننده به حکم این فقیر بالذات است بدون اتکا به وی، نمی‌تواند کاری صورت دهد همچنان که هیچ موجودی نمی‌تواند مانع از نفوذ اراده خدای قاهر گردد.
آیه زیر و آیات مشابه آن بیان‌گر این حقیقت می‌باشد:«قُلْ مَنْ ذا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللهِ اِنْ اَرادَ بِکُمْ سُوءاً اَوْ اَرادَ بِکُمْ رَحْمَهً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ وَلِیّاً نَصِیراً».«بگو: اگر خدا درباره‌ی شما اراده‌ی عذاب کند، کیست که شما را از عذاب او حفظ کند و یا اگر اراده رحمت نماید (کیست که مانع گردد) در این موقع برای خود جز خدا ولی و ناصری نمی‌یابند».


استعانت از غیر خدا
استعانت از غیر خدا به دو صورت ممکن است:
1. از عاملی خواه طبیعی و خواه غیر طبیعی، از این نظر کمک می‌خواهیم که ذات و فعل او متعلق به خدا بوده و او این اثر را به آن داده است که در مواردی مشکلات بندگان را مرتفع سازد. و در حقیقت یک چنین کمک خواهی از غیر خدا منفک و جدا از استعانت از خدا نیست، زیرا او است که آن قدرت را به آن بخشیده است و هر لحظه‌ای بخواهد آن را باز می‌ستاند.
اگر کشاورز موحد و خداشناس، از آفتاب و آب و شخم زمین و کودشیمیایی کمک می‌گیرد، در حقیقت از خدا استمداد می‌کند، زیرا اوست که به این عوامل قدرت و نیرو بخشیده است که می‌توانند دانه‌ها را پرورش دهند و به حد کمال برسانند.
2. از انسان و یا عامل طبیعی کمک بطلبیم و او را در وجود هستی و یا لااقل در ایجاد و کمک کردن، مستقل اندیشیده و بی‌نیاز از خدا بدانیم و معتقد گردیم که او بدون استمداد از قدرت خداوند و بدون اتکا به او و بدون اذن و اجازه وی، می‌تواند ما را یاری کند و سرنوشت ما در دست اوست و کار ما به او سپرده شده است. یک چنین استعانت، شرک بوده و با آیاتی که استعانت را به ذات اقدس خدا منحصر می‌سازند، مخالف است.مولف «المنار» در بیان این حقیقت دچار اشتباه شده و تصور کرده است که مرز توحید این است که در تحصیل مقاصد خود، در درجه‌ی نخست، از قوه و قدرت خود، و از مساعدت یکدیگر استفاده کنیم و باقی‌مانده‌ی کار را به خداوند قادر واگذاریم و از او بخواهیم که کار ما را به ثمر برساند. نه از دیگری، زیرا درست است که ما باید از قوه و قدرت خود و به اصطلاح از عوامل طبیعی و مادی حداکثر بهره‌برداری را بکنیم، ولی باید در کیفیت بهره‌برداری متوجه باشیم که این عوامل از خود استقلال و اصالتی ندارند، زیرا در غیر این صورت گام از مرز توحید فراتر خواهیم نهاد.حالا اگر کسی معتقد گردد که علاوه بر این قوا و نیرو که در اختیار ما هست، یک رشته علل غیر طبیعی داریم که به اذن خدا می‌توانند ما را یاری کنند و هرگز در وجود و ایجاد و اصل هستی و یاری کردن استقلال نداشته و اصالتی ندارند، یک چنین فرد با چنین اعتقاد اگر از این اسباب غیر طبیعی کمک بطلبد، نه تنها استعانت او صحیح است، بلکه کمک‌خواهی او به گونه‌ای کمک‌خواهی از خدا است. و کوچک‌ترین تفاوتی میان این دو نوع استعانت (استعانت از عوامل طبیعی و استعانت از بندگان پاک خدا) نیست. اگر چنین استعانتی شرک شمرده شود، باید استعانت نخست نیز در جرگه‌ی شرک قرار گیرد.از این بیان، هدف دو نوع از آیات که یکی استعانت را به خدا منحصر کرده، و ناصر و معینی جز خدا معرفی نمی‌کند، در حالی که گروه دوم ما را به یک رشته معین‌های دیگری دعوت می‌کنند و آن‌ها را نیز معین و ناصر می‌دانند، روشن می‌گردد که میان این دو گروه از آیات تعارض نیست.گروهی از معارف عقلی قرآن آگاهی صحیح ندارند، به دسته‌ی نخست می‌چسبند و هر نوع استعانت از غیر خدا را غلط و نادرست می‌خوانند سپس ناچار می‌شوند که مساله‌ی استعانت از نیروی انسانی و اسباب مادی را به دلیل این که شرع اجازه داده است (تخصیص) از تحت آیات بیرون سازند؛ یعنی تنها باید از خدا استعانت جست، مگر در مواردی که خدا اجازه داده باشد از غیر او کمک بگیریم. در منطق این گروه، کمک‌گیری از نیروی انسانی و عوامل طبیعی در حالی که کمک‌گیری از غیر خداست، ولی جایز و مشروع می‌باشد، در حالی که هدف آیات غیر از این است.
مجموع آیات ما را به یک مطلب دعوت می‌کند و آن این که از غیر خدا نباید استعانت جست، و استعانت از عوامل دیگر باید به گونه‌ای باشد که با حصر استعانت از خدا منافاتی نداشته باشد و کمک‌خواهی از آن‌ها، استعانت از خدا محسوب گردد نه خارج از آن؛ به عبارت دیگر معین و ناصر اصیل و مستقل که نصرت و اعانت معین و ناصرهای دیگر از او سرچشمه می‌گیرد، جز خدا کسی نیست؛ ولی در عین حال در جهان آفرینش علل و اسبابی داریم که به اذن و فرمان خدا و قدرت خدادادی، افراد بشر را یاری می‌کنند. و کمک‌خواهی از فرع، کمک‌خواهی از اصل است.
اینک به برخی از آیات هر دو گروه اشاره می‌کنیم:
«... وَ مَا النَّصْرُ اِلا مِنْ عِنْدِاللهِ الْعَزِیز الحَکیم».
«نصرت فقط از جانب خدای توانا و حکیم است».
«اِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعین».
«فقط تو را می‌پرستیم و از تو یاری می‌جوییم»
آیات ذکر شده نمونه‌هایی از گروه نخست بود. اینک به آیات گروه دوم که به ما دستور می‌دهد از عواملی غیر خدا نیز استمداد کنیم اشاره می‌نماییم:
1. «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوهِ»
«از صبر و بردباری و نماز کمک بگیرید»
2. «... وَتَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَ التَّقْوی..»
«در کارهای نیک و پرهیزگاری به همدیگر کمک کنید»
3. «.. ما مَکَّنّی فِیهِ خَیرٌ فَاَعِینُونی...»
«آن چه را پرودگارم به من تمکن داده است بهتر است شما مرا (در ساختن سد) یاری کنید».
4. «... وَ اِنِ اسْتَنْصَروُکُمْ فِی الدِّین فَعَلْیکُمُ النَّصْرُ..»
«اگر مسلمانان غیر مهاجر از شما مسلمانان مهاجر کمک طلبیدند، آنان را یاری کنید»
کلید حل این گونه از آیات آشکار است و آن این که: در جهان آفرینش یک فاعل مستقل و موثر تام داریم که در وجود و ایجاد به جایی متکی نیست و عوامل دیگر در وجود و ایجاد به او احتیاج دارند و همگی به اذن و قدرت او انجام وظیفه می‌کنند و اگر او به عوامل دیگر قدرت و نیرو نمی‌داد به کوچک‌ترین کاری، قدرت نداشتند.در سوره‌ی توحید جریان نیز از این قرار است. کمک‌کننده‌ی واقعی در تمام مراحل خداست و از هیچ کس نمی‌توان به عنوان معین مستقل کمک خواست. از این جهت یک چنین استعانت منحصر به ذات اقدس اوست، ولی این مانع از آن نیست که از دیگران به عنوان عامل غیر مستقل که در پرتو عنایات خدا ما را کمک می‌کنند کمک بطلبیم. و یک چنین استعانت، با حصر کمک‌خواهی از خدا منافات ندارد، زیرا:
اولاً: استعانتی که مخصوص ذات اقدس خداست، غیر استعانتی است که درباره‌ی عوامل دیگر انجام می‌گیرد؛ کمک‌خواهی از فردی به عنوان این که بالذات و بدون اتکا به جایی کاری صورت ‌می‌دهد و ما را کمک می‌کند، مخصوص ذات الهی است، در حالی که درخواست کمک از عوامل دیگر به گونه‌ی دیگر است و آن این که به اتکای قدرت خدا ما را یاری می‌کنند، نه بالذات و مستقلاً. اگر استعانت به صورت نخست مخصوص ذات اقدس الهی گردید، دلیل نمی‌شود که دومی نیز مخصوص ذات او باشد.
ثانیاً: یک چنین کمک‌خواهی از مخلوق خدا، منفک از کمک‌خواهی از خدا نیست، بلکه عین کمک‌خواهی از اوست. و در جهان‌بینی یک فرد موحد که همه جهان را فعل خدا و مستند به وی می‌داند، چاره‌ای جز این نیست.
در پایان یادآور می‌شویم که:مولف « المنار» در ج 1، ص 59 چون استعانت از ارواح مقدسه را یک نوع بیش تصور نکرده است، آن را ملازم با شرک دانسته است و می‌گوید:« ومن هنا تعلمون ان الذین یستعینون باصحاب الاضرحه و القبور علی قضاء حوائجهم و تیسر امورهم و شفاء امراضهم و نماء حرثهم و زرعهم و هلاک اعدائهم و غیر ذلک من المصالح، هم عن صراط التوحید ناکبون و عن ذکر الله معرضون؛ آنان که از صاحبان ضریح و قبور برای ادای حاجت‌‌های خویش و آسانی کارهای خود و بهبودی بیمارانشان و نمو زراعت و نابودی دشمنان‌شان کمک می‌طلبند، از جاده توحید، منحرف و از یاد خدا رو گردانند».اشکال این سخن روشن است، زیرا درخواست کمک از غیر خدا بسان کمک‌خواهی از عوامل طبیعی، بر دو نوع است: یکی عین توحید و دیگری مایه‌ی شرک است؛ یکی ملازم با یاد خدا و آن دیگری موجب فراموشی خداست.مرز توحید و شرک، اسباب ظاهری و غیر ظاهری نیست، بلکه مرز آن همان استقلال و عدم استقلال، غنا و فقر، اصالت و عدم اصالت است.فعالیت عوامل غیر مستقل و وابسته به خدا، به اذن اوست و کمک‌خواهی از آن، نه تنها مایه‌‌ی غفلت نیست، بلکه مایه‌ی توجه به خداست، مع الوصف چگونه می‌گوید: «عن ذکر الله معرضون» و اگر این نوع استعانت‌ها مایه‌ی فراموشی خدا باشند، باید توسل به اسباب مادی و نیروهای انسانی نیز مایه‌ی فراموشی گردند.شگفت است از نویسنده‌ی دیگری مانند شیخ محمود شلتوت که در تفسیر خود عین جمله‌های (عبده) را بی‌کم و زیاد آورده و مسئله را خاتمه داده است و ظاهر حصر را «اِیّاکَ نَسْتَعِین» گرفته و از حقیقت آیه و آیات دیگر غفلت کرده است.

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه