قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

اطوار دل‏

و دل را اطوار مختلف است كه: [وَ قَدْ خَلَقَكُمْ أَطْواراً].در حالى كه شما را مرحله به مرحله [خاك، نطفه، علقه، مضغه، گوشت، استخوان و.] آفريده است.

طور اول: دل را صدر گويند و آن معدن گوهر اسلام است.

 [أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ ].آيا كسى كه خدا سينه اش را براى [پذيرفتن ] اسلام گشاده است، و بهره مند از نورى از سوى پروردگار خويش است.

و هر وقت كه از نور اسلام محروم ماند معدن ظلم و كفر است كه:

[وَ لكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللَّهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ ].ولى آنان كه سينه براى پذيرفتن كفر گشاده اند، خشمى سخت از سوى خدا بر آنان است و آنان را عذابى بزرگ خواهد بود.

و محل وساوس شيطان و تسويلات نفس، صدر است كه:

[يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ].از زيان وسوسه گر كمين گرفته و پنهان.

و صدر پيوست دل است و اندرون دل اين ها راه نيست؛ زيرا كه دل خزينه حق است و آسمان صفت است، اين ها را به آنجا راه نيست كما قال:

[وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ ].و آن را از هر شيطان رانده شده اى حفظ كرديم.

طور دوم: از دل را قلب خوانند و آن معدن ايمان است كه:

 [كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمانَ ].اينانند كه خدا ايمان را در دل هايشان ثابت و پايدار كرده.

و محل نور عقل است به مفاد:

[لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها].براى آنان دل هايى [بيدار و بينا] پيدا شود كه با آن بينديشند.

طور سوم: شغاف است و آن معدن عشق و محبت و شفقت است بر خلق:

[قَدْ شَغَفَها حُبًّا].كه عشق آن نوجوان در درون قلبش نفوذ كرده.

و محبت خلق از شغاف نگذرد.

طور چهارم: فؤاد است و آن معدن مشاهده و محل رؤيت است كه:

[ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى ].آنچه را دل [پيامبر] ديد [به پيامبر] دروغ نگفت.

طور پنجم: را حبة القلب گويند كه معدن محبت حضرت عزت است و خاص آن محبت راست كه محبت مخلوق را در آن گنجايش نيست.

هواى ديگرى در ما نگنجد

 

در اين سر بيش از اين سودا نگنجد

طور ششم: را سويدا گويند و آن معدن مكاشفات غيبى و علوم لدنى است، ومنبع حكمت و گنجينه اسرار الهى و محل علم اسما:

 [وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها].و خدا همه نام ها [ىِ موجودات ] را به آدم آموخت.

و در وى انواع علوم كشف شود كه ملائكه از آن محرومند.

اگر كرده غمت غارت هوش دل ما

 

درد تو شده خانه فروش دل ما

سرى كه مقدسان از آن محرومند

 

عشق تو فرو كوفت بگوش دل ما

طور هفتم: را مهجة القلب گويند، در آن معدن انوار تجلى هاى صفات الوهيت است و سرّ:

[وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ ].به يقين فرزندان آدم را كرامت داديم.

اين است و اين جنس كرامت با هيچ نوعى از انواع موجودات نكردند.

پس تمامى صحت و سلامت و صفاى دل در آن است كه به كلى از آفت بيمارى:

[فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ].در دلِ آنان بيمارىِ [سختى از نفاق ] است.

خلوص يابد و همگى آن اطوار سر بر خط عبوديت نهند و هر طور به خاصيت آن معنى كه در آن مودع است مخصوص گردد، بر وفق فرمان و طريق متابعت و چنان كه قالب را هفت عضو است و بر هفت عضو سجده فرموده اند كه:

امِرْتُ أنْ أسْجُدَ عَلى سَبْعَةِ أعْضاءٍ.

مأمورم كه بر هفت عضو سجده كنم.

دل را نيز سجده بر هفت طور واجب است و سجده اول آن است كه روى از همه مخلوقات بگرداند و از تمتعات دنيوى و اخروى اعراض كند و به همگى وجوه متوجه حضرت شود و از حق جز حق هيچ نطلبد.

ما زدوست غير از دوست مقصدى نمى خواهيم

 

حور و جنت اى زاهد بر تو باد ارزانى

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه