قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نكته‏اى ديگر در استعاذه‏

صاحب تفسير «فاتحة الكتاب» كه از بزرگان زمان فيض بوده از تفسير «جواهر التفسير» نقل مى كند كه:

استعاذه، مصباح ظهور مرادات است و مفتاح حصول بركات و سعادات است، زاد روندگان راه است، بدرقه قافله يقظه و انتباه است، تباشير صبح هدايت از افق تلقين الهى ظاهر شده تا ظلمت فريب نفس و هوا را كه كارگران شيطانند منتفى گردانند، لمعه شهاب ثاقب محبت است كه از آسمان ايمان درخشان گشته تا ديو دنى را به شعله افتراق در كوره احتراق بسوزاند...

نقاب اسرار غيرت است تا جمال حال قارى قرآن بدان محتجب شده از چشم زخم وسوسه شيطان محفوظ ماند و صيقل انوار مكاشفت است تا آينه سينه را از زنگ غفلت مصفى ساخته قابل انعكاس انوار كلام گرداند، بدرقه راه سلامت است تا سالك منهاج قرائت را از كمين گاه نزعات نفسانى و همزات شيطانى بدار الامان فوز و فلاح رساند، صداى پاسبان مراقبت است تا دزد وساوس از حوالى خزانه جوهر معرفت كه عبارت از دل است به واسطه آن رميده شود.

و دور باش چاوشان ايوان عظمت است تا آن بيگانه [ابى واستكبر] به سبب صولت حمله ايشان پيرامون حريم دل آشنايان طوف ننمايد، لشگر هوا و هوس كه حزب شيطانند، جز به خدمت فارسان ميدان استعاذه منهزم نشوند.

يك بار ديگر آن جمله نورانى را كه حضرت صادق عليه السلام فرموده اند دقت كنيد:

قارى قرآن محتاج به سه واقعيت است:

1- قلب خاشع

2- بدن فارغ

3- موضعى دور از تمام جذبه ها جز جذبه حق

و چون قلب خاشع شود، شيطان با تمام قدرت از انسان فرار مى كند.

آرى، وقتى دل و جان و نفس و روان و مغز و قلب، را در پناه حقايق و واقعيت ها و حال الهى قرار داديد و در حصن حصين محبوب عالم قرار گرفتيد، از دسترس شيطان بيرون رفته و در نور لطف غرق گشته و از دام هوا و هوس رهايى يافته و جز معشوق نبينيد و جز معشوق نخواهيد و جز معشوق نگوييد.

به قول عطار:

اى روى تو شمع پاكبازان

 

زلف تو كمند سرفرازان

عشاق به روى هم چو ماهت

 

چون صبح بر آفتاب نازان

     

از مهر رخت چراغ گردون

 

چون شمع همى رود گدازان

تسبيح رخت كنند دايم

 

در پرده حسن دل نوازان

وصل تو درون پاك خواهد

 

پاكى سوى توست دست يازان

وصلت كه زكات اوست خورشيد

 

هرگز نرسد به بى نمازان

     

 

 


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه