قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

هدايت در مقابله با هواى نفس


جوانى در نماز بود، شب در زدند، حضرت آمد و سرش را از پنجره بيرون آورد، تاريك بود، فرمود: كيست؟

گفت: يك زن تنها هستم، بيرون ماندم، من را راه بده، صبح مى روم.

گفت: خانم! من در اين خانه تنها زندگى مى كنم، نمى شود شما را راه بدهم، من هم جوان هستم، برو در يك خانه ديگر را بزن.

گفت: از حيوانات مى ترسم، راه بده، وگر نه مسئول هستى.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: آمد و در را باز كرد و گفت: پايين كه جاى زندگى نيست، بيا بالا. در را بست، زن بالا آمد، يك اتاق هم بيشتر نداشت، گفت: برو و گوشه اى بخواب.

جوان چشمش به اين زن تنها افتاد، هوسش دارد گُل مى كند، بلند شد به داخل آشپزخانه آمد، چون آتش شهوت دارد داغ مى شود، آتش را با آتش بايد جواب داد.

امام باقر عليه السلام مى فرمايد: انگشت كوچكش را روى شعله چراغ گرفت، به نفسش مى گفت: اين كه يك ذره آتش است، مى خواهى كنار اين زن بروى، با جهنم مى خواهى چكار كنى؟

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه