پرسش فرشتگان از محضر مقدس حضرت رب العزّه كه پرسيدند آيا ميخواهى مخلوقى را در زمين قرار دهى كه دست به فساد بزند و به ناحق خون ريزى كند؟ جنبه اعتراض و ايراد به ساحت قدس ربوبى نداشت، بلكه ميديدند جهتى از جهات وجود اين موجود، مادى و زمينى و خاكى و عنصرى است، و ظاهر بر وجود مادى و زمينى مركب از شهوت وشكم و غريزه جنسى و غضب و خشم و ميل شديد به عناصر و ابزار است، و اين امور زمينهاى براى فساد و خونريزى است و با مقام خلافت از حق هيچ گونه سازشى ندارد، لذا در مقام پرسش برآمدند تا با پاسخ حق تضادى كه فكر ميكردند ميان اين مقام و موجود زمينى وجود دارد حل شود.
حضرت حق با جمله إِنِّى أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ كه حاوى اسرار مهمى است پرسش فرشتگان را پاسخ داد كه به خواست خدا در سطور آينده به بخشى از حقايقى كه در اين پاسخ است اشاره خواهد شد.
شرح مفصل فساد و اين كه علّت و سبب آن چيست و مفسد كيست و فرجام كارش چه خواهد در آيه 11 و 12 سوره مباركه بقره گذشت، و در اين زمينه نياز به توضيح بيشتر نيست.
خون ريزى به ناحق سببش حالت سبعّيت و درنگى است، و در قرآن مجيد و روايات معصومين از گناهان كبيره شناخته شده است.
راستى چه زشت و قبيح است كه انسانى به خاطر تعصّب جاهلى، و اختلافى بى مورد، و پيش آمدى بى منطق، و براى اندكى از مال دنيا، يا به مأموريتى ظالمانه از طرف ستمكارى خيانت پيشه خونى را كه حضرت حق محترم شمرده، به ناحق بريزد، و انسانى را به عرصه هلاكت و مرگ بيندازد، و با كشتن او همه آرزوهاى شيرين و مثبت او را برباد دهد، و همسرش را بيوه و كودك و يا كودكانش را يتيم و خانوادههائى را به داغى جگرسوز و قلبى سوزان دچار نمايد! و اشكى سيل وار از ديدهها جارى سازد، و بازماندگان مقتول مظلوم را عمرى به مصيبت بنشاند و شاديها را به اندوه و حسرت و غم و غصه تبديل نمايد.
قرآن مجيد گناه قتل نفس را چنان بزرگ و عظيم ميداند كه كشتن يك انسان بى گناه را برابر با كشتن همه انسانها به حساب آورده است.
أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً ...
هركس انسانى را نه به قصاص كشتن كسى يا ارتكاب فسادى در زمين به قتل برساند، چنان است كه همه انسانها را كشته باشد.
قرآن مجيد در برابر قتل مؤمنى كه به ناحق صورت ميگيرد از نظر كيفر و جريمه موضعى بسيار عجيب و فوق العاده گرفته كه نشان دهنده عظيم بودن زشتى اين گناه بسياربسيار سنگين است:
وَ مَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فِيها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظِيماً:
كسى كه به عمد مؤمنى را به قتل برساند كيفرش دوزخ است درحالى كه درآن جاودانه است، غضب و لعنت خدا بر اوست، و خدا براى او عذابى دردناك آماده كرده است.
عبدالعظيم حسنى از حضرت رضا (ع) روايت ميكند كه آن حضرت فرمود:
«لما كلم الله عزوجل موسى بن عمران قال: الهى ما جزاء من قتل مؤمناً متعمداً؟ قال: لا انظر اليه يوم القيامة و الا اقيل عثرته!»
هنگامى كه خداى عزوجل با موسى بن عمران سخن گفت موسى به حضرت حق گفت: معبودا پاداش و كيفر كسى كه مؤمنى را به عمد به قتل برساند چيست؟ خدا فرمود: روز قيامت به او نظر رحمت نمى اندازم و لغزشى را از او گذشت نمى كنم.
راستى اوج بدبختى و كمال شقاوت است كه انسان در روز قيامت كه در هر لحظهاش نيازمند به نظر رحمت خدا و بخشش و مغفرت اوست، ازآن نظر نجاتبخش و گذشت و مغفرت محروم و محجوب بماند.
حضرت صادق (ع) از رسول خدا روايت ميكند كه آن حضرت فرمود:
«ما عجت الارض الى ربها عزوجل كعجيبها من ثلاثة: من دم حرام يسفك عليها، او اعتال من زنا، اوالنوم عليها قبل طلوع الشمس:»
زمين به سوى پروردگارش نناليد مانند نالهاش از سه چيز: خون محترمى كه برآن بريزد، قطرات آبى كه از غسل زناكار برآن قرار گيرد، و خوابى كه پيش از طلوع آفتاب برآن واقع شود [خوابى كه موجب از دست رفتن نماز واجب صبح گردد.]
حضرت صادق (ع) فرمود:
«ثلاثة لايدخلون الجنة: السفاك للدم، وشارب الخمر، و مشاء بنمية:»
سه نفر وارد بهشت نمى شوند: خون ريز، مشروب خوار، و آن كه براى سخن چينى و دو به هم زنى در ميان مردم قدم برمى دارد.
حضرت صادق (ع) درباره كسى كه انسان مؤمنى را به قتل برساند ميفرمايد:
هنگام مرگ به او گفته ميشود:
«مُت اى ميتة شئت، ان شئت يهوديا و ان شئت نصرانيا و ان شئت مجوسياً:»
بمير به هرگونه مرگى كه ميخواهى: اگر ميخواهى يهودى يا نصرانى يا مجوسى وار بمير!
پيامبر اسلام در گفتارش به على (ع) فرمود: از اين امت ده نفر به خداى بزرگ كافرند:
«القتّال، والساحر، والديوث، وناكح المرءً حراماً فى دبرها، وناكح البهيمة، ومن نكح ذات محرم منه، والساعى فى الفتنه، و بايع السلاح من اهل الحرب، ومانع الزكات، ومن وجد سعة فمات ولم يحج:»
كسى كه با ناحق دست به كشتن كسى ميزند، جادوگر، مردى كه نسبت به ناموسش غيرت به خرج نمى دهد تا هر نامحرمى بتواند از ديدن همسرش لذت نامشروع ببرد و در كنار ناموسش قرار گيرد، كسى كه با زنى به حرام او پس او درآويزد، و كسى كه با حيوان جمع شود، و آن كه براى فتنه انگيزى ميان خانوادهها و جامعه بكوشد، و آن كه به دشمنى كه درحال جنگ با مسلمانان سلاح بفروشد، و كسى كه از پرداخت زكات خوددارى ميورزد، و آن كه در گشايش مالى قرار گيرد و تا بميرد به حج نرود.
اعانت و كمك دادن به قتل انسان بيگناه و به ويژه مؤمن بار جريمهاش هم چون قتل به مباشرت سنگين است.
از حضرت صادق (ع) روايت شده است:
«من اعان على قتل مؤمن بشطر كلمة جاء يوم القيامة بين عينيه مكتوب آيس من رحمة الله:»
كسى به اندازه نصف كلمه بر قتل مؤمنى كمك كند، روز قيامت ميآيد درحالى كه بر پيشانياش نوشته شده: از رحمت خدا براى هميشه مأيوس است.
از رسول خدا روايت شده است:
«لوان رجلا قُتل بالمشرق و آخر رضى به فى المغرب كان كمن قتله و شرك فى دمه:»
اگر انسانى در مشرق زمين كشته شود، و كسى در مغرب زمين به كشتن او راضى و خوشنود گردد، مانند اين است كه خودش او را كشته، و بى ترديد در كشته شدن او شريك است.
منبع : پایگاه عرفان