چکيده
در اين نوشتار، مفهوم ماندگاري نهضت کربلا به مفهوم اسير نشدن حادثه کربلا در بستر زمان و مکان خاص مي باشد؛ چه اينکه نهضت کربلا همچون قرآن از ويژگي جاودانگي و ماندگاري برخوردار بوده و داراي خصيصه پذيرش بين المللي است. تمام جهانيان و فرد فرد انسان ها با تبيين و گزارش صحيح و با ابزارهاي متداول و در دسترس، مانند هنر و نمايش، از نهضت کربلا، شيفته و مجذوب آن مي شوند.
اين مهم فراهم نمي گردد مگر با توجه به عواملي که اين ماندگاري را به وجود آورده اند. عوامل مورد نظر به دو صورت دروني و محتوايي و بيروني و پيراموني مورد نظر مي باشند.
عامل دروني مربوط به اين است که نهضت کربلا در وهله نخست يک قيام با محتواي ديني به طور کامل مي باشد و از طرفي دين هم فطري است؛ پس در نتيجه قيام حضرت منطبق بر فطرت بشري است و از اين رو پذيرش آن عالم گير مي باشد.
عامل دروني در دو حوزه فکري و عملي قابل بررسي است؛ يعني نهضت امام عليه السلام برخوردار از يکسري باورها و اعتقادات به اصول دين مانند مبدأ و معاد و .... و يکسري رفتارهاي نيک و فضيلت گونه همراه با نيت خالصانه مي باشد؛ چرا که اعمال صالح داراي حسن فاعلي( نيت خالصانه) و حسن فعلي( انطباق رفتار با تعاليم و فرهنگ ديني) است و عوامل بيروني مربوط به عنصر مظلوميت و عاطفه و عنصر عقلانيت و عنصر تبليغ و افشاگري است.
ما در اين مقاله در صدد اين مهم هستيم که اين مباحث و مسائل را از ديدي جهاني و بين المللي مورد ارزيابي قرار دهيم و قضاوت نماييم.
کليدواژه ها: امام حسين عليه السلام، کربلا، ماندگاري، باورها، اعمال صالحه، نيت خالصانه، مظلوميت، عقلانيت، تبليغ.
مقدمه
از يک سو چون دين موجب سعادت واقعي بشر است، بايد از آن پاسداري نمود و از سوي ديگر اين دين در مسير خود دچار انحراف و کجي نيز مي شود، پس بقا و استمرار دين کامل و اصلاح آن از کجي ها و انحرافات امري بسيار مهم و اساسي است.
ادعاي شيعه اين است که نهضت کربلا اين مهم را انجام داده است و امام عليه السلام و يارانش با خون خود دين کامل را آبياري نموده اند.
دين کامل، حق هر ملت و دولتي است. فرد فرد انسان ها بايد از آن خبردار و آگاه باشند و از تعاليم آن در زندگي استفاده کنند.
امام حسين عليه السلام با سختي ها و مصيبت ها و درايت و عقلانيت و دين داري ويژه، اين دين کامل را به نمايش عمومي و جهاني درآورده است؛ چرا که تعاليم دين، در نهضت کربلا به گونه اي عملي و آشکار بروز نمود که با گزارش و تبيين صحيح آن مي توان به آن چهره ي جهاني و فراگير داد.
شناختن عوامل ماندگاري نهضت کربلا و تأکيد بر آن از کارهاي بسيار مهم براي گسترش دائمي امواج آن مي باشد.
مفهوم ماندگاري
ماندگاري به معناي نو بودن، کهنه نشدن و هميشگي است؛ درواقع سخن در اين مهم است که نهضت کربلا- که پيوند عميق و جدا ناشدني اي با سيدالشهدا خورده- پس از مدت هاي مديد و طولاني که خود مي تواند مهم ترين و بزرگ ترين حوادث تاريخ را به فراموشي بسپارد، هنوز زنده و پاينده و مهم تر از آن، مؤثر، مفيد، کارساز و تعالي بخش مي باشد.
نهضت حسيني، همچون قرآن، از ويژگي جاودانگي برخوردار است؛ از اين رو مؤلفه هاي جاودانگي و ماندگاري قرآن نيز در اين نهضت به چشم مي خورد که در خلال بحث به آنها پرداخته مي شود.
ماندگاري نهضت امام حسين عليه السلام به اين معناست که از عنصري فرازماني و فرامکاني تشکيل شده و حتي برخوردار از پيام هاي فراديني و داراي خصيصه ي بين المللي است و اينگونه نيست که حوادث روزگار سال 61 هجري، آن نهضت را تنها در خود جاي داده باشد؛ بلکه تمام جهانيان در صورت تبيين صحيح و نماياندن آن نهضت با تمام ابعادش و توسط ابزارهاي تأثيرگذار امروزي، مانند فيلم و سينما و در قالب هنر به معناي عام، شيفته و دل نهاده آن مي شوند.
اگر رهبران بزرگي چون گاندي توانسته اند پانصد ميليون انسان را به جنبش و قيام عليه ظلم استعمار انگليس وادارند، به اعتراف خودشان(1) الگوبرداري از رهبران بزرگي چون امام حسين عليه السلام بوده است؛ آن هم از طريق مطالعه تاريخ عاشورا نه چيزي بيشتر؛ و اين خود نشان مي دهد اگر اين نهضت به گونه اي جديدتر و با کمک ابزارهاي جديد اطلاع رساني، بيان و تبيين شود، تأثيري فراگيرتر و عميق تر به جا خواهد گذاشت.
عوامل ماندگاري نهضت سيدالشهداء عليه السلام
اين عوامل را مي توان از زاويه اي دروني و مربوط با ماهيت نهضت امام حسين عليه السلام و نيز از زاويه اي بيروني و مربوط به مؤلفه هاي بيروني، مورد بررسي قرار داد:
الف) عوامل دروني ماندگاري
اين عوامل براساس ماهيت دروني نهضت، خود را نشان مي دهند؛ چرا که ماهيت نهضت امام حسين عليه السلام به طور کامل منطبق با معيارهاي درون ديني است.
قيام سيدالشهداء يکپارچه و به طور کامل و تمام، يک قيام و نهضت ديني و برخوردار از ارکان و اجزاي دين کامل مي باشد؛ درواقع با چند مقدمه به اين نتيجه مهم مي توان رسيد:
1. نهضت امام حسين عليه السلام از نظر فکري و نظري و نيز عملي و رفتاري به طور کامل منطبق بر فرهنگ و تمدن ديني است.
2. دين کامل و فرهنگ ساز براساس فطرت انساني پايه ريزي شده است.
3. زبان فطرت، زباني همگاني و انساني است.
در نتيجه، نهضت امام حسين عليه السلام زبان و پيامي فراگير و همه گير دارد و منطبق بر انگيزه ها و گرايش ها و رفتارهاي بشري است.
حال بايد نهضت عاشورا را از نظر فکري و عملي- که دو بخش عمده تعاليم ديني است- بررسي کرد.
مي توان گفت: يک قيام و نهضت تربيتي بدون دين ناقص خواهد بود و به حتم نمي تواند جايگاهي همگاني و بين المللي به خود بگيرد. افلاطون در اين مورد مي گويد:« هر تربيتي که ديني نيست، ناقص و باطل است و هر دولتي که شهروندان آن از اين مسائل با اهميت روي گردان شوند، در معرض نابودي است.»(2)
1. حوزه فکري- ديني نهضت کربلا
حوزه فکري دين، مربوط به باورها و اعتقادات مي باشد که به طور خلاصه همان اصول دين، يعني اعتقاد به مبدأ و توحيد، اعتقاد به نبوت و رسالت، اعتقاد به امامت و ولايت و اعتقاد به معاد و غايت زندگي است.
1-1. اعتقاد به مبدأ و يگانگي خدا
او و اصحابش برخوردار از مبدأيي پر رنگ و مستحکم بودند؛ به گونه اي اين باور و ايمان، در صحنه زندگي فردي و اجتماعي، به خصوص در صحنه قيام و نهضتش آشکار شده است و تبلور عملياتي پيدا کرده است؛ در حقيقت توحيد ذاتي او تبديل به توحيد در اطاعت و عبادت شده است؛ چه اينکه حضرتش با باور و عقيده و يقين و با علم به شهادت در اين گام نهاد و در هواي کوي دوست، خود و فرزندان و خويشان و اصحابش را به قربانگاه برد و به بزرگ ترين قرباني الهي در طول تاريخ تبديل شد و قرباني ابراهيم- اسماعيل- از يادها رفت. حسين عليه السلام بنده حقيقي خداست:
« در راه عشق تو، همه خلق را ترک کردم و خانواده خود را ترک کردم تا تو را ببينم. اگر در راه عشق، مرا قطعه قطعه کني، دل من به سوي ديگري ميل نخواهد کرد».(3)
به يقين قلب او و اصحابش مالامال از عشق به يگانگي خداست و بي باکي و مقاومت و تحمل مصيبت هاي بزرگ و دلخراش، برخاسته از خورشيد ايمان آنان بوده است:
هرکه باشد ز خورشيد پشت گرم
نه بيم او را و نه ترس( مولوي)
در شهادت فرزند شش ماهه اش، آن گاه که او را به قربانگاه برد، فرمود:« چون در محضر خداست آنچه از بلا بر من نازل شد، بلا بر من آسان گشت»(4).
در برخورد با لشکر بزرگ کوفيان آنان که بي وفاترين مي باشند، آنان که مي بايست در رکاب حضرت با يزيد مي جنگيدند، فرمود:« ... و به زودي خدا من را از شما بي نياز مي کند.»(5)
من ندارم حاجتي با هيچ کس
کار من با يکي اوفتاده است و بس
( مولوي)
ايمان حضرت و اصحابش موجب شد از دشمن پليد يک شب مهلت بخواهد تا با پروردگار راز و نياز نمايند و اين همان توحيد عبادي است که سرلوحه قيام حضرتش بود. فرمود:« زيرا من نماز را دوست دارم.»(6)
برپاداشتن نماز براي حضرت قصه اي ديگر است. با اينکه اين کار در چادرها و خيمه ها ممکن بود، آن را در وسط ميدان کارزار و خون و شمشير انجام داد؛ چرا که اقامه نماز با يک شهيد و دو مجروح به مثابه ي احياي دين خدا بود که مبدأ، خدا و ياد او را در جبهه جنگ به ياد مي آورد.
توحيد ناب حضرت عليه السلام در مقام تسليم و رضايتش و شيفتگي و عشق به شهادت، يعني آنچه خدا را راضي و مقام لقاء الهي او را نشان مي دهد، از زمان حرکتش از مکه به چشم مي خورد. آنجا که فرمود:
سپاس مخصوص خداوند است. آنچه او خواهد، همان شود، هيچ کس را توان انجام کاري نيست مگر به کمک او و درود بر رسولش باد!
مرگ براي فرزندان آدم، همانند گردن بند بر گردن دختر بسته است و من آرزومند ملاقات نياکان خود هستم؛ همان طور که يعقوب مشتاق ديدار يوسف بود...(7)
آخرين مناجاتش در قتلگاه عشق به لقاء الهي، زبان ها را مي بندد و قلم ها را مي شکند:« بر قضا و حکم تو اي خدا صبر پيشه سازم، خدايي به جز تو نيست. اي فرياد رس استغاثه کنندگان! پروردگاري غير تو براي من نيست و معبودي به جز تو ندارم. بر حکم تو صبر مي کنم...»(8)
مبدأ و وجود خدا به عنوان مهم ترين عامل حرکت و چاشني قيام در اين نهضت به چشم مي خورد؛ به گونه اي که جدا کردن اعتقاد به مبدأ از اين انقلاب جهاني و فراگير، بزرگ ترين ظلم به آن مي باشد.
استاد محمدتقي جعفري رحمة الله چنين مي فرمايد:« خدا در جان حسين عليه السلام جلوه کرده است؛ لذا حسين، جان جهان است. جهان در دل هاي آنان موج مي زند»(9).
قبله ي جان را چو پنهان کرده اند
هرکسي رو جانبي آورده اند
جهان نهان در جسم و تو در جهان نهان
اي نهان اندر نهان اي جان جان
اين است که نهضت سيدالشهداء گيرايي و دريافتي جهاني مي يابد؛ چرا که در وجود يکايک انسان ها اعتقاد به مبدأ نهادينه شده است.
پي نوشت ها :
*مدرس حوزه علميه امام خميني رحمة الله جهرم و دانشگاه آزاد اسلامي
1. گاندي خود در اين باره مي گويد:« ما کاري نمي کنيم. فقط راهي را پيش گرفته ايم که امام سوم شيعيان پيش گرفت. من مبارزه را از شهيدان عاشورا آموخته ام»( محمدرضا حکيمي؛ قيام جاودانه؛ ص 87).
2. محمدتقي جعفري، امام حسين شهيد فرهنگ، پيشرو انسانيت؛ ص 464.
3. ترجمه شعر عربي « ترکت الخلق طراً في هواکا/ و أتيمت العيال يکي اراکا/ و ان قطعتني في الحب اربا/ لما حن الفواد الي سواکا» منسوب به حلاج است که بعدها مرثيه خوان ها اين شعر را از زبان امام حسين عليه السلام بر زبان راندند.
4. نفس المهموم؛ ص 349.
5. موسوعة کلمات الامام الحسين؛ ص 377.
6. مقتل الحسين؛ ص 256.
7. بحارالانوار؛ ج44، ص 396.
8. مقتل الحسين؛ ص 283.
9. امام حسين شهيد فرهنگ، پيشرو انسانيت؛ ص 401.
منبع : نشريه كنگره امام حسين عليه السلام و مقاومت ج 3