توضيح و تفسير بسم اللّه و تمامى آيات قرآن، به آن حقيقتى كه هست كار پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان بزرگوار عليهم السلام است، در اين گونه نوشته ها جز دورنمايى از مفاهيم بلند آسمانى آيات، آن هم با استفاده از آثار آن بزرگواران كار ديگرى نمى توان انجام داد.
بسم اللّه الرحمن الرحيم مفهومى برتر و گسترده تر از آفرينش دارد.
ابن عباس مى گويد:
حضرت امير عليه السلام از اول شب تا آخر شب، از براى من تفسير فاتحة الكتاب مى گفت، هنوز از تفسير باء بسم اللّه نگذشته بود و بعد از آن فرمود: من آن نقطه ام
كه در تحت باء بسم اللّه است .
و هم چنين از آن حضرت منقول است كه:
آنچه در جميع كتب الهى است در قرآن است و آنچه در همه سور قرآنى منطوى است در بسم اللّه محتوى است و آنچه در بسم اللّه مندرج است باء بسم اللّه بر آن مشتمل است و آنچه كه در باء بسم ثابت است نقطه باء بر آن دال است و منم آن نقطه اى كه در تحت باء بسم اللّه است !!
بعضى فرموده اند كه:
حضرت عزت لفظ اسم در اينجا ذكر فرمود، تا چون زبان بنده جارى گردد داند كه نام دوست خواهد گفت، دل را مصفى و روح را منقى گرداند، تا به باطن صافى ذكر ملك وافى تواند كرد و تا سينه را از لوث تعلق پاكيزه نسازد و زبان را به آب استغفار از ياد كردن اغيار شستشوى ندهد، نام حق بردن غايت گستاخى و ياد او كردن نهايت جرأت و بى ادبى است.
هزار بار بشويم دهان به مشك و گلاب |
هنوز نام تو بردن كمال بى ادبى است |
|
و گفته اند: حضرت حق سبحانه در اعلى مراتب تنزه و تقدس است و بنده خاكى در ادنى مقام تدنس و تعلق، بى واسطه از حضيض رذالت به اوج عزت و جلالت ترقى نتواند نمود، پس لفظ اسم را رابطه ساخت تا در وقت تلفظ بدين كلمه قدم همت بر مصاعد رفعت نهاده، پرتو قابليت مشاهده انوار اسم بزرگوار از روزنه غيب بر او تابد.
منبع : پايگاه عرفان