قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قوّه هاضمه

تا به حال صدها و هزارها كتاب درباره هاضمه و كيفيّت كار دستگاه گوارش  نگاشته شده است ؛ ولى هر سال كشفيّات جديدى در اين زمينه منتشر مى شود كه گويى با موجود جديدى رو به رو مى شويم كه در گذشته هرگز او را تجربه نكرده ايم . موضوع هميشه تازگى دارد و توجّه انسان را به خود جلب مى كند . اگر ما جهاز هاضمه را به يك آزمايشگاه شيميايى تشبيه كنيم و مواد غذايى را كه
به درون آن مى رود ، مواد خام اين آزمايشگاه بدانيم ، آن وقت حيرت مى كنيم كه عمل هضم ما تا آن اندازه كامل است كه هر چيز خوردنى را در دستگاه هاضمه هضم مى شود و به تحليل مى رود مگر خود معده كه دست نخورده باقى مى ماند .  ما معمولاً مقدارى غذاى متنوّع به صورت مواد خام به اين آزمايشگاه مى ريزيم و اصلاً به فكر آن نيستيم كه اين دستگاه چگونه مى چرخد و فعل و انفعالات شيميايى در جهاز هاضمه با اين مواد خام چه معامله اى مى كند . ما كباب ، گوشت ، گل كلم ، بقولات ، ماهى سرخ كرده ، نان و سبزيجات را خورده و همه را با چند
ليوان آب فرو برده و مخلوط مى كنيم ، گاهى نيز به عنوان دارو مواد گوگردى و عصاره هاى حياتى را بلع مى كنيم ، آن وقت معده ما از ميان همه اين مواد و اغذيه ، آنچه را كه مفيد تشخيص بدهد انتخاب و آن را با مواد شيميايى كه خود توليد كرده است خمير و آسياب نموده وسپس فضولات آن را دفع مى نمايد و بقيّه را به پروتئين تبديل كرده و به مصرف تغذيه سلولهاى بدن مى رساند . دستگاه گوارش از بين اغذيه ، آهك و گوگرد و يُدْ و آهن و ماده ديگرى را كه مفيد و لازم تشخيص بدهد جدا مى كند و مراقبت كامل به عمل مى آورد تا ذرّات اصلى و مفيد آن از بين نرود و به مصرف تهيّه هورمونها برسد و مواد حياتى لازم ، هميشه به مقدار كافى در دسترس باشد كه در صورت نياز به كار گرفته شود .
معده چربى و مواد ضرورى ديگر را ذخيره مى كند ، تا در صورت عدم دست رسى به غذا ، بدن از گرسنگى تلف نشود . همه اين اعمال انجام مى شود بدون آن كه خود انسان كوچكترين توجّهى به آن داشته باشد ، يا راجع به آن فكر كند . ما همه اين مواد گوناگون را بدون رعايت خوبى و بدى و نياز معده ، به درون اين آزمايشگاه مى ريزيم و تنها توجّه ما اين است كه به وسيله خوردن رفع گرسنگى كنيم ؛ امّا از فعاليت و سوخت و ساز معده بى خبريم و نمى دانيم كه ، پس ازغذا به معده مى رسد دوباره فعاليت از سر گرفته مى شود و مواد خام پخته و آماده براى
تغذيه سلول ها مى شود . بايد دانست كه تعداد سلول هاى بدن انسان به چند ميليارد مى رسد ، يعنى مقدار آن بيش از مجموع نوع بشر در روى كره زمين است . مواد غذايى بايد مرتّب به سلولها برسد و هر سلولى از اعضاى مختلف بدن مثل استخوان ، گوشت ، ناخن ، مو ، چشم ، دندان و امثال آن ، همان غذايى را جذب مى كند كه به كار پرورش و زندگانى آن مى خورد . بنابراين موادى كه در اين آزمايشگاه شيميايى ، تجزيه و تركيب و تهيه مى شود ، بيش از موادى است كه آزمايشگاههاى ساخت بشر مى تواند تهيه كند !! شبكه ارتباطات و طريقه حمل و رساندن اين مواد به سلول ها به قدرى جامع و مرتّب است كه تا به حال هيچ سيستم حمل و نقلى نتوانسته است چنين نظم و انضباطى را به نمايش بگذارد .
اين آزمايشگاه عجيب ، از هنگام طفوليّت انسان ، تا حدود سن پنجاه سالگى مرتكب هيچ اشتباه فاحشى نمى شود . در حالى كه به وسيله مواد و مصالحى كه به اين آزمايشگاه مى رسد ، متجاوز از يك ميليون نوع ذرّات مختلف تهيه مى شود و غالب اين مواد نيز از نوع سموم كشنده است .
وقتى مجارى توزيع و طريق حمل و نقل مواد غذايى بدن ، بر اثر طول مدت استعمال ، فرسوده و ناهموار شود ، قدرت و توانايى بدن رو به كاهش مى رود و سنّ پيرى و كهولت فرا مى رسد . هر سلولى كه مواد غذايى را جذب مى كند ، به وسيله احتراق داخلى آن را مى سوزاند و براى بدن حرارت ايجاد مى كند ، امّا به طورى كه همه مى دانيم احتراق بدون «گيرانه» صورت نمى گيرد و اوّل بايد آتش روشن شود به همين جهت طبيعت بدن ، به وسيله پاره اى تركيبات شيميايى ، احتراق توليد مى كند كه مواد غذايى را در سلولها مى سوزاند و اكسيژن و هيدروژن و اسيد كربونيك آن را تجزيه مى نمايد و بدين وسيله گرماى بدن را تأمين مى كند و چنان كه در مورد آتش معمولى ديده مى شود بخار آب و اسيد كربونيك از آن جدا مى شود . اسيد كربونيك خون را به ريه ها مى رساند و بر اثر دفع آن تنفّس كه اساس زندگى انسان است ايجاد مى شود . بدن انسان در هر روز معادل يك كيلو اسيد كربونيك توليد مى كند و با طرز معجزه آسايى آن را دفع مى كند . در موقع هجوم ميكروب امراض اين آزمايشگاه عجيب ، لشكرى مجهّز و آماده دارد كه با آن به مبارزه برمى خيزد و بيشتر ، آن را منكوب مى نمايد و انسان را از مرگ يا بيمارى هاى خطرناك نجات مى دهد . همه اين قضايا با ترتيب و نظم كامل انجام مى گيرد و چنان كه مشهود است ترتيب و نظم هميشه برخلاف تصادف و اتّفاق است  . در اين جاست كه حضرت سيدالشهداء رهبر آزادگان حضرت حسين  عليه السلامدر بيابان عرفات در دعاى معروفش فرياد برمى آورد : عَمِيَتْ عَيْنٌ لا تَراكَ . كور باد چشمى كه تو را نمى بيند . به هر روى اين هم راز ديگرى از گوشه بسيار كوچك و ناچيز و پنهان ، از اسرار و شگفتى هاى آفرينش توجّه به اين حقيقت و ساير حقايقى كه سرچشمه همه آنها براى برپايى حيات انسان و قرار گرفتن در راه توحيد خداست كه هرگز دل متوجّهى نمى تواند خالى از عشق به او بماند . چگونه انسان پس از يافتن حقيقت و اين كه هر خيرى از او و تأمين كننده اش اوست ، مى تواند خالى از عشق او بماند ؟ آرى ، معرفت عارفان كه در رأس آنان انبيا و امامان  عليهم السلام بودند ، تمام موجوديّت آنان را نسبت به حضرتش تبديل به عشق كرده بود و حرارت اين عشق آنان را به كامل ترين عبادت و قبول هر نوع رنج و مصيبت واداشته است .
هركه كند روى طلب سوى او
 قبله ذرات شود كوى او
عشق كه بازار بتان جاى اوست
 سلسله بر سلسله سوداى اوست
گرمى عشاق خرابات عشق
 آتش دل هاى كباب است عشق
عشق نه وسواس بود نى غرض
 عشق نه جوهر بود و نى عرض
گفت به مجنون صنمى در دمشق
 كى شده مستغرق درياى عشق
عشق چه و مرتبه عشق چيست
 عاشق و معشوق در اين پرده كيست
عاشق يك رنگ حقيقت شناس
 گفت كه اى محو اميد و هراس
نيست در اين پرده به جز عشق كس
 اول و آخر همه عشق است و بس
عاشق و معشوق زيك مصدرند
 شاهد عينيت يكديگرند
عشق مجازى به حقيقت قوى است
 جذبه صورت كشش معنوى است
 
معرفت ، حقيقتى است كه در قرآن مجيد و روايات اسلامى تحت عنوان علم ، فقه ، عرفان ، بصيرت از آن ياد شده است . آيين الهى قدر هركس را در دنيا و آخرت برابر با معرفت او به حقايق مى داند .  از امام حسين  عليه السلامروايت شده است كه فرمود : سَمِعتُ جَدّى رَسول اللّه يقولُ : المَعْرُوفُ بِقَدرِ المَعْرِفَةِ  . و در قرآن كريم آمده است :  دانشمندان به درجاتى از ديگران برترند و اهميّت هر دانشى بستگى به موضوع آن دارد و چه موضوعى برتر و بالاتر از توحيد است ؟ و آنان كه در اين وادى كسب معرفت كرده اند عاشقان واقعى اند ، و در پرتو اين عشق به والاترين مقام انسانيّت رسيده و وجود آنان براى جهان و انسان بهترين منبع بركت شده است .

بر گرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه