قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای حضرت ابراهیم علیه السلام برای پیروان اهل بیت علیهما السلام - جلسه چهارم


خلاصه سخنرانی حضرت استاد انصاریان در دهه اول محرم سال 1389/ مسجد سید عزیز الله

 

«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم»

«اَلحَمدُِ‌للهِ رَبِّ العالَمِین اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبِیاءِ وَالمُرسَلِین حَبِیبِ اِلهِنا وَ طَبِیبِ نُفُوسِنا اَبِالقاسِمِ مُحَمَد صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلی اَهلِ بَیتِهِ الطَّیِبِینَّ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُّکَرَمِین.»

قرآن مجید از همه‌ی مردم به تعبیر صریح خودش زندگی مستقیم خواسته، یعنی یک حیات و زندگی که تمام شئون آن استوار باشد و این زندگی بتواند باز به تعبیر صریح خودش در قیامت به‌صورت «عیشة راضیة»1 تجلی کند.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بنا به نقل جلد دوم اصول کافی می‌فرماید: اجرای خواست خداوند هیچ سودی براي خدا ندارد: «لِاَنَّهُ لاتَنفَعُهُ طاعَةَ مَن اَطاعَه»2 چرا که او نیازی به هیچ‌کس و به هیچ‌چیز ندارد. خلاءی در ذات و صفات ندارد که بخواهد با کسی یا با چیزی، اين خلأ را پُر کند. او ذاتی است مستجمع جمیع صفات کمال كه یک تعبیر زیبای دیگر هم در سوره‌ی توحید برای خودش آورده؛ «الصَمَد» یعنی این وجود توخالی نیست.

اگر تمام این مخلوقات از خواسته‌ی او سرپیچی کنند، سینه سپر کنند، به قول خود امیرالمؤمنین «أبدی صَفحَتَهُ لِلحَق»3 و بگویند: با این‌که می‌شناسیم و با این‌که می‌دانیم چه کسی هستی، با این‌که می‌دانیم ما را آفریدی، اما به هیچ‌عنوان زیر بار خواسته‌ات نمی‌رویم، آن‌ زندگی مستقیم كه از ما می‌خواهی را نمی‌خواهیم، ما زندگی کج می‌خواهیم، ما زندگی منحرف می‌خواهیم، ما زندگی‌ای می‌خواهیم که طرح آن را خودمان بدهیم بر اساس خواسته‌های خودمان و شهواتمان و هوای نفس‌مان. اگر همه سینه سپر بکنند و این‌طوری اعلام بکنند «وَ لاتَضّرُهُ مَعصُیة مَن اَساء» هیچ زیانی به او وارد نمی‌شود.

اما خودِ پروردگار هم در قرآن با این مسئله برخورد شگفت‌آوری دارد که اگر سینه سپر کنید و با جرأت به من اعلام بکنید که این خواسته‌ی تو را مطلقا نمی‌خواهیم، این طرحی که برای اقتصاد ما دادی، برای زن و بچه‌های ما دادی، برای عبادت ما دادی، برای کار خیر ما دادی، نمی‌خواهیم و بالاتر این‌که سینه سپر بکنید و به من بگویند اصلاً به تو چه که در زندگی ما دخالت می‌کنید، تو چه کاره هستی؟ تو خدایی خودت را برای موجودات بکن! اگر به چنین حالی برسد (که خیلی‌ها رسیدند) پروردگار می‌فرماید: من اصلاً در عذاب کردن و جریمه کردن شما عجله‌ای ندارم، باز هم نان و آب شما را می‌دهم، باز هم سفره‌ی شما را پهن نگه‌ می‌دارم. علت این‌که در جریمه کردن شما عجله ندارم و رگ‌ حیات شما را سريعاً قطع نمي‌کنم این است كه اولاً: شما هرچه هم که علیه من بتازانید نمي‌توانيد از دسترسِ قدرت من خارج شوید؛ شما و همه‌ سینه‌ سپر کردن‌هایتان و همه عربده‌ جویی‌هایتان در دایره‌ی قدرت من است. دری باز نیست که از دایره‌ی قدرت من بیرون برويد و جریمه نشوید.

اما علت دیگر مهلت دادن من؛ چون من انبیاء را فرستادم، قرآن را فرستادم، ائمه را قرار دادم، عالم ربانی را قرار دادم، منتظر توبه‌ی شما می‌مانم. خیال نکنید شما را فراموش كرده‌ام! نه، اتفاقاً فرشتگان از گناهان شما چنان به جان می‌آیند که از من عذاب شما را مي‌خواهند ولي باز امان مي‌دهم و مي‌گويم: من منتظر می‌مانم توبه کنند.

این برخود خدا با آن‌هایی است که می‌گویند ما زندگی مستقیم را نمی‌خواهیم، می‌گویند به تو چه، ما خودمان عقل داریم، فهم داریم، پیغمبر نمی‌خواهیم، قرآن نمی‌خواهیم، حسین نمی‌خواهیم، خودمان بلد هستیم که چه‌‌طور زندگی کنیم.

اما خدايا برخوردت با دوستانت چگونه است؟ اگر کسی با تو بسازد، خواسته‌ی تو را قبول بکند، تو را بخواهد، انبیاء تو را بخواهد، ائمه را بخواهد، با آن‌ها چه کار می‌کنی؟ اما آن‌هایی که خواسته‌ی من را قبول بکنند و با معيار و ملاك و ميزان من زندگی مستقیم براي خود بسازند؛

1. به آنها حيات طيبه مي‌دهم: «مَن عَمِلَ صالِحاً مِن ذَکًرٍ اَو اُنثی وَ هُوَ مُؤمنٌ فَلِنُحییَنَهُ حَیاةً طَیِبَةً»4 یک زندگی به شکل زندگی حسینم به او می‌دهم؛ حیات طیبه یعنی زندگی که از آلودگی‌های مالی و شکمی و شهوانی و صندلی خالی است خالی.

2. اما در وقت مُردن؛ آن‌جا هم با دوستانم عملم این است: «اَلذِّینَ قالوُا رَبُّنَا الله ثُمَّ استَقامُوا»5 به محض این‌که نفسش می‌خواهد به آخر برسد، قبل از این‌که ملک‌الموت را بفرستم «تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکةُ» فرشتگانم را کنار بستر او نازل می‌کنم و می‌گویم با دوستم حرف بزنید و به او بگوييد: «اَلّا تَخافُوا» از مُردن خودتان نترسید، «وَ لاتَحزَنُوا» از این‌که این خانه‌ی دویست، سیصد متری و زن و بچه را دارم از تو می‌گیرم غصه نخوری «وَ ابشِروُا بِالجَّنَةِ التَّی کُنتُم تُوعَدوُن» قبل از این‌که جان بدهد به او بشارت بدهید تو اهل بهشت هستی که راحت جان بدهد.

به ملک‌الموتم هم می‌گویم با قدرت ملک‌الموتی جان دوست من را نگیر که بخواهی پنجه فرو کنی روحش را بگیری و (نَزع) کَنی، این کار را نکن؛ یک گل بهشتي جلوي بيني‌اش بگذار تا با استشمام آن، جان دهد.

3. فرشتگانی که روح را قبض می‌کنند، روحش را می‌آورند به طرف من و می‌گویند: خدایا! روح دوست توست، چه کار کنیم؟ خطاب می‌رسد: روحش را رها کنید، خودتان برگردید کنار قبرش چون الان دفنش کردند. از حالا تا قیامت کنار قبرش تسبیح بگویید، حمد بگویید، تحلیل بکنید، الله اکبر بگویید، ثوابش را در پرونده‌ی او بنویسید. شما ملائکه عمله‌ی بنده‌ی من، شما عبادت کنید ثوابش را پای او بنویسند.

4. وقتی وارد برزخ می‌شود به ملائکه می‌گویم: یک رختخواب از بهشت پهن کنید، یک رختخواب برزخی. چون بنده‌ی من شصت سال است که با من ساخته؛ خیلی از لذت‌ها را از خودش کنار زد؛ شکم‌چرانی نکرد، شهوت‌رانی نکرد، بنده‌ی من خسته شده است؛ عبادت کرده، خدمت کرده، مانند عروس در شب عروسی روی این رختخواب بخوابانید و به او بگویید: بعداً می‌آییم بیدارت می‌کنیم تا قیامت برپا بشود. بنده‌ی من در استراحت است قیامت می‌گویم: فرشتگان! صدایش کنید. بیدارش می‌کنند تا از قبر درمی‌آید؛ «وَالمَلائِکَةُ یَدخُلونَ عَلیهِم مِن کَلِّ بابٍ»6 از همه طرف ملائکه‌ی من احاطه‌اش می‌کنند به او می‌گویند: «سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم»7 امنیت خدا ابدی برای تو؛ به‌خاطر صبری که کنار شکم و شهوت و اسکناس و صندلی کردی و کج‌راهه نرفتی. «سَلامٌ عَلَیکُم بِما صَبَرتُم».

5. کارم با بنده‌ام هنوز تمام نشده، باید بیاورند او را داخل بهشت روی تخت بهشت که نشست، اولین صدایی که در بهشت می‌شنود صدای خودم است: «سَلامٌ قُولاً مِن رَبٍّ رَحِیم»8 بنده‌ی من! سلام علیکم! خودم هم دارم به تو سلام می‌کنم. تو یک عمر رو به قبله نشستی و گفتی: «اَشهَدُ اَن لااِلهَ اِلّا الله» یک عمر گفتی: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا النَّبِیُ» «اَلسَّلامُ عَلَینا» یک عمری تو سلام کردی، حالا من به تو سلام می‌کنم.

6. و اما آخرین برخورد من با دوستم، همان چيزی است که منتظر آن است: «فَاُولئِکَ مَعَ الذِّینَ اَنعَمَ اللهُ عَلَیهِم مِنَّ النَبِیینَ وَالصِّدیقِینَ وَالشُّهَداءِ وَالصّالِحینَ وَ حَسُنَ اُولئِکَ رَفِیقا»9 بنده‌ی من! با اينها همنشين مي‌شوي.

پی نوشت ها:

 

-------------------------------

 

1-     الحاقه (69):21

2-     نهج البلاغه : خطبه 184 (خطبه همام)

3-     کافی :8/67 (خطبه امیرالمومنین ) حدیث 23

4-     نحل (16):97

5-     فصیلت (4) : 7

6-     رعد (13):23

7-     رعد (13):24

8-     یس (36):58

9-     نساء(4):69

 


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه