قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعای حضرت ابراهیم علیه السلام برای پیروان اهل بیت علیهما السلام - جلسه هفتم

 

خلاصه سخنرانی حضرت استاد انصاریان در دهه اول محرم سال 1389/ مسجد سید عزیز الله 

 

«بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیم»

«اَلحَمدُِ‌للهِ رَبِّ العالَمِین اَلصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلی سَیِّدِ الاَنبِیاءِ وَالمُرسَلِین حَبِیبِ اِلهِنا وَ طَبِیبِ نُفُوسِنا اَبِالقاسِمِ مُحَمَد (صلوات) صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ عَلی اَهلِ بَیتِهِ الطَّیِبِینَّ الطّاهِرینَ المَعصُومِینَ المُّکَرَمِین.»

وجودِ مبارک حق بر اساس حکمت خود و نیاز انسان، براي هر کدام از دو دست راست و چپ انسان چهارده مفصل قرار داده است. ستون فقرات انسان مفاصلی که دارد - فوقانی و تحتانی - هر کدامش چهارده مفصل است. ماده‌هایی که حامله می‌شوند و می‌زایند (از هر نوعی) قسمت فوقانی و تحتانی ستون فقرات‌شان هر کدام چهارده مُهره یا مفصل دارد. پرندگانی که قدرت پرواز دارند، در هر بال‌شان - آن پرهایی که آن‌ها را از زمین به هوا می‌برد - چهارده پَر است که در عربی تعبیر می‌کنند به «قوادم». این کلمه‌ی قوادم در فرمایشات حضرت صدیقه کبری(س) هم آمده؛ زمانی‌که حکومت و دولت زمانش را محاکمه و محکوم کرد. یک محاکمه‌ی حقوقی قوی که اگر متن آن را به دادگاه‌های جهان نشان بدهند می‌بینند كه دختر پیغمبر(ص) در آن سن کم، هم یک قاضی پرقدرت بوده، هم یک حقوق‌شناس بی‌نظیر، و هم یک وکیل دعاوی بی‌نمونه. فرمودند: «اِستَبدَلُوا الزُّنابا بِالقَوادِم»1 شما یک جابه‌جایی بسیار خطرناک را مرتکب شده‌اید؛ قرآن و دین و نبوت انبیاء، با علی‌بن ابیطالب(ع) توان پرواز داشت، اما شما این پَرهای قوی را چیدید و پرهای نازکی که نقشی در پریدن پرنده ندارند را جای این پرهای قوی گذاشتید. یعنی شما دین را زمین‌گیر کردید و نبوت انبیاء را زمین‌گیر کردید و یک زخمی به دین خدا زدید که تا قیامت معالجه نخواهد شد و این زخم می‌ماند.

پروردگار عالم برای دُم حیواناتی که دُم دراز دارند، چهارده مفصل و مهره قرار داده. منازلی که ماه باید در طول یک ماه طی کند، بیست و هشت منزل است؛ چهارده منزل قبل از بدر کامل است و چهارده منزل بعد از بدر کامل است تا اينكه برود در مَحاق و دوباره ظهور کند. حروف عربی که کامل‌ترین زبان جهان است چهارده حرف آن شمسی است که الف و لام  می گیرد و چهارده حرف آن قمری است که الف و لام نمی‌گیرد. حروف مقطعه‌ی قرآن کریم اگر تکراری‌های آن را حذف كنيم دقیقاً چهارده حرف مي‌ماند كه اين جمله را مي‌سازد: «صِراطُ عَلُیٍ حَقٌ نُمسِکُهُ» فقط راه علی حق است و ما تربیت‌شدگان اهل‌بیت، متمسک به همین راه هستیم.

(یکی از بزرگ‌ترین علمای سقیفه، علمای بنی‌امیه، علمای بنی‌عباس، علمای حکومت جاهلی عربی سقیفه یک تفسیر دارد كه چهل جلد است که خیلی هم به آن می‌نازند بار علمی هم دارد. من با یکی از مهم‌ترین رؤسای دانشگاه‌های عربی ادبی اسلامی هلند در خود هلند ملاقاتی داشتم بیش از یک ساعت. در پایان ملاقات به او گفتم: آقای پروفسور! آيا علت شیعه بودن ما را می‌دانید كه چرا دنبال اهل سنت نرفتیم؟ گفت: بگویید. آوردمش در کتابخانه همان دانشگاه، در بخش کتب تفسیری، جلد اول این تفسیر را درآوردم در بحث بسم‌الله در سوره‌ی حمد بحث مفصلي درباره بسم‌الله‌های قرآن آورده که آیا این بسم‌الله جزء سوره است یا جزء سوره نیست؟ در نماز نخوانیم یا بخوانیم؟ اگر بنا شد بخوانیم، بلند بخوانیم يا آهسته بخوانم؟ حدود بیست صفحه بحث کرده، بعد می‌نویسد: عمر آرام می‌خوانده، ابوبکر بلند می‌خوانده، فلان عالم‌مان می‌گوید: جزء سوره نیست نخوانید... خیلی برای این بحث میدان باز کرده، بعد می‌گوید: اما نظر خودم - خودش صاحب‌نظر است – اين است: به اقوال کسانی‌که می‌گویند حتماً بسم‌الله را بخوانید کار ندارم، به اقوال کسانی‌که می‌گویند نخوانید کار ندارم، به اقوال آن‌هایی که می‌گویند جهراً بخوانیم کار ندارم، آن‌هایی که می‌گویند اخفاتاً بخوانیم باز هم کار ندارم، من در مسئله‌ی بسم‌الله تحقیق کردم‌ دیدم علی‌بن ابیطالب، هم می‌خوانده و هم بلند می‌خوانده. و بعد این جمله را می‌نویسد که من به آن پروفسور نشان دادم؛ مي‌گويد: «مَنِّ اتَّخَذَ عَلِیاً اِمامَاً فِی دِینِه وً نًفسِه فًقد اِستًمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی»2.

این حرف خیلی طلایی است، این طلای بیست‌وچهار عیار از دهان یک حیوان افتاده است. او در تفسیرش وقتی به ما می‌رسد از ما تعبیر به رافضی می‌کند و بعد از آن هم می‌گوید: «خَذَلَهُمُ الله» خدا همه‌ی این‌ شیعه‌ها را به خاک سیاه بنشاند و نابود کند! ولی این گوهری که از دهان این آدم افتاده ماندگار شده است. آن پروفسور ماند چه بگوید؟

کدام فرهنگ در این عالم می‌تواند به فرهنگ اهل‌بیت مُهر باطل بزند؟ بگوید به این دلیل این فرهنگ باطل است! فرهنگ ما درست است، آن‌ها دلیلی در مقابل ما ندارند، دلیل فرهنگ‌های دیگر مقابل ما فقط فحش است، فقط ناسزا گفتن است هیچ دلیلی ندارد.)

گفتيم كه حروف مقطعه‌ی قرآن کریم اگر تکراری‌های آن را حذف كنيم دقیقاً چهارده حرف مي‌ماند كه اين جمله را مي‌سازد: «صِراطُ عَلُیٍ حَقٌ نُمسِکُهُ»3 فردي به پیغمبر(ص) گفت: ما مدام در نماز می‌خوانیم «اِهدِنَّا الصِّراطَ المُستَقِیم»4 این صراط مستقیم را عینی می‌شود نشان بدهی یعنی به صورتی که با چشم دیده بشود؟ فرمود: همین الان می‌توانم به تو نشان بدهم گفت: نشان بده. دستش را گذاشت بر روی شانه‌ی امیرالمؤمنین فرمود: «هذا صِراطٌ المُستَقِیم» این عینیت صراط مستقیم است، این حقیقت صراط مستقیم است.

اما چهاردهمین سوره‌ی قرآن، سوره‌ی مبارکه‌ی ابراهیم است. در آیه‌ی اول سوره‌ی ابراهیم سخن صریحاً از وجود مبارک پیغمبر(ص) است كه اي پیغمبر! من به تو کتاب دادم «لِتُخرِجَ النّاسِ مِنَّ الظُّلُماتِ اِلَی النُّورِ بِإذنِ رَبِّهِم اِلی صِراطِ العَزیزِ الحَمِید»5. اواسط سوره بحث ذریه‌ی ابراهیم(ع) است كه ابراهيم برايشان دعا كرد: «رَبِّ‌ اجعَلنِی مُقِیمَ الصَّلاة وَ مِن ذُرِیَّتِی»6 یک آیه‌ی دیگر هم در این سوره هست: «ربنا اِنِّی اَسکَنتُ مِن ذُرِّیَتِی بِوادٍ غَیرَ ذِی زَرعٍ عِندَ بَیتِکً المُحَّرَّم رَبَّنا لِیُقِیموا الصَّلاة»7 اولاَ: اسماعيل(ع) یک نفر بود، اما ذریه یعنی یک نسل. ثانياَ: (لِیُقِیموا) جمع است. پس معلوم مي‌شود كه دعاي ابراهيم(ع) فقط در مورد اسماعیل(ع) نيست. علاوه بر اين، ذریه‌ی ابراهیم در مکه فقط از نسل اسماعیل است نه از نسل اسحاق؛ چون عده‌اي از ذریه‌ی اسحاق در مصر پراکنده بودند و هستند، یک عده‌ای از آن‌ها هم در فلسطین پراکنده بودند و نسل آن‌ها امروز هم هستند. این‌که می گوید: نسلم را کنار این خانه می‌گذارم، معلوم می‌شود در آیه‌ی شریفه نسل اسماعیل را می‌گوید. بعد هم می‌گوید: دل عده‌ای از مردم را عاشق این ذریه‌ی من کُن دعایش هم مستجاب شد؛ نگفت: «وَاجعَل اَفئِدةً النّاسِ» دل کل مردم را، کل مردم لیاقت این را نداشتد که قلب‌شان ظرف محبت ذریه‌ی ابراهیم یا اهل‌بیت بشود. ما جزء مستجاب شده‌های دعای ابراهیم(ع) هستیم. فرد اول در آیه‌ی اول؛ پیغمبر است و یقیناً مصداق اَتم و اَکمل این دعاها در این دو آیه، سیزده نفر هستند؛ فاطمه اطهر، امیرالمؤمنین و يازده فرزندشان. خدا از پیغمبر(ص) تعبیر به سراج منیر می‌کند، از زهرا(س) تعبیر به قَمر می‌کند و امیرالمؤمنین تا امام زمان(ع) هم دوازده ستاره‌ی برج فاطمی و نبوی و علوی هستند.

این چهارده‌تا ستون فقرات معنوی عالمیان هستند که هر انسانی بدون این‌ها معلول است؛ چون ستون فقرات ندارد؛ رها است، مریض است، علیل است؛ لذا اخلاق درستی ندارد، عمل درستی ندارد، اعتقاد درستی ندارد. اما این ستون فقرات نخاع می‌خواهد و نخاع این ستون فقرات که چهارده نفر هستند، قرآن کریم است: «اِنِّی تارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَین کِتابَ الله وَ عِترَتِی»8

 

پی نوشت ها:

 

1 – بحارالانوار 43/158 باب 7 حدیث 8

2 -  تفسیر فخر رازی 1/207 تفسیر مفاتیح الغیب 1/205

3 – تفسیر صافی 1/91

4 -  فاتحه 6

5 – ابراهیم 1

6 – ابراهیم 40

7 – ابراهیم 37

8 – بحارالانوار23/126 باب 7 حدیث 54

 

 

 

 


منبع : پايگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه